۰ نفر
۲۲ مهر ۱۳۹۰ - ۱۴:۵۱

سید محمد میر سندسی

 جملة فوق را بارها وبه مناسبت های مختلف ملاحظه کرده ایم. برای انسان های فراموشکار تکرار این واژه حکم ذکر گفتن را دارد. اما منظور من در این جا، به مناسبت برخوردهای نسنجیده و دور از انصافی است که این روزها در مواردی با علوم انسانی وجامعه شناسی صورت می پذیرد. در یادداشت قبلی خود ،«جامعه شناسی زنده است»، قدری به این هدف نزدیک شدم. اما، در این یادداشت می خواهم اشاره ای به پیشینه این برخوردها در تاریخ معرفت در گذشته خودمان بنمایم.
در بررسی و مرور تاریخی جریان های اندیشه‌ورزی در جهان اسلام مواجهه و رویارویی با اندیشه هایی که منشاء عقلانی دارند،از این حیث آموزنده است. تقریباً روشن است که شدیدترین حمله ها به تفکر عقلانی، پس از ورود اسلام به ایران را در کتاب تهافت الفلاسفه غزالی می توان سراغ گرفت. فریاد وا اسلامای غزالی ! و نشانه رفتن به سوی متفکرین عقلانی ،به خصوص ابن سینا وفارابی، به عنوان عاملین وضعیت اسف بار مورد نظز غزالی، نشانگر عمق نگاه این شیوه در مواجهه با عقلانیت است.
صرفنظر از آن که تا چه اندازه می توان حق را به غزالی ویا مخاطبان عقل گرای او داد، که خود مجالی فراخ برای مباحثه دارد، یک نتیجه تاریخی مهم این گونه یورش های بی محابا و همه جانبه به سمت تفکر عقلانی برای امروز ما آموزنده است. جهان اسلام از آن دوره به بعد به لحاظ تنگ دامنه شدن فضای اندیشه ورزی و قرار گرفتن متفکران در یک وضعیت تحت فشار، به صورت مستقیم ، نهی شدن از پرداختن به معقولات،وغیر مستقیم ، احساس خودسانسوری وبریدن خودخواستةکلام ،در یک شیب نزولی اندیشه ورزی، وتمدنی قرار گرفت. فضای بسته معرفتی در جهان اسلام، از این دوره بی شک یکی از مهمترین عوامل عقب ماندگی ما در برابر پیشرفت های تمدن غرب بوده است.
نمونه های دیگری از این گونه برخوردها را با تفکر عقلانی به وفور می توان در تاریخ جست. اما برای این نوشتار ذکر همان نکته کافیست:
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد          یک نکته از این معنی گفتیم وهمین باشد
با نهایت تأسف، امروزه کمابیش چنین برخوردهایی را با علوم انسانی، که برگرفته از تفکر عقلانی است شاهد هستیم. برای کسانی که قدری از تاریخ آگاهی دارند، این گونه برخوردها نمی تواند تأسف آور نباشد؛ چرا که جامعه ای که چراغ دانش وتفکر عقلانی را به سمت خاموشی سوق دهد، در تاریکی ها به همه چیز وهمه کار تن در خواهد داد. تاریخ استعمار بیانگر استیلای آگاهی متراکم یک جامعه(استعمارگر)بر جهل انباشته در جامعة ای دیگر (مستعمره) است. یعنی در هیچ کجای این کرة خاکی استعماری خارج از این معادله رخ نداده است. از این رو، بایستی سعی کنیم برخورد با تفکر عقلانی را با وسواس ، و درخور شأن ومرتبت آن انجام دهیم، تا خدای ناخواسته بار دیگر در گرداب ناآگاهی های تاریخی که یک بار ما را بدجوری گزیده است، گرفتار تیاییم.
عقل گرایی هرچقدر ضعف داشته باشد، ونور ضعیفی بتاباند، از بی نوری وتاریکی بهتر است. علوم انسانی و جامعه‌شناسی در جهان امروز از ضرورت های انکار ناپذیر برای شناخت روابط پیچیدة شکل گرفته است. آن را قدر بدانیم وبا فراهم کردن لوازم رشد آن بکوشیم از میوه های آن برای بهگشت جامعه خویش بهره برداری کنیم.

/214

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 178188

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =