۳ نفر
۱۹ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۴:۲۴

اگر مرگ همراه با درد و رنج جسمانی نبود، چه اندازه از مهابت و سهمناکی آن کاسته می‌شد و ترس از مرگ چه صورتی پیدا می‌کرد؟

بی‌تردید تصوّر ناخوشایند و هراسناک مرگ تا حدّ زیادی ریشه در این همراهی دارد و بسیاری مانند سعدی فکر می‌کنند که می‌گوید:
ندیده‌ای که چه سختی همی رسد به کسی
که از دهانش به در می‌کنند دندانی

قیاس کن که چه حالش بود در آن ساعت
که از وجودعزیزش به در رود جانی

ژرفای این باور تا آن جاست که بسیاری حتّی در چالش پیش رو در روزهای انتهایی عمر از درد بیشتر از مرگ می‌ترسند و البته در مواردی هم چنان درد می‌کشند که مرگ را آرزو می‌کنند و علاج درد خود می‌دانند. ولی روی هم رفته این تصوّر یا تصویر بیش از اندازه مبالغه شده است، زیرا مرگ همیشه همراه با درد نیست و بعضی افراد بدون هیچ گونه دردی از دنیا می‌روند و تنها 35 درصد بیماران در دو هفته آخر حیات خود درد شدید یا غیرقابل تحمل را گزارش می‌کنند. پس ترس مبالغه‌شده از درد که با تعبیری تحریف‌شده مانند عذاب مرگ همراه است، منعکس‌کننده تمام واقعیّت نیست و بیشتر ترس از مرگ را نمایندگی می‌کند و به آن دامن می‌زند.

درد بیش از آن که ملازم مرگ باشد همراه زندگی است و از همان لحظه تولّد نیز با ضربه زایمانی خود را نشان می‌دهد. یعنی ورود به جهان با بروز هشیاری از یک سو و رنج و تشویش جسمانی از سوی دیگر آغاز می‌شود.

در طول زندگی نیز اکثر بیماری‌ها و آسیب‌ها توًام با درد است. حال آن که خروج از جهان در مورد بسیاری از افراد با کاهش هشیاری آنان همراه است که نقشی حفاظت‌کننده در برابر مرگ ایفا می‌کند و بیمار از آن چه بر او و جهان پیرامون او می‌گذرد بی‌خبر است. این ناهشیاری و بی‌خبری در مواردی به کمای کامل می‌انجامد. باید دانست که درد و ادراک آن تنها محدود به بعد جسمانی یا فیزیکی نیست. طیف گسترده احساسات و حالات ناخوشایندی که در فرایند مردن تجربه می‌شود مانند اضطراب، خشم، غمزدگی، ناامیدی، بی‌کسی، بی‌معنایی و انواع ترس‌های معطوف به مرگ در تشدید ادراک درد مؤثر است. همچنین رنج و تشویش جسمانی را نباید محدود به درد دانست، بلکه علائمی مانند تنگی نفس، تهوّع، سرگیجه و ... نیز در کارست که بر حدّت درد می‌افزاید. شخصیّت افراد در نگرشی که نسبت به درد دارند، معنایی که به آن می‌بخشند و چگونگی احساس درد نقش
بازی می‌کند.
علاوه بر آن نوع بیماری و سن فرد نیز تعیین‌کننده میزان درد و رنج جسمانی است. در سرطان‌ها 90 درصد افراد در دوره‌ای از کسالت خود درد می‌کشند. در اختلالات قلبی عروقی درد به حاد یا مزمن بودن بیماری بستگی دارد. جوانان مبتلا به بیماری‌های کشنده زمان طولانی‌تری را در نبرد میان مرگ و زندگی سپری می‌کنند، زیرا نسبت به پیران فرسوده از سلامت عمومی و تحمّل بیشتری برخوردارند. لذا مرگ آنان به درازا می‌کشد و رنج جسمی بیشتری را متحمّل می‌شوند.

نتیجه تمام این مباحث استفاده روشمند و هدفمند از مدیریت درد در بیماران است. بر خلاف تصوّر عمومی درد همراه با بیماری‌های کشنده درد بی درمان نیست و راه‌های زیادی برای تسکین و درمان آن وجود دارد. سازمان بهداشت جهانی برای درمان درد در این بیماری‌ها یک برنامه گام به گام ارائه کرده است که پیروی از سه گام نخست آن در 80 تا 90 درصد  موارد به تسکین و کنترل درد می‌انجامد. برای کسانی که به تسکین بیشتری نیاز دارند گام چهارمی پیش‌بینی شده است که با استفاده از اشعه درمانی، انسداد عصبی و سایر روش‌ها صورت می‌گیرد.همچنین درمان‌های تکمیلی مانند ماساژ و طب سوزنی نیز به کار می‌رود.
درمان دارویی بیماران رو به مرگ با مسکّن‌های خفیف‌تر آغاز می‌شود. امّا در صورت شدّت و ادامه درد استفاده از مشتقّات تریاک مانند مرفین و حتّی هروئین اجتناب‌ناپذیر است. متاًسفانه کاربرد این داروها به علت انگ اعتیاد با اکراه همراه است. حال آن که در دردهای مزمن و شدید استفاده به جا از این داروها نه تنها موجب تسکین درد می‌شود بلکه ترس بیمار را هم
تخفیف می‌دهد و از شکل‌گیری مجدد درد نیز جلوگیری می‌کند و از همه مهم‌تر اعتماد بیمار را هم افزایش می‌‌دهد و اطمینان می‌یابد که درد قابل کنترل است.

نباید هرگز این قاعده درمانی را از یاد برد که هیچ کس نباید با درد غیرقابل کنترل بمیرد. حق قانونی و اخلاقی هر کس است که از درمان‌های لازم برای تسکین درد خود در فرایند مردن برخوردار شود تا لحظات واپسین حیات را در آرامش سپری کند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 403812

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۵:۰۶ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۹
    3 0
    اتفاقا مرگ بدون درد و شیرین است مگر قبلش مریض باشید لحظه مرگ بدلیل نرسیدن اکسیژن به مغز یا قطع ارتباط با بدن یه حالت سرخوشی داره
  • ساناز US ۱۵:۱۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۹
    3 0
    مرگ اگر مرگ است گو پیش من آی تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
  • شاهد IR ۱۱:۰۲ - ۱۳۹۳/۱۲/۲۳
    1 0
    چه مطلب واقع بینانه و در عین حال دردناکی بود.بخصوص که امروز درست 4 ماه است که عزیز بهتر از جانی را در عنفوان جوانی از دست دادیم که او هم 11 ما رنج و درد سرطان را تحمل کرد و در روزهای آخر با تزریق مسکن و دارو متوجه سکرات مرگ نشد البته امیدوارم نشده باشد.جای خالیش در لحظه لحظه زندگیم جاریست و دردی بسی جانکاه در وجودم رخنه کرده، نمی دانم این درد فراق چه هنگام فرو می نشیند و چشمه اشکم چه موقع خشک میشود.هرچند خاطراتش روح و جانم را به آتش می کشد ولی در عین حال درد شیرینی است چون فکرم،ذهنم و روحم هماره با اوست و لحظه ای از یادش فارغ نشدم.