خاورمیانه هیچگاه تا این اندازه دچار بحران هویت نبوده است. سال‌هاست که اخبار خاورمیانه با سرمستی مردمانش از درآمدهای نفتی جای خود را به بی‌ثباتی روزافزون و جنگ و تروریسم داده است. روزی نیست که صفحات نخست رسانه‌های جمعی تصاویر مرگبار از منطقه‌ای منتشر نکنند که می‌توانست به پشتوانه وحدت دینی‌، رفاه ناشی از درآمدهای نفتی، زیر ساخت‌های صنعتی و جمعیت جوان و مستعد خود نزد افکار عمومی دلبری کند.

اکنون ثبات و صلح گوهر گمشده منطقه‌ای است که در بی‌ثباتی و جنگ غوطه می‌خورد. اگر روزی اسرائیل اشغالگر تنها مانع آرامش و صلح در خاورمیانه بود اینک خطر بزرگتری منطقه را تهدید می‌کند؛ خطری که فروپاشی مرزها را دچار تهدید مستقیم کرده است. مردمانی که با تساهل و تسامح ارزش‌های دینی و مذهبی و حتی سیاسی و اجتماعی یکدیگر را تحمل می‌کردند حالا رو در روی یکدیگر به هم چنگ می‌کشند. اگر روزگاری قرارداد "ساکس‌پیکو" ترسیم کننده مرزهای استعماری مردم یکپارچه خاورمیانه محسوب می‌شد اکنون سخن از احتمال تقسیم جدید مرزها به میان آمده است.
آیا آشفتگی خاورمیانه به تمامی ناشی از توطئه بیگانگان است؟ یا باید با پرهیز از مطلق انگاری توطئه بیگانگان، ریشه مشکلات را در ساخت و بافت منطقه‌ای دانست که رهبرانش با سرسختی مقابل تغییرات زمانه، این وضع را رقم زدند؟ در یک حساب سرانگشتی می‌توان چند عامل را در این باره دخیل دانست؛ اینکه بخش بزرگی از کشورهای خاورمیانه از گذشته‌های دور تاکنون سرگردان میان مدل‌های ملت‌ _ دولت؛ دولت _ ملت؛ ملت _ دولت نسبی؛ دولت چند ملیتی سرگردان و بلاتکلیفند. همچنین است عواملی مانند ابهام در مفهوم امنیت و بازی‌های ناشی از رقابت‌های منطقه‌ای در چارچوب مفهوم معمای قدرت؛ عدم پیوند حاکمیت‌های سیاسی با مردمانشان در فهم و تبیین امنیت ملی و عمومی؛ سرکوبگری دولت‌ها در پاسخ به بدیهی‌ترین مطالبات مردم خود؛ نبود اندیشه منسجم، فراگیر و وحدت‌بخش به گونه‌ای که توانست اروپاییان را از جنگ‌های صد ساله و سی‌ساله رهایی بخشیده و انسجامی حتی شبیه اروپای متحد را سبب شود. علاوه براین غالب دولت‌های خاورمیانه فاقد امنیت سیاسی در درون مرزهای خود هستند. همین مهم آنان را فاقد مشروعیت لازم برای تصمیم‌سازی مؤثر برای بازگشت صلح و ثبات کرده است. ناتوانی غالب دولت‌های منطقه در پاسخ به نیازهای پیچیده اقتصادی و سیاسی اکنون بخش اصلی مشکلات دولت‌های ضعیف خاورمیانه است. اجرای ایده‌های قدرتمند مستلزم دولت‌های قدرتمند است اما خاورمیانه چند نمونه از این دست را دارد؟ جالب اینجاست که غالب دولت‌های منطقه بیش از اینکه در خدمت به استقرار صلح و ثبات در منطقه عمل کنند، تلاش خود را صرف حفظ خود کرده‌اند. این وضع وقتی حادتر شده که با کاهش درآمدهای نفتی، منابع چنین دولت‌هایی نیز رو به تحلیل رفته است و جا را برای عناصر غیر قابل کنترل مثل داعش،‌ القاعده، النصره و... باز و بازتر کرده است.
خاورمیانه تلخ‌ترین دوران خود را تجربه می‌کند. کسی نمی‌تواند به صراحت آینده نامعلوم این منطقه ملتهب را پیش بینی کند. شناخت عوامل بروز این وضع بخشی از راه حل است اما بخش مهمتر شجاعت پاسخ برای حل آن است. خاورمیانه دیگر مثل دیروز نیست.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 554713

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۹:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۴/۲۱
    0 0
    بدتر از همه اینکه حاضر به گفتگو با یکدیگر هم نیستند و سیاست من فقط می گویم و بقیه بشنوند را پیش می برند.