سید مهدی شجاعی، نویسنده سرشناسی که آثار مذهبی ارزشمندی را منتشر کرده، در گفت‌وگو با ماهنامه خیمه به بیان انتقاداتی از فضای ذکر اهل بیت و رواج خلاف و انحراف و بی‌اخلاقی در جامعه پرداخته است که گزیده‌ای از این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

به گزارش خبرآنلاین سید مهدی شجاعی در پاسخ به این سوال که راز موفقیت کارهای شما از نظر جذب مخاطب و ماندگاری چیست؟، گفت: هر کار مرتبط با اهل بیت، مرهون الطاف خود اهل بیت علیهم السلام است. من خیلی که هنر کنم باید مراقب باشم دچار کفران نعمت نشوم، شکرش که اساساً از عهده و توان ما بیرون است. به هر حال، هر خدمتی در مسیر اهل بیت، مستلزم عطای توفیق از جانب خودشان است.
شجاعی در پاسخ به این سوال که آیا کار اصلی برای شما نوشتن است؟ اظهار داشت: کار اصلی برای من نوشتن باید باشد. ولی این که اغلب نیست یا نمی‌شود، خسرانی غیر قابل جبران است. خیلی از کارها ممکن است خوب باشند ولی برای من بهترین کار ممکن، محسوب نمی‌شوند. نکته‌ای که ما کمتر به آن توجه می‌کنیم این است که انجام هر کار خوبی معلوم نیست که الزاماً اسباب تقرّب شود و رضای خداوند را در پی داشته باشد. آنچه باید به پیشگاه خداوند عرضه کرد، عمل حسن نیست، احسن‌العمل است. بهترین کاری است که از عهده هر کسی بر می‌آید، بسته به توان و ظرفیت و استعداد و شرایط و نیازها و... یعنی اگر من امکان و توان کار بهتر را دارم، نباید به انجام کار خوب راضی باشم یا رضایت بدهم.
این نویسنده ادامه داد:
یکی از دوستان روحانی که انصافاً خوش فکر است و اهل دل، می‌گفت: به اعتقاد من هر کاری جز نوشتن، بر تو حرام است، حتی کاری که ممکن است برای خیلی‌ها پسندیده و ممدوح باشد. و از قول مرجع تقلید عظیم‌الشأنی نقل می‌کرد که درباره خودش گفته بود: «من اگر بنشینم گوشه خانه و قرآن بخوانم با همه فضیلتی که خواندن قرآن دارد، برای من حرام محسوب می‌شود. این همه هزینه‌های مادی و معنوی و شهریه و سهم امام و اساتید بزرگ و عالی مقام و... برای این نبوده که محصول من بشود بهره‌مندی شخصی از قرآن. وظیفه من در این جایگاه این است که مفسّر قرآن تربیت کنم و تحویل جامعه بدهم. وظیفه من نشر علوم و معارف قرآنی و فرهنگ اهل بیت است.» این دوست ما می‌گفت؛ وقتی ابزار انجام کاری را به طور خاص در اختیار کسی قرار می‌دهند، طبعاً در محاسبه و سوأل و جواب هم، به طور خاص با او بر خورد می‌کنند.
شجاعی در پاسخ به این سوال که یک نویسنده مذهبی‌نویس برای اینکه کارش درست دربیاید، در محاسبات شخصی‌اش، نسبتش را با اهل بیت چگونه باید تنظیم کند؟ گفت:
اصل و اساس ماجرا این است که نویسنده قلم را برای چه به دست گرفته. اگر هر هدفی جز رضای خدا برای نویسنده مطرح باشد، به همان میزان از ارزش و درجه خلوص و نهایتاً تأثیرگذاری اثر کاسته می‌شود. این که شما می‌بینید کاری به دل می‌نشیند و کاری دیگر علیرغم همه قوّت‌های تکنیکی‌اش، دلنشین نمی‌شود، به این نقطه بر می‌گردد.
وی افزود:
مسأله دیگر، تلاش برای دست‌یابی به حداقل معرفت در باب اهل بیت علیهم السلام است و به تبع آن حفظ حریم و حرمت آنان. مسأله‌ای که گاهی مرا اذیت می‌کند و- متأسفانه هم در فضای مدّاحی زیاد است و هم در فضای نویسندگی – فقدان معرفت و در نتیجه بی‌ادبی نسبت به ساحت اهل بیت علیهم السلام است. شما در جامعه به هر صنف یا حرفه یا عرصه‌ای بخواهید ورود کنید، قطعاً باید مقدماتی را طی کنید و مراحلی را پشت سر بگذارید و آموزش‌هایی را ببینید و تلمذّهایی بکنید و تخصص‌هایی کسب کنید تا نهایتاً در آن عرصه به منزلت و جایگاهی برسید. امّا متأسفانه عرصه ذکر اهل بیت، چه در صحنه مّداحی و چه در صفحه قلم زدن، فضای بی در و پیکر و بی‌ضابطه‌ای است، کسی که مختصر صدایی دارد و چهار سال سابقه‌ای پای منبر و ذکر اهل بیت، در جایگاه رفیع مداحی می‌نشیند و بی آنکه کم‌ترین بهره‌ای از علم و معارف اهل بیت علیهم السلام برده باشد، میکروفون به دست می‌گیرد و دین و دینار آخرت مردم را راهبری می‌کند. مردم هم به واسطه ارادت خاص و خالص نسبت به اهل بیت، دل می‌دهند و سر می‌سپارند و . . . کوری عصا کش کوری دیگر . . . و ایضاً در زمینه قلم و نویسندگی و.. . این خطر، خطر بزرگی است که دین و دنیا و معنویت و آخرت مردم را تهدید می‌کند.
