دکتر سعید معیدفرجامعه شناس در یادداشتی درباره دلیل ازدواج نکردن جوانها می نویسد؛ تصمیمگیری برای هر اقدامی، نوعی کنش عقلانی میطلبد، یعنی باید همیشه بین رفتار فرد و محاسباتی که درباره سود و زیان آن رفتار وجود دارد، رابطهای برقرار باشد. خصوصا این که فرد تصمیم گیرنده، تا حدی از تعادل عقلانی نیز برخوردار باشد. این مطلب در جامعه مدرن اهمیت بیشتری دارد چراکه در گذشته، روابط اجتماعی، عاطفیتر بود، اما امروز هرچقدر که به سمت معیارهای زندگی جدید میرویم، بسیار از عوامل تاثیرگذار بر تصمیمگیری افراد، که قبلا وجود داشته، کنار رفته است؛ از قبیل تاثیر خانواده و گروههای اجتماعی نزدیک به پایگاه اجتماعی افراد.
از سوی دیگر، امروزه فرآیند تصمیمگیری افراد، مخصوصا جوانترها محاسبهگرایانهتر شده است. در گذشته پیوندهای اجتماعی مخصوصا در گروههای کوچک خانوادگی، قومی و خویشاوندی، شدت بیشتری داشته است، از این رو، فرد مورد حمایت خانواده و اقوامش بوده و برای ازدواج، نگرانی خاصی نداشته است اما امروزه با کاهش نفوذ گروههایی مانند خانواده بزرگ و اجتماعات پویا و منسجم که به شکلگیری خانوادههای کوچک منجر میشد و به تبع آن کمتر شدن ترغیب ها و حمایتهای جمعی برای ازدواج، در ذهن افراد به ویژه جوانها، دیدگاه محاسبهگر غلبه پیدا کرده، به گونهای که فرد میبیند، ورود به زندگی مشترک، هزینه و گرفتاری دارد. از طرف دیگر، فشارهای اقتصادی و از همه مهمتر، فقدان ظرفیتهای اشتغال نیز به این بحران دامن میزند. جوان قدیم را در نظر بگیرد، یا در ملک پدری زندگی میکرد یا با حمایتهای گروهی و باوجود ظرفیتهای بالای شغلی، از زمانی که به بلوغ میرسید، نگرانی چندانی نسبت به آینده شغلی خود نداشت. حتی سطح زندگیها پایینتر از الان و توقعات نیز کمتر بود و با این شرایط، جوان میتوانست با حداقلها زندگی کند.
اگر کموکاستیهایی هم وجود داشت، اقوام کمک میکردند تا کمکم جوان روی پای خود بایستند. اما امروزه پدر و مادرها، عموما گرفتار روزمرگی هستند و مشکلات خاص خود را دارند. البته نباید فراموش کنیم که سطح انتظارات نیز به شدت بالا رفته و معیارهای زندگی مناسب از جهت رفاهی تغییر کرده و نمیتوان با هر شرایطی زندگی کرد.
همچنین فرصتهای شغلی نیز محدودتر شده است، مخصوصا برای جوانهای دانشگاهی و تحصیل کرده که تن به هر شغلی نمیدهند. در کنار اینها گرانی، تورم و چند برابر شدن قیمتها در حوزه مسکن، بهداشت، درمان و مواد خوراکی که از ضروریات زندگی هستند نیز در این موضوع تاثیرگذار است. بنابراین در چنین فضایی، نمی توان انتظار داشت که جوان با عقل محاسبهگرش تصمیم به ازدواج بگیرد، مگر اینکه ارث یا ملک پدری به او رسیده باشد. راهحل این مشکل نیز دردل همین مشکلات است که برشمرده شد؛ بنابراین تا زمانی که مشکلات برطرف نشود، انتخاب عقلانی حکم میکند که جوانها به ازدواج فکر نکنند. دولت باید اجازه دهد که جامعه، در عرصههای اجتماعی و اقتصادی رشد کند و پاسخگوی تقاضاهایش باشد، با دخالتهای بیمورد و تزریق بیرویه پول و وارد کردن کالاهایی که باعث صدمه به تولید داخلی نشود،با این کار هم زمینه اشتغال را از بین میبرد و هم تورم را افزایش میدهد؛ بنابراین مساله خیلی ساده است و یک «دو دو تا چهارتا» دارد، یعنی جامعه باید مثل قدیم خودش را تامین کند یا دولت این کار را برعهده بگیرد. در واقع دولت نباید در زمینه اقتصاد و اشتغال، فرصتهای را کور کند.
19 301
نظر شما