۰ نفر
۲۳ فروردین ۱۳۸۹ - ۱۴:۴۲

ناآرامی‌های قرقیزستان نشان داد که پس از گذشت 5 سال از انقلاب رنگی سال 2005، مسائل و مشکلات این جمهوری بازمانده از اتحاد شوروی همچنان پابرجاست.

رئیس‌جمهور باتی‌یف به همان اتهاماتی متهم است که رئیس‌جمهور عسگر آقایف با آن روبه‌رو بود که سبب برکناری او از قدرت شد. موضوع جالب‌توجه در ناآرامی‌های اخیر و ناآرامی‌های سال 2005 قرقیزستان، آشوب‌های خیابانی همراه با غارت اموال دولتی و فروشگاه‌ها (به‌ویژه فروشگاه‌های مربوط به شرکت‌های خارجی) است.

قرقیزستان یکی از فقیرترین جمهوری‌های شوروی سابق است که همچون تاجیکستان از امکانات اقتصادی اندکی برخوردار است. حدود 90درصد قلمرو این کشور کوهستانی است که می‌تواند در شرایطی مطلوب به عنوان مراتع جهت چرای دام مورد استفاده قرار گیرد. اراضی کشاورزی و زمین‌های قابل عمران آن محدودیت‌های زیادی دارد که امکان به‌کارگیری کشاورزی مکانیزه را فراهم نمی‌آورد. از این‌رو درآمد اندک روستائیان، زندگی موردنظر و حتی مورد نیاز را تأمین نمی‌کند. به همین سبب خیزش روستائیان باعث یورش آنان به شهرها و غارت اموال عمومی و خصوصی می‌شود. از سوی دیگر طبقه زحمتکشان شهری نیز وضعی به مراتب بدتر از کشاورزان و روستائیان دارند.

دولت آقای باتی‌یف پس از به‌دست‌گیری امور بعد از انقلاب رنگی سال 2005 قول داده بود که به فساد اداری دوره عسگر آقایف پایان خواهد داد و کشور را روی سرمایه‌گذاری خارجی و جلب و حمایت سرمایه‌گذاران هدایت و با دیوان‌سالاری فاسد مبارزه خواهد کرد. اما طی سال‌های زمامداری، مردم قرقیزستان نتایج مورد انتظار را ملاحظه نکردند و از سال گذشته مخالفت‌ها آغاز شد. اکنون این خیزش خونین مردم قرقیزستان برآیند عملکرد دولت باتی‌یف است که مقرر شده بود امور را سامان دهد.

چرا در قرقیزستان و دیگر کشورهای انقلاب‌های رنگین از جمله اوکراین و گرجستان فساد اداری و رشوه وجود دارد؟ باید اشاره شود که کشورهای غربی و سازمان‌های بین‌المللی برای گسترش حوزه نفوذ خود در کشورهای بازماند، از اتحاد شوروی، اقدام به ارسال کمک‌های مادی و معنوی کرده‌اند.

کمک‌های مالی این کشورها در کنار کمک‌های مالی و جنسی سازمان‌های بین‌المللی، تحویل دولت‌ها می‌شود. این دولتمردان هستند که تصمیم می‌گیرند این کمک‌ها را به مصرف برسانند. ضعف ساختارهای اداری، نبود سازمان‌های مردم‌نهاد و نبود جامعه مدنی سبب می‌شود نظارتی شایسته بر سر تقسیم کمک‌ها وجود نداشته باشد و دولت‌ها آنگونه که خود تمایل دارند آنها را به مصرف می‌رسانند. طبیعی است سطح پایین درآمدهای مسئولان دولتی (در کنار کمبود درآمد و نابرابری توزیع درآمد در بین طبقات اجتماعی) سبب توجه بیشتر آنها به کسب درآمد بیشتر از طریق مصرف کمک‌های نقدی خارجی می‌شود و به این جهت طبقه حاکم از درآمد بیشتری برخوردار شده و مردم عادی از این کمک‌ها بهره کمتری می‌برند. رشد ثروت و انباشت آن در بین طبقه حاکم و فقر بیشتر مردم عادی، سبب ایجاد شکاف در بین مردم و دولت می‌شود. به همین سبب باوجود فاصله طبقاتی بین مردم عادی با یکدیگر، آنها بیشتر هدفشان متوجه دولتمردان و در نهایت یورش به نهادهای دولتی آغاز می‌شود. از سوی دیگر، دولتمردان برای حفظ موقعیت خویش و حفاظت از کیان دولت، بخش دیگری از درآمدهای عمومی و کمک‌های خارجی را صرف نیروهای انتظامی، نظامی و امنیتی می‌کنند. در چنین فضای نظامی- امنیتی است که این دولت‌ها به بقای خویش ادامه می‌دهند، تا زمانی که مردم راه چاره‌ای دیگر به‌غیر از شورش، عصیان عمومی و غارت نمی‌یابند.

