اصغر کیوان حسینی


موضع گیری اخیر رهبر امریکا (12 اسفند) خطاب به ایران و اسرائیل که بر ضرورت پرهیز از مقابله ی نظامی با تهران تأکید داشت ، از اهمیت خاصی برخوردار است. برای آشنائی دقیقتر با این موضوع ذکر چند نکته راهگشاست:

. هرچند قضیه ی پرونده ی هسته ای ایران با الگوی برخورد خصومت آمیز غرب به رهبری امریکا به ویژه تحریم های اعمالی اینان عجین شده، اما این دو را باید دو موضوع مرتبط و در عین حال مجزای از هم دانست. در واقع، سابقه ی سیاست های تحریمی امریکا به اولین سال های پیروزی انقلاب اسلامی و به مواضع کارتر در ارتباط با مهار تهدید ایران باز می گردد، حرکتی که به تدریج به یکی از مهمترین شیوه های مقابله با این تهدید تبدیل شد و در دوره های روسای جمهوری بعدی این دولت خاصه کلینتون، از جامعیت و سازمان یافتگی خاصی برخوردار گردید. در این میان، سال 2002 که با انتشار اطلاعاتی در مورد سایت هسته ای نطنز مقارن شد؛ به مقدمه ای برای بروز همپیوندی میان رویکرد تحریمی و پرونده ی هسته ای تبدیل شد. بر این مبنا، از اولین سال های بعد از واقعه ی سپتامبر و در سایه ی نقش آفرینی امریکا ، اروپا ، آژانس و شورای امنیت ، فضای اطلاع رسانی بین المللی در خصوص رفتار هسته ای تهران و تهدید های احتمالی حاصل از آن، در مسیر تبیین و تبلیغ ارتباط ماهوی میان دو موضوع یاد شده ، سوق یافت.

. در سال های بعد از یازدهم سپتامبر، گزینه های مربوط به مقابله با تهدید ایران با ویژگی های خاصی همراه شد؛ که در این میان پافشاری بر "گزینه ی نظامی" از جایگاه پایداری برخوردار بوده است. ناگفته نماند که رهبران تل آویو و لابی مدافع یهود در امریکا ، همواره از مهمترین حامیان این گزینه بوده اند ؛ هر چند که امروز نیز برخلاف دوره های گذشته، امریکا و اروپا در بالاترین شرایط توافق و همکاری برای رویارویی با تهران قرار دارند ، که قابل تأمل است.

. بیانات اخیر اوباما مبنی بر ضرورت پرهیز اسرائیل از برخورد نظامی با ایران، هر چند در ادامه ی مخالفت های پیشین وی با این شیوه قرار دارد؛ اما از چند زاویه قابل تأمل است. از یک سو این موضع در شرایط سنگین مبارزه ی انتخاباتی در امریکا و در آستانه ی برگزاری اجلاس سالانه ی ایپک(روز دوشنبه) در واشنگتن مطرح شده . بر این مبنا، تأکید وی بر" تعهد کامل امریکا به تأمین امنیت اسرائیل " می تواند زمینه ساز حمایت لابی یهود از وی محسوب گردد. از سوی دیگر ، پافشاری اوباما بر ثبات و استحکام رأی خویش در نفی راهکار برخورد نظامی (با ایران) که با تعبیر "بلوف نمی زنم" همراه بود، نمادی از کوشش های اخیر وی در اصلاح تصویرش در نزد افکار عمومی و خاصه حزب رقیب باید تلقی شود؛ موضعی که از مقطع حذف قذافی با جدیت بیشتری پیگیری شد و در سایه ی آن اوباما سعی دارد از یک "امریکایی آرام" به سوی "رهبری قاطع و قابل اعتماد در مسیر رویارویی با تهدیدات" تغییر نقش دهد. این شیوه در گذشته نیز برای نامزدهای انتخاباتی این کشور چاره ساز بوده، چنانکه یکی از عوامل پیروزی بوش دوم در انتخابات سال 2004 ، تصویر عملگرا و قاطعی بود که وی از خود در نزد مردم و نخبگان سیاسی ارائه داد.

. تأکید اوباما بر اینکه "دستیابی ایران به سلاح هسته ای ، باعث بروز و تقویت مسابقه ی اتمی در خاورمیانه خواهد شد" ، جلوه ی دیگری از مواضع پیشین وی باید تلقی گردد که در عین حال در جهت باز تعریف تصویر او در نزد منتقدینش مطرح می گردد، آنانی که به ویژه در صحنه ی مبارزه ی فعلی انتخاباتی ، بر طبل اتهام کوتاهی وی در برابر تهدید ایران، می کوبند.

در پایان ، به زعم نگارنده در طول سه دهه ی گذشته ی روابط تنش آلود میان ایران و واشنگتن، همواره رؤسای جمهور دموکرات این کشور از سهم خاصی در شکل گیری و اعمال رفتارهای خشونت گرا و تنش زا بر علیه منافع ملی ایران برخوردار بوده و در موارد زیادی الگوی رفتاری آنان (مانند سیاست تحریمی کلینتون) از سوی رؤسای جمهور جمهوریخواه بعدی نیز پیگیری شده است. بر این مبنا، پیروزی احتمالی اوباما در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال جاری ، حداقل از بعد منطق ناظر بر برآورد تهدید، می تواند سراغازی بر مجموعه ای از اقدامات امریکا – اروپایی علیه تهران تحلیل شود که چاره اندیشی در برابر آن ، از اصولی ترین موارد دستور کار مجلس نوپا خواهد بود.
*دانشیار روابط بین الملل دانشگاه فردوسی مشهد

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 202317

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 12 =