حسین ماهینی یکی از عوامل گل تیم ملی مقابل کره جنوبی بود.این بازیکن پس از ورود به زمین، خطایی از کره ها گرفت که همان توپ تبدیل به گل شد. او درباره این بازی توضیحاتی می دهد.
*بازی به نظرت چطور بود؟
خوب نبود، عالی بود. فوق العاده بود. بهتر از این چه می خواستیم؟ بازی را بردیم با اینکه ده نفره بودیم و با اینکه مقابل کره جنوبی بازی می کردیم، اما عالی کار کردیم.
*نیمه اول، با آن بازی تهاجمی که کره جنوبی از خود نشان داد، می ترسیدیم بازنده باشیم اما ...
بازی دیگر تمام شده و رفته اما به من شما می گویم ما در نیمه اول هم خیلی بد نبودیم. توپ و میدان را در دست داشتیم و دو موقعیت خوب هم ساختیم که به گل بدل نشد. البته قبول دارم که کره هم خوب بازی کرد و دوبار توپ را به تیر دروازه ما کوبید ولی به نظر من اگر موقعیت های خطرناک گل را به حساب نیاوریم، قدرت دو تیم متعادل بود. در ضمن کارلوس کروش به خوبی حریف را آنالیز کرده بود و می دانست بازی به چه شکل پیش می رود. او به همه ما گفته بود که چگونه باید در نیمه اول مقابل کره بایستیم و در نیمه دوم چه کار کنیم که عقب نمانیم. حریف سختی داشتیم و این را نباید فراموش کنید.
*از اینکه نیمکت نشین بودی ناراحت نشدی؟
ناراحت؟ چرا ناراحت، مگر نیمکت نشینی تیم ملی کم اتفاقی است؟ خیلی هم خوشحال بودم و افتخار می کردم که روی نیمکت تیم ملی نشسته ام. نه تنها من، بلکه همه بازیکنان چنین حسی داشتند. یک نفر نبود که احساس ناراحتی کند. ما یک تیم متحد و یکدل هستیم و می خواهیم مردم را با بردهای شیرین خوشحال کنیم.
*از لحظه ای که به زمین آمدی، تحرک تیم ملی در سمت راست بیشتر شد اما به نظر می رسید هافبک چپ کره (بازیکن شماره 18 این تیم)فشار زیادی روی تو وارد کرد؟
فشار آورد ولی من اسیرش نشدم و کاملا تحت پوشش خودم بود. از آن سمت نگذاشتم سانتر کند یا شوت بزند. حتی یک ضربه کاشته هم ندادم تا کره از این نظر صاحب موقعیت شود اما این بازیکن را باید اعدام می کردند! او در تمام دقایق بازی، من و خسرو حیدری را می زد. نمی دانم چرا داور اصلا حواسش به رفتارهای این بازیکن نبود. تا به حال مهاجمی شبیه به این بازیکن ندیدم که این قدر دوندگی داشته و قدرتمند باشد. او با سرعت زیاد به توپ ها می رسید و با قدرتش، می خواست از ما بگذرد. وقتی توپ را از او می گرفتیم، به شکل کاملا حرفه ای خطا می کرد که داور هم نمی دید. به نظرم باید اعدامش کنند!
*در مورد بازی پرسپولیس و راه آهن هم از تو سوال بپرسیم؟
بگذارید چیزی به شما بگویم. واقعا خسته شده ام! می دانید از ابتدای فصل تا به حال در چند اردو حضور داشتم؟ البته این مساله باعث افتخار و سربلندی من است اما باید بگویم که چند روزی است خانواده ام از بوشهر به تهران آمده اند تا مرا ببینند ولی من در اردوی تیم ملی بودم و حتی وقت نکردم چند ساعت به منزل بروم و آنها را ببینم. می خواهم بروم خانه و چند ساعت اصلا راجع به فوتبال حرف نزنم.
*قبل از شروع فصل گفتی پدربزرگت از خودت هم فوتبالی تر است. پدربزرگت هم به تهران آمده؟
نه، متاسفانه قلبش را عمل کرده است. او از همه ما پرسپولیسی تر است و از همه می خواهم برای سلامتی اش دعا کنند. البته به شوخی به ما می گوید شاید به خاطر نتایج پرسپولیس است که قلبم درد می کند!
251 41
نظر شما