در انقلاب لاله‌ها در قرقیزستان در سال 2005، جنوبی‌های محروم علیه شمالی‌های مرفه قیام کردند اما رهبران جنوبی که قدرت را به‌دست گرفتند، خود به شمالی‌ها تبدیل شدند. از این رو با وجود خاستگاه جنوبی‌ آقای باتی‌یف، مردم جنوب این بار از او حمایت نکردند و حتی علیه او قیام کردند.

اما چرا در قرقیزستان امکان سرمایه‌گذاری فراهم نیامد؟ دولت انقلابی سال 2005، سعی کرد به روسیه گرایش پیدا کند، از این جهت در پی اجلاس شانگهای به توصیه‌های روسیه، قرقیزستان اعلام کرد که آمریکا باید پایگاه تدارکاتی خود در ماناس را تخلیه کند. روسیه قول داد در قبال ضرر و زیانی که ناشی از از دست دادن اجاره پرداختی پایگاه از سوی آمریکاست، به این دولت کمک مالی کند. اجاره‌بهای دریافتی دولت قرقیزستان از ایالات متحده نیز شامل کمک‌های خارجی بود که صرف دولت و دولتمردان قرقیزستان می‌شد.

قرقیزستان اگرچه کشوری کوهستانی و فاقد زمین‌های کشاورزی کافی است ولی از نظر تأمین آب مصرفی بخش کشاورزی، صنعتی و شهری قزاقستان و به ویژه ازبکستان است. ازبکستان، قزاقستان و ترکمنستان در دوره شوروی و در یک اقتصاد ملی، آب مصرفی خود را از قرقیزستان و تاجیکستان دریافت می‌کردند و ایجاد تأسیسات سد، بیشتر برای تأمین آب کشاورزی بود. در مقابل کشورهای پایین‌دست رودهای آمودریا (از تاجیکستان) و سیردریا (از قرقیزستان)، یعنی ازبکستان، ترکمنستان و بخشی از قزاقستان نیازهای انرژی (برق، گاز و سوخت‌های دیگر) قرقیزستان و تاجیکستان را تأمین می‌کردند. اکنون کشورهای تولیدکننده انرژی برق، گاز و نفت (یعنی ازبکستان و ترکمنستان) نیازهای قرقیزستان و تاجیکستان به انرژی را در برابر دریافت حامل‌های انرژی به قیمت‌های جهانی طلب می‌کنند. از این جهت اقتصاد ضعیف کشورهای بالادست از جمله قرقیزستان، امکان پرداخت بهای انرژی به قیمت‌های جهانی را ندارند پس ناگزیر می‌شوند کمتر انرژی مصرف کنند که بخش کشاورزی و صنعت را با دشواری‌های زیاد روبه‌رو می‌سازد. کشورهای بالادست از جمله قرقیزستان این بار تصمیم می‌گیرند آب مصرفی کشورهای پایین‌دست را در کنترل خود داشته باشند و آب را در ازای دریافت ارزش آن به پایین‌ سرازیر کنند. تعدادی تأسیسات سد و آبگیر از دوره شوروی باقی مانده است. برای کنترل بیشتر نیاز به احداث سدهای جدید است. احداث سد سنگ کوره در تاجیکستان و قنبرآتا در قرقیزستان به همین منظور پیش‌بینی و در حال اجراست. در این راه روسیه به این دو کشور بالادست کمک می‌دهد، تأمین مالی می‌کند و خدمات فنی و مهندسی صادر می‌کند. هدف روسیه در این راه گوشمالی ازبکستان است که به سوی آمریکا گرایش پیدا کرده است. آب نقطه فشار ازبکستان و ترکمنستان است. ازبکستان اعلام کرده برای تأمین آب مورد نیاز دشت‌های زیرکشت پنبه (که محصولی استراتژیک برای آن است) به اقدامات نظامی علیه کشورهای بالادست، دست خواهد زد.

ناآرامی‌های قرقیزستان ریشه در مسائل اقتصادی دارد تا سیاسی. روی آوردن دولت باتی‌یف به آمریکا و تمدید مهلت استفاده از پایگاه ماناس به نیروهای آمریکایی هم برای خروج از مدار روسیه و هم کسب درآمدهای بیشتر بوده است اما از سوی دیگر این کار با رضایت روس‌ها نیز بوده زیرا درواقع این پایگاه استراتژیک عملکرد بسیار مثبتی در کمک‌رسانی به نیروهای ناتو و آمریکا در افغانستان داشته است.

