رضا آشفته - «شیش و بش » یکی دیگر از متنهای نمایشی محمد چرمشیر است که این روزها به کارگردانی جواد روشن در تالار سنگلج اجرا میشود. در این نمایش مهسا ایرجپور، علی باروتی، صدف بختیاری، امیرعباس حسینی، مهدی ذاکر حسینی، محسن زرآبادی، مرتضی شاه کرم، حسین شفیعی، الهه شه پرست، مرضیه صدرایی، کامبیز طلایی، بهرنگ فرهنگ دوستو وحید نفر بازی میکنند. جواد روشن تاکنون کارگردانی نمایشهای قتل آقای کاف، اگرسپیده سر زد، کوپن، آواي آواره و... را در پرونده کاری خود دارد. هچنین وی مدیر دفتر مطالعات و پژوهش مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری، دبیر چهاردهمین جشنواره تئاتر دانشگاهی، دبیر نخستین جشنواره فرهنگی و هنری سیاه و سپید و... بوده است. این نمایش درباره خانواده صحاف و یزدی است که بر سر فروش های دکانشان اختلاف چندساله دارند و... گفت و گو با جواد روشن را می خوانید.
· "شيش و بش" سالها وقت برده تا به صحنه بيايد دليلش چه ميتواند باشد؟
- براي اجراي يك نمايش توسط يك كارگردان تنها تمايل شخصي كافي نيست و بايد شرايط اجرا نيز فراهم شود. در طول سال نمايشنامههاي مختلفي رو ميخوانم و گاها در ميان اونها آثاري هستند كه به لحاظ محتوا، ساختار، موضوع و... من رو در مقام كارگردان براي اجرا به خودشون مشغول ميكنند. برخي از اين دلمشغوليها با گذر زمان از بين ميره ولي برخي باقي ميمونه و جزو برنامههاي اجراييم، در زمان و شرايط مناسب ميشه."شيش و بش" را اولينبار در دوران دانشجويي خواندم و جذب اون شدم. اما در سالهاي دانشجويي، مشغول تجربه كردن و جشنوارههاي دانشگاهي بودم و فرصتي براي اجراي اين اثر نبود و بعد از فراغت از تحصيل و كار كردن در فضاي حرفهاي منتظر يه فرصت مناسب بودم. مشغلهها و الويتهاي كاري ديگه هر بار اجراي "شيش و بش" را به تعويق انداخت و مي دونستم كه كار پر زحمتي خواهد بود. تمايل داشتم حتما در يك سالن قاب عكسي اجرا شود و بهترين انتخاب از نظر من تالار سنگلج بود هم به لحاظ ساختمان و هم به لحاظ جنس مخاطب و متناسب بودن با فضاي اثر. سالها اين فرصت فراهم نشد تا جشنواره هفدهم نمايشهاي آييني و سنتي در سال گذشته كه فرصت خوبي شد براي توليد اين اثر. "شيش و بش" نمايشي پر بازيگر و سخت است كه زمان زيادي براي تمرين و توليد لازم داشت.
· خودتان با چه انگيزهاي سراغ اين متن رفتيد؟
- اجراي يك نمايش كمدي و نمايشهاي ايراني هميشه جزو علاقهمنديهاي من بوده. از طرف ديگه دوست داشتم حداقل يك نمايش در تالار خاطره انگيز سنگلج كار كنم، كه اين خواسته تنها با اجراي يك نمايش ايراني - سنتي فراهم ميشد. همچنين "شيش و بش" به لحاظ ساختار نمايشنامه جذاب و سختي است. پر از صحنههاي كوتاه و متنوع و شخصيتهاي زياد كه مدام در اين صحنهها در حال رفت و آمد هستند و بسيار تصويري. ميدونستم كه كار راحتي نخواهد بود و در مقام كارگردان دوست دارم خودم رو به چالش بكشم و تجربههاي مختلفي داشته باشم و اين تجربه برايم لذت بخش بود. از طرف ديگه موضوع و محتواي ساده ولي عميقي هم داره. اشاره به قضاوتهاي عجولانه و سوء تفاهمهايي كه ميتونه باعث زحمت ما و ديگران بشه. يك نمايش كمدي، ايراني - سنتي با موضوعي اجتماعي و ساده و ساختاري چالش برانگيز. همينها كافي بود تا انگيزه لازم را در من براي اجرا به وجود بياره.
