در خبرها آمده بود که وزارت آموزش و پرورش ظاهرا براساس دستور رئیس جمهور ،طی بخشنامه ای دانش اموزان خارجی را از پرداخت شهریه معاف کرده است . هشتاد درصد دانش آموزان خارجی مدارس ایران افغانی هستند و این بخشنامه بیش از همه شامل حال ایشان می شود

کابل پایتخت ونزوئلاست !
در خبرها آمده بود که وزارت آموزش و پرورش ظاهرا براساس دستور رئیس جمهور ،طی بخشنامه ای دانش اموزان خارجی را از پرداخت شهریه معاف کرده است . هشتاد درصد دانش آموزان خارجی مدارس ایران افغانی هستند و این بخشنامه بیش از همه شامل حال ایشان می شود . این خبر خوبی است ؛ اما گاهی اخبار خوب از شرایط بد حکایت می کنند . دانش آموزان افغانی از سال 1393 شهریه نمی پردازند ؛ یعنی قبل از آن می پرداختند . و شاید هم نمی پرداختند و به خاطر نپرداختن شهریه از تحصیل محروم می شدند . بسیاری از ایشان هم به دلیل نقص در مدارک اقامتی از تحصیل دور می ماندند و هنوز دور می مانند . در حاشیه شهرها گاهی مدارسی می بینیم که افاغنه خود به تنهایی و یا با کمک خیران ایرانی ترتیب داده اند تا کودکانی که از تحصیل در مدارس ایرانی محروم می شوند در آن مدارس که شرایط چندان مناسبی هم ندارند درس بخوانند.
سالهاست که درباره مهاجران افغانی زیاد گفته ایم و شنیده ایم ؛ اما انبوه حرفهایی که زده ایم ما را از عملمان در این حوزه غافل کرده است . بارها گفته ایم که ما میزبانان خوبی برای پناهندگان افغانی هستیم اما هیچ وقت به میزان صحت این ادعا فکر نکرده ایم . و بارها از فعالیتهای خودمان در بازسازی افغانستان سخن گفته ایم ؛ اما هیچ کس این فعالیتها را در معرض سنجش واندازه گیری قرار نداده است .
نزدیکترین همسایه ما سالهاست که از درد زخمهایی که پیاپی بر پیکرش وارد شده به خود می پیچد . سی وپنج سال جنگ تحمیلی برادران و خواهران هم زبان هم دین و هم مذهب ما را از نفس انداخته است و ما هیچ وقت فکر نکرده ایم که در برابر این همه سختی برای آنها چه کرده ایم .اگر تنگ نظریهای عوامانه را کنار بگذاریم و با نگاهی باز و آینده نگر جایگاه خودمان را در افغانستان بررسی کنیم ، به ضعف های زیادی پی می بریم . اولین ضعف ما آن است که نمی دانیم افغانستان کجاست ؟ نمی دانیم در گستره ایران فرهنگی افغانستان مهمترین منطقه است . به ارزش هم زبانی خودمان با مردم افغانستان پی نبرده ایم ونمی دانیم بهره گیری از مزایای این هم زبانی چه امکانات گسترده ای را نصیب هردو ملت می کند . نمی دانیم که افغانستان نه تنها عمق استراتژیک فرهنگی که عمق استراتژیک سیاسی ماهم هست . و از همه مهمتر نمی دانیم که موقعیت ممتاز ما در افغانستان از سوی دول دیگر به راحتی تاب آورده نمی شود و خیلی ها حاضرند با هزینه کردن مبالغی معادل چند برابر آن چه که ما در افغانستان خرج می کنیم ، جایگاه ویژه ما را در این کشور از بین ببرند . ضعف دیگر ما آن است که فکر می کنیم مردم افغانستان از گذشته فارسی حرف می زده اند و در آینده هم فارسی حرف خواهند زد . و از انبوه پلاکاردها و بیلبوردهایی که با زبان انگلیسی هرروز در کابل و دیگر شهرهای این کشور قد می کشند بی خبریم . نمی دانیم که یکی از دو نامزد ریاست جمهوری افغانستان اصولا اصرار دارد که فارسی حرف نزند . و هر وقت مجبور به سخنرانی رسمی باشد ابتدا به زبان پشتو شروع به صحبت می کند و بعد از سر ناچاری فارسی حرف می زند . نمی دانیم که او