این نویسنده سرشناس با بیان این که یکی از تبعات این بی در و پیکری، وقوع جسارت نسبت به ساحت اهل بیت است، افزود: کاملاً پیداست که نمی‌فهمند از چه کسی و چه چیزی دارند صحبت می‌کنند. اگر انسان با بی‌معرفتی و بی‌ادبی در این آستان بپلکد و در لباس خدمت، به سوء ادب و سوء استفاده بیفتند، به چنان قساوت قلبی دچار می‌شود که درمانش را هیچ جای دیگری نمی‌تواند پیدا کند. و از آن سو اگر با ادب و اخلاص و خضوع و خشوع سر بر این آستان بگذارد، به چنان استغنایی می‌رسد که در هیچ جای دیگری نمی‌تواند پیدا کند. و این خصوصیت منحصر به آستان اهل بیت است.
شجاعی در پاسخ به این سوال که موضوع انتظار زمان ندارد، چه شد که شما این روزها به فکر نوشتن «کمی دیر‌تر» افتادید؟ اظهار داشت:
اسم این کتاب قبلاً «آقا نیا» بود. برخی از دوستان در مقام مشورت گفتند که این اسم، مسأله برانگیز است. کسانی که اهل مداّقه و مطالعه نیستند و حکم به ظاهر می‌کنند و مبنای قضاوت‌شان را گفته‌ها و شنیده‌ها قرار می‌دهند، چنین اسمی مسأله‌دارشان می‌کند و جوگیری و جوسازی و باقی قضایا.... عنوان «آقا نیا» را تلطیف کردیم و گذاشتیم: «لااقل کمی دیر‌تر بیا!» گفتند: همین اسم هم می‌تواند مسأله ساز بشود. می‌توانند بگویند در مقابل تقاضای تعجیل عمومی و فراگیر، یکی آمده و تقاضای تأخیر دارد. این شد که اسم کتاب، شیر بی‌یال و دم و اشکم شد. یعنی همین «کمی دیر‌تر» که می‌بینید.
شجاعی ادامه داد:
و امّا پاسخ به این سئوال که چرا حالا؟ در حالی که بحث انتظار فقط مربوط به امروز نیست. گذشته از اینکه اگر این کتاب در هر زمان دیگری هم منتشر می‌شد می‌توانست با این سوأل مواجه باشد یا نباشد، پاسخ اصلی، مطلبی است که من در جای دیگری به اشاره گفته‌ام و حالا کمی باز‌تر عرض می‌کنم؛ شما اگر مجموعه آثار ناقابل مرا با هم و در کنار هم ملاحظه بفرمایید، با یک طراحی یا پلان کلی مواجه می‌شوید که هریک از آثار علیرغم استقلال مثل قطعات پازل، بخشی از یک تصویر کلّی را تأمین می‌کنند. یک عنوان این تصویر کلی، وضعیت موعود یا مطلوب است یا مدینه فاضله یا هدفی که باید به سمت آن حرکت کرد. بخش دیگر ترسیم وضعیت موجود است. طرح کاستی‌ها، نقد نقطه ضعف‌ها، تصویر آسیب‌ها و آفت‌هاست. تذّکر و هشدار و توبیخ و تنبیه و تنبّه است. و بخش سوم ارائه یک راه‌کار و ترسیم مسیر برای حرکت از وضعیت موجود به سوی وضعیت مطلوب. کتاب «کمی دیر‌تر»، مثل بسیاری از آثار دیگر در این تقسیم بندی، زیر مجموعه نقد وضع موجود قرار می‌گیرد.