در سال گذشته حدود 50 هزار نیروی نظامی غربی از این پایگاه به سوی افغانستان جابه‌جا شده‌اند. هواپیماهای سوخت‌رسانی آمریکا در پایگاه ماناس، مسئولیت سنگین سوخت‌رسانی به نیروهای ناتو در افغانستان را به‌عهده دارند. راه‌های پاکستان برای کمک‌رسانی با تهدیدات القاعده روبه‌روست و آسیای مرکزی گزینه مهمی است که با استفاده از فضای روسیه و قزاقستان، امکان‌پذیر می‌شود که در پایگاه ماناس فرود می‌آیند. از این‌رو نیروهای مخالف که اکنون دولت موقت را تشکیل داده‌اند، اعلام کرده‌اند که پایگاه هوایی ماناس کماکان روی نیروهای آمریکایی باز است.

قرقیزستان برای استفاده از توانایی‌های محیطی خود در زمینه توریسم بین‌المللی نیازمند سرمایه‌گذاری است. این کشور جاذبه‌های طبیعی فراوان برای جذب توریست دارد. کوهستان تیان‌شان، دریاچه ایسیک کول (issik kol) و سواحل زیبای آن، کوهنوردی، شنا، طبیعت‌گردی و اقامت در یورت (چادر کوچ‌نشینان قرقیز) از جمله جاذبه‌های فراوان است اما در این راه ابتدا نیاز به ایجاد زیرساخت‌هاست. هتل در این کشور بسیار کم است. امکان پذیرایی از توریست به علت نبود زیرساخت‌ها از جمله هتل‌ها فراهم نیست. امنیت وجود ندارد و توریست خارجی علاقه چندانی به رفتن به قرقیزستان ندارد. زبان رسمی با وجودی که قرقیزی است ولی بدون زبان روسی کاری از پیش نمی‌برد. جوانان، میانسالان و کهنسالان قرقیز متأسفانه به زبان روسی با هم سخن می‌گویند. تعداد افرادی که به زبان انگلیسی آشنایی داشته باشند، اندک است، هنوز ساختارهای قبیله‌ای در مناطق روستایی پابرجاست. از این رو امکان توسعه توریسم زیاد فراهم نیست و نیاز به سرمایه‌گذاری و زمان دارد.

به نظر می‌رسد با توجه به شرایط موجود، بحران در قرقیزستان اگرچه فروکش کند، باز هم نیاز به مدیریت دارد. این بحران ریشه‌های عمیق اقتصادی دارد و مردم با شرایط دشوار زندگی می‌کنند و هر یک از طرفین (دولت و مخالفان) یکدیگر را مسبب بروز ناآرامی‌ها می‌دانند. مسبب اصلی، رژیم استبدادی گذشته است که در یک اقتصاد متمرکز دولتی، هرگز در اندیشه فروپاشی نبود و می‌پنداشت اقتصاد شوروی کماکان به حیات خود ادامه خواهد داد. دولت‌های عضو شانگهای همه درگیر چنین مسائلی هستند، مسائلی از قبیل استعدادهای تجزیه‌طلبی و افراط‌گرایی و توزیع نابرابر درآمد و فاصله زیاد دولت‌ها و مردم، دولت‌های مقتدر و تمامت‌خواه در کنار زیرساخت‌های بسیار ضعیف سازمان‌های اجتماعی و مردم‌نهاد، پارلمان‌های فرمایشی و دولت‌های قدرتمند. هنوز از سرکوبی قیام‌های مردم مسلمان سین‌کیانگ چیزی نگذشته است که قیام مردم قرقیز بروز کرده است. قیام مردم اویغور در سین‌کیانگ در فراموشی کشورهای دیگر و حتی کشورهای مسلمان، از یادها می‌رود و قیام مردم قرقیز آینده‌ای مبهم دارد. برای تحلیل اوضاع قرقیزستان هنوز نمی‌توان برآیند کار را پیش‌بینی کرد. معمولاً قدرت‌ها و دولت‌های مقتدر، جایگزینی برای خود به‌وجود نمی‌آورند و این طرز تفکر‌ از مدت‌ها پیش الگویی مناسب از نظر دولت‌های منطقه (آسیای مرکزی و قفقاز و خاورمیانه) است. از این‌رو پس از هر فروپاشی، ناآرامی‌ها تا مدت‌های زیادی ادامه می‌یابد و انتقال مسالمت‌آمیز قدرت (به استثنای گرجستان که مرد بزرگی چون شواردنادزه آن را به آرامی سپری کرد) به ندت اتفاق می‌افتد و همه حاکمان منطقه می‌پندارند آنان بهترین گزینه هستند و نیازی به جایگزین و جانشین ندارند.

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 54503

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 4 =