وقتی رئیس دانشگاه کابل بود اصرار داشت که لفظ " دانشگاه" را از تابلوی آن حذف کند و کلمه پشتوی "پوهنتون" را جایگزینش کند . نمی دانیم که اگر روزی زبان فارسی در افغانستان از بین برود در واقع بخشی از حافظه قومی و فرهنگی ایرانیان از بین رفته است . نمی دانیم که رسوم ایرانی مثل نوروز در افغانستان به شدت مورد هجوم قرار گرفته است و وهابیون و سلفی ها با سخنرانی و کتاب و مقاله به هرچه که رنگ و بوی ایرانی داردمی تازند و آن را کفر می خوانند . و نمی دانیم خیلی چیزهای دیگر هست که نمی دانیم .
همین جهل باعث می شود که همیشه خودمان را در برابر برادران و خواهران افغانی مان طلبکار بدانیم . اما کافی است به کابل برویم و ببینیم که عربستان ، ترکیه ، امارات و... چند مدرسه و دانشگاه در این شهر درست کرده اند و ما چندتا . کافیست تبلیغات دانشگاههای هندی و ترکیه ای را که برای جذب دانشجویان نخبه افغانی تلاش می کنند ببینیم و بفهمیم که وقتی ما دانشجویان افغانی را در وسط دوره تحصیلی شان یک باره از تحصیل محروم می کنیم یعنی چه .
جهل ما به موقعیت افغانستان باعث شده است تا در سیاست های خارجی مان چه در حوزه فرهنگ و چه در حوزه اقتصاد ، این کشور را فراموش کنیم و در عوض به دور دستها جایی که هیچ زمینه تاریخی و فرهنگی برای ما وجود ندارد چشم بدوزیم . گاهی پیش خودم فکر می کنم اگر توجه و سرمایه گذاری گسترده ای که طی سالهای گذشته صرف کشوری مثل ونزوئلا کردیم صرف افغانستان می کردیم چه می شد .
مهاجران افغانی میهمان ما هستند . آنها همان گونه خواهند شد که ما می خواهیم . اگر آنها را در قالب جمعیتی حاشیه نشین به دور از حقوق و امکانات شهروندی ، و فاقد سواد و تخصص و ... تعریف کنیم همان طور می شوند ، و برای ما جز مشکلات اجتماعی به بار نخواهند آورد . اما اگر آنها را میهمانانی مستعد کار و تلاش و پیشرفت بدانیم و امکانات لازم را برایشان فراهم کنیم ، آن وقت تبدیل به نیرویی می شوند که به رشد و توسعه کشورمان کمک خواهند کرد و برای ما همان نقشی را ایفا می کنند که مهاجران ترک بعد از جنگ جهانی دوم در آلمان ایفا کردند . آنها با کمترین اشتراکات فرهنگی و اجتماعی در بافت جامعه آلمانی جای گرفتند و با کار و سرمایه شان به آلمان کمک کردند تا از زیر آوار جنگ سر بر بیاورد . مطمئن باشید که قابلیت های جمعیت مهاجر افغانی ساکن ایران از قابلیتهای ترکهای مهاجر دهه پنجاه و شصت میلادی کمتر نیست .
به یاد داشته باشیم که مهاجران افغانی در دوران جنگ تحمیلی در کنار رزمندگان ما جنگیدند و پنج هزار شهید تقدیم آرمان های ملت ما کردند . و به یاد داشته باشیم که در میان ملتهای منطقه کسانی که در موقع لزوم پیش از دیگر ملل در کنار ما خواهند بود افاغنه هستند . یکی از دوستان افغانی ام می گفت اگر روزی جنگی شما را تهدید کند ، درست است که ما قدرت مالی و اقتصادی نداریم اما بدانید که با جانمان از شما دفاع می کنیم .
بیایید یک بار دیگر موقعیت خودمان را در برابر مردم افغانستان مرور کنیم . بیایید یک بار دیگر وظایف و منافع و مضارمان را در مواجهه با مردم افغانستان بسنجیم . بیایید به جای نگاه به دور دست ها به نزدیکترین همسایه خودمان توجه کنیم . بیایید فکر کنیم کابل پایتخت ونزوئلاست !

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 368985

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 0 =