این نویسنده افزود:
«کمی دیر‌تر» به نوعی آسیب‌شناسی جبهه خودی است. همه ما عادت کرده‌ایم به انتقاد از دیگران. امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح دیگران را به شدت وظیفه خودمان می‌دانیم ولی اصلاح خودمان را به کل از یاد برده‌ایم. در حالی که جامعه مجموعه‌ای از یکایک ما است. اگر هر یک از ما ابتدا خودمان را اصلاح کنیم، بخش عمده‌ای از جامعه اصلاح می‌شود و اصلاً نیاز به این همه بوق و کرنا و سازمان و نهاد و تشکیلات نیست. و اساساً اگر من درست باشم، نیازی نیست که دیگران را به راستی و درستی دعوت کنم. خود به خود و در عمل این دعوت و اجابت اتفاق می‌افتد. «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» یعنی همین. و اگر درست نباشم و دیگران را به درستی دعوت کنم، این دعوت بی‌اثر و بی‌حاصل است. این بی‌اثر و بی‌حاصل بودن، شعار و تعارف و احتمال نیست. بر قوانین قطعی عالم مبتنی و متکّی است. این نکته دقیقاً رمز بی‌حاصلی اغلب کارهایی است که برای اصلاح و هدایت مردم صورت می‌گیرد. تا دعوت کنندگان به صلاح، خودشان صالح نباشند، اصلاح محقق نمی‌شود. این تذّکر یا تذکار یکی از مضامین کتاب «کمی دیر‌تر» است.
نویسنده «کشتی پهلو گرفته» اظهار داشت:
یک محور دیگر، بیماری نفاقی است که شیوعش روز به روز در پیکره جامعه بیشتر می‌شود. قرآن صراحتاً به انسان تشر می‌زند و انسان را مؤاخذه می‌کند که؛ «لم تقولون ما لاتفعلون؟» چرا حرف‌هایی می‌زنید که خودتان عمل نمی‌کنید؟!
خب. این فریاد و توبیخ و تشر زمانی ضرورت پیدا می‌کند که از دست موعظه و نصیحت کاری برنیامده و زبان نرم و قول لیّن ناکام مانده. به فرمایش امیرالمؤمنین؛ «کسی که گوشش بر فریاد بسته است چگونه می‌تواند نجوا را بشنود؟» کتاب «کمی دیر‌تر» به یک تعبیر دیگر فریادی است بر سر خود‌ها و خودی‌ها.
شجاعی تصریح کرد:
شرایط اجتماعی و فرهنگی ما در سال‌های اخیر خیلی تنزّل کرده است و طبیعی است که فریاد‌ها بلند‌تر و پررنگ‌تر شود. هریک از ما اگر محاسبه منصفانه‌ای نسبت به خودمان داشته باشیم، متوجه می‌شویم که در طول دو ـ سه دهه اخیر لااقل از حیث ایده‌آل‌ها و آرمان‌هایمان چقدر تنّزل پیدا کرده‌ایم. اگر کسی از بیرون به ما نگاه کند، این تنزّل در حدّ سقوط را به روشنی در می‌یابد. ما به نقطه‌ای رسیده‌ایم که اگر کسی اشتباهی را تذّکر بدهد مجرم شناخته می‌شود. خلاف و انحراف و گناه و بی‌اخلاقی چنان رایج و موجّه شده که وقوعش اسباب تعجب نیست، اعتراض به آن اسباب تعجب است. من بیشترین حیرتم از کسانی است که مطمئنم وخامت اوضاع را می‌فهمند و بعضاً در گفت‌و‌گوهای شخصی و خصوصی این درک را بروز می‌دهند ولی به طور علنی و آشکار حاضر به هیچ واکنشی نیستند و هیچ قدمی در جهت اصلاح بر نمی‌دارند.
نویسنده کتاب «پدر، عشق و پسر» خاطرنشان کرد:
وقتی شما مشکلات را مشفقانه و دلسوزانه و با هدف اصلاح مطرح کنید از چه چیزی باید هراس داشته باشید؟ اتفاق بدی که در حال رخ دادن است این است که آنهایی که مورد نقد من هستند، می‌فهمند چه می‌گویم ولی جلوه سیاسی به حرف می‌دهند تا مشخص نشود که من چه می‌گویم. نمی‌خواهند اصل حرف معلوم شود. کتابی اخیراً در آمده است به نام «حرف‌هایی که کهنه نمی‌شوند» که بعضی از یادداشت‌های منتشر شده من در مجله نیستان است. در مقدمه نوشته‌ام بعضی حرف‌ها به دلیل مهم بودن کهنه نمی‌شوند و بعضی به دلیل اینکه شرایط عوض نمی‌شود کهنه نمی‌شوند و این کتاب به دلیل دوم؛ یعنی عوض نشدن شرایط کهنه نیست. بنابراین حرف‌های من ربطی به 2 سال اخیر ندارد. اگر واقعاً من مدیر، درست عمل کنم، زیر دست من نمی‌تواند اتفاق نادرستی بیفتد. اگر مردم ما دچار بی‌اخلاقی می‌شوند، باید به خودمان که مسوولیتی داریم برگردیم و اگر ما درست شویم همه چیز درست می‌شود.

/62304

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 270629

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۱۰:۵۲ - ۱۳۹۲/۰۸/۱۴
    0 0
    آ سيد مهدي خيلي كارش درسته دمش گرم خدا حفظش كنه .