· فكر ميكنم اين متن بيشتر از آنكه تابع سنتهاي نمايش ايراني باشد در شكل و ساختار مطيع نمايشنامه نويسي غربي است؟
- بله. اين نمايش رگههايي از نمايشهاي ايراني - سنتي ما مثل تختحوضي را با خود دارد ولي اصلا نمايش روحوضي نيست. شما تيپهايي نزديك به سياه، حاجي، زن حاجي و... را ميبينيد ولي آنها نيستند. بيشتر نوعي كمدي اشتباهات است و البته خود آقاي چرمشير معتقد است نوعي كميك استريپ نوشته است و به قول شما سنت نمايشنامهنويسي غربي و يك كمدي كلاسيك بيشتر در آن ديده ميشود.
· البته شما در شيوه بازيگري سعي كردهاي از شيوه ايراني استفاده كني، به نظر قديمي بودن حال و هواي كار چنين بضاعتي را ايجاد كرده است؟
- زمان نمايش در دوره قاجار روايت ميشود. البته زمان به لحاظ تاريخي تاثير ويژهاي در پيش برد قصه ندارد مثلا اگر بگوييم زمان پهلوي است، شالودهي كار بهم نميريزد و با تغييراتي در برخي اسامي و... قابل اصلاح است و در كل تهران قديم است كه البته ما همان دوره قاجار را مورد دقت قرار داديم. افراد نمايش همه تيپ هستند و ما با شخصيت به معني علمي و دراماتيك آن مواجه نيستيم و همانطور كه در سوال قبلي هم گفتم تيپهايي كه گاها نزديك ميشوند به تيپهاي نمايشهاي روحوضي. مثلا نوروز نزديك ميشود به سياه، ولي سياه نيست. از طرفي يكي از شاخصههاي كمدي اغراق است. پس در بازيها رفتيم به سمت تيپسازي با نوعي غلو در نحوهي اجرا و تاكيد بر اين نكته كه اين يك نمايش است و همه بازيگر هستند. براي همين در تعويض صحنهها خود بازيگران از نقش خارج ميشوند و جابجاييهاي صحنه را انجام ميدهند.
· يكي از مواردي كه خواه ناخواه اشكال در ضرباهنگ ايجاد ميكند همانا تعدد و بسياري صحنههاست، چرا فكر ديگري مثل فضاي خالي يا دكور ثابت و ... جايگزين نكرديد؟
- اين موضوعي بود كه اتفاقا خيلي روي آن فكر كردم و چندين جلسه با آقاي ييلاقبيگي (طراح صحنه نمايش) داشتيم كه چه نوع دكوري بايد داشته باشيم؟ در اين اثر چند مكان اصلي وجود دارد كه نمايش در آنها اتفاق ميافتد و شخصيتهاي نمايش مدام در اين صحنهها در رفت و آمد هستند. يك فضاي خالي در صحنه سنگلج به لحاظ بصري اصلا مناسب نيست. از طرف ديگه عرض و طول صحنه به شما اين اجازه را نميدهد كه مكانهاي مختلف را ثابت نگه داري و مثلا با نور تفكيك كنيد. ما بايد هم به زيباييشناسي صحنه فكر ميكرديم، هم به روايت درست و منطقي اثر با يك دكور پرتابل. براي همين اول در خود نمايشنامه تغييراتي را به لحاظ مكاني ايجاد كردم. مثلا فضاهاي داخلي منزل رو به حياط تبديل كردم. يا چند صحنهي مربوط به دكان را در تبديل به گذر كردم و... يعني تنوع و رفت و آمد صحنهها را تا حد امكان كم كردم. مكان اصلي در دكور تبديل شد به كوچه و محل استقرار منزل دو خانواده و سه مكان ديگه ( شامل دكان، نظميه و داخل خانه) رو در دل اون و با كمترين تغيير بوجود آورديم. در حال حاضر با جابجايي يك نيمكت و يا ميز و استفاده از نور، مكان به داخل خانه و يا نظميه تبديل ميشه و به نظر من و با شكل اجرايي ما اين سريعترين و المانيترين تغيير براي صحنهها است. البته چنين كاري نيازمند تمرين با دكور است تا بازيگران به خوبي با آن هماهنگ شوند چون بخش عمده اين جابجاييها بر عهده خود بازيگران است كه متاسفانه در طول تمرينات فرصت اين كار رو نداشتيم و در خود اجراها به مرور اين هماهنگي بدست آمد.
· كمدي سخت است چون خنداندن راحت نيست و امكان دارد منجر به خنده زيادي و لودگي شود چگونه در استقرار يك كمدي آبرومند كوشيدهايد؟
- همان طور كه گفتيد كار كمدي سخت است مخصوصا اگر بخواهيد براي ايجاد خنده به هر كاري متوسل نشويد. "شيش و بش" خيلي بر كمدي كلام متكي نيست براي همين كوشيديم تا از كمدي رفتار و كمدي موقعيت استفاده كنيم. كمدي رفتار كه توسط بازيگران ايجاد ميشود و خلق موقعيتهاي كمدي كه اشخاص نمايش در آن قرار ميگيرند. نكته ديگر كه در ايجاد كمدي بسيار مهم است پرهيز از كمدي بازي نكردن است. يعني بازيگر اصلا سعي نكند كه تماشاگر را بخنداند بلكه اجازه دهد تا شخص نمايش در موقيعتهاي مختلف نمايش درست روايت و ارائه شود. بيشترين تمركز و تاكيد من بر اين موضوع بود تا شكلي از كمدي به قول شما آبرومند و خانوادگي اتفاق بيافتد.
· اين بازيگران چهرههاي معروفي نيستند اما هر يك به نوعي در انجام رفتار كميك موفقاند چنانچه يك نفر هم حالت جدي به خود نميگيرد، اين هدايتگري صحيح و منسجم چگونه عملي شده است؟
- اكثر بازيگران اين نمايش از بازيگران فعال و خوب تئاتر هستند كه سالها تجربه دارند. معمولا در آثارم به انتخاب بازيگر توجه ويژهاي دارم و ميتونم ادعا كنم كه در اغلب نمايشهايي كه به روي صحنه بردم، معدل بازيها قابل قبول بوده است. چون در مرحله انتخاب بازيگر سعي ميكنم در حد توان و بر اساس شرايط، انتخابهاي درستي داشته باشم. در نمايش كمدي لازم است تا خود بازيگر نيز داراي شيريني باشد براي همين بخشي از كار در مرحلهي انتخاب بازيگران انجام شده و دقت به چينش مناسب بازيگران در كنار هم. نكته ديگر اينكه بازيگران اصلا سعي نكنند تا خودشان كمدي بازي كنند. التبه هر شخص بر اساس نقشي كه دارد ارائه متفاوتي دارد مثلا شايد در يك نقش اغراق بيشتري نياز باشد ولي در كل توجه ما به خلق موقعيتهاي جذاب بود و سعي كرديم در تمرينات روي اين موضوع دقت بيشتري شود. از طرف ديگه ساختار اين نمايش ميطلبيد تا تمرينات با حضور همهي بازيگران انجام شود و به قول معروف خيلي قابل رج زدن نبود. تمرين بازيگران در كنار هم و ديدن نوع بازي يكديگر و پيدا كردن ريتم مناسب به ايجاد اين هماهنگي كمك خوبي كرده است. