ما هر روز سری به خاطراتمان می‌زنیم، چه برای تعریف کردن برای دیگری، چه بازیابی اطلاعات و چه برای وقت‌گذرانی. فرض اولیه این است که همه آنها درست هستند. اما برخی از آن‌ها را ما خودمان برای خود ساخته‌ایم!

بهنوش خرم‌روز: با این که امروزه می‌دانیم حافظه آن‌قدرها دقیق نیست، اما بسیاری از ما هنوز حافظه را به عنوان منبعی قابل اعتماد برای ثبت اطلاعات می‌پذیریم و جستجو در خاطراتمان را به اندازه ورق زدن یک آلبوم عکس، قابل استناد می‌دانیم. فکر می‌کنیم هر آن‌چه در خاطره ما جای دارد،‌حتما اتفاق افتاده است. اما وقتی از چیزهایی که هرگز وجود نداشته‌اند یا از اتفاقاتی که هرگز اتفاق نیفتاده‌‌اند خاطره داریم چه‌طور؟ در نگاه اول غریب به نظر می‌رسد،‌ اما واقعیت دارد.
بررسی داستان‌های دروغینی که می‌توانیم برای خودمان خلق کنیم، ‌هدف طرح ابتکاری جدید هنرمندی به نام الاسدیر هپوود است. به گزارش نیوساینتیست، هپوود در واحد مطالعات روانشناسی نامعمول در کالج گلدسمیت دانشگاه لندن تلاش می‌کند کشف کند که خاطرات غیرواقعی چه مطالبی را در مورد احساس هویت افراد لو می‌دهد.
وی آرشیوی از خاطرات غیرواقعی درست کرد، مجموعه‌ای که برخی از افراد شخصا بعد از صحبت‌های وی به او ارائه کردند یا مواردی که برخی روی وب‌سایت مخصوص به این مطالعه قرار دادند. شاید برایتان جالب باشد بدانید که هپوود انتظار داشت در طول دوره یک‌ساله‌‌ای که در این مرکز می‌ماند، در حدود 50 خاطره ثبت کند،‌ اما تخمین او خیلی کم‌تر از واقعیت بود. او تنها در هفته اول مطالعه، 70 خاطره داشت.
کریس فرنچ،‌ مدیر این واحد امیدوار است پروژه خاطرات غیرواقعی، آگاهی ما را در مورد پیچیدگی‌های یادآوری افزایش دهد. وی می‌گوید:‌ «افراد در مورد نحوه کار حافظه تصور‌های غلط زیادی دارند. بخشی از آن به این دلیل است که حافظه خیلی به ندرت به چالش کشیده می‌شود. این موارد نادر هم معمولا در زمان‌هایی اتفاق می‌افتند که در دادگاه، کسی ادعای عجیب و غریبی داشته باشد، مانند دیدن بیگانگان فضایی و یا یک هیولا.»
برای هپوود، بررسی نحوه‌ای که ما از طریق حافظه خودمان را گول می‌زنیم، احتمالا یک پیشرفت طبیعی است. وی به همراه سایر هنرمندان بارها در کارهای خود با روش‌های مختلفی که ما خود را در اجتماع به نمایش می‌گذاریم، مواجه شده‌ است. او می‌گوید: «هویت ثابت نیست، بلکه بسته به موقعیت و ارتباط و حتی نوع ارتباطی که در آن قرار می‌گیریم، ‌مثلا این که از طریق یک رسانه اجتماعی باشد یا رو در رو، تغییر می‌کند.»
در زندگی امروز،‌ با پدیدار شدن کتاب‌های گوناگون در زمینه تغییر خود و نیز انواع روش‌ها برای بهبود و ارتقای شخصی خود، ما بیش از حد با ساختن هویت‌هایمان درگیر و مشغول هستیم. هپوود در پروژه‌های پیشین خود به راه‌حل‌های عجیبی مانند بوالهوسانه، آزاردهنده و حتی خنده‌دار برخورده بود که مردم به واسطه آن‌ها واقعیت را تغییر می‌دادند تا خود را به نوعی دیگر معرفی کنند. در این سناریوهای ساختگی، مردم می‌توانند مثلا خود را به عنوان یک مزرعه‌دار آسیب‌دیده معرفی کنند و برای خریدار توضیح بدهند که چه‌طور محصول خود را در آن شرایط سخت بار آورده‌اند یا این که همه تقصیرها را به گردن یک قربانی بیچاره بیاندازند و نقش سرزنشگر را بگیرند.
نتایج پروژه‌های پیشین، با توجه به پبشرفت‌های امروزه در زمینه حافظه، حالا برای هپوود قابل فهم‌تر هستند. با این حال، جزییات فراوان و البته عجیب و غریب بودن اطلاعات جمع‌آوری شده در پروژه جدید برای وی مسحورکننده است. هنوز نمی‌توان گفت از دل این پروژه چه اطلاعاتی بیرون خواهد آمد. اما با توجه به خاص بودن موضوع و البته نقشی که در زندگی تک‌تک ما ایفا می‌کند، در نظر نگرفتن هر آن‌چه نتیجه این پروژه باشد، کار ساده‌ای نخواهد بود.
در حال حاضر، فقط می‌توان منتظر نتایج این پروژه عجیب و متفاوت ماند. البته با علامت سوالی در مورد حافظه،‌ خاطراتی که فکر می‌کنیم به وضوح به خاطر می‌آوریم و سناریوهای روزمره خودمان در زندگی. شاید باید خودمان را از نو بشناسیم. 
 53272

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 195052

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۲:۵۱ - ۱۳۹۰/۱۱/۰۱
    7 1
    من هم تصدیق می کنم بعضی وقتها خاطره هایی با خودم مرور می کنم یا برای دیگران تعریف می کنم بعد با تطبیق اون با خاطرات اطرافیان متوجه می شم که خاطره ام رو خودم جعل کردم بعد هم یادم رفته که جعلیه و تبدیل شده به واقعیت.
  • بدون نام IR ۱۳:۱۵ - ۱۳۹۰/۱۱/۰۱
    2 3
    خیلی جالب است یعنی می تواند جالب باشد بسته به این که از کدام جنبه به آن نگاه کنی. مثلا بعضی ها می گویند شاید به این خاطر که در عالم ذر آن خاطرات را زیسته اییم یک چیزی شبیه دنیای مثل افلاطونی بعضی ها هم می گویند جنبه ی روان شناختی دارد یعنی آدمی حسرت هایش را بازسازی می کند و آن طور که خودش می خواهد دوباره می سازد عده ایی معتقدند غیر ارادی است و نتجه ی فعل و انفعلات شیمایی مغز است درست مثل آن چیزی که در مورد قاتلین بالفطره می گویند و همین طور عده ایی معتقدند از ناخوآگاه انسان می آید هر چه هست دنیای پر رمز و رازی است که یک پایش هم در واقعیت است درست مثل تجربه شخصی خودم مثلا من همیشه نسبت به بوی جعبه های مقوایی یک جور حساسیت داشتم و فکر می کردم یک خاطره ی پنهانی دارم که یک بار خاله ام گفت کوچک ک
  • بدون نام IR ۱۳:۱۸ - ۱۳۹۰/۱۱/۰۱
    8 1
    آره که خاله ام گفت کوچک که بودی لخت ات می کردیم می گذاشتیم داخل یک جعبه مقوایی و می گذاشتیم توی حیاط تا حمام آفتاب بگیری می گفت چون تجویز پزشک بود و برای جبران کمبود کلسیم بدن ات تجویز شده بود این جوری این قطعه ی گم شده ی خاطره ام پیدا شد حالا فکر کنید من یک روزی یک خاطره می ساختم در مورد جعبه ی مقوایی آیا این کار ذهن بود یا ضمیر ناخودآگاه ام یا ... نمی دانم فقط می دانم بخشی از وجود ما گم شده است شاید بد نباشد زودتر پیدایش کنیم
  • هادی IR ۲۱:۴۹ - ۱۳۹۱/۰۲/۱۳
    2 0
    واقعا که این طور هست!!! اما چرا متوجه نمیشیم که ما مغزمون رو کنترل می کنیم یا مغز مون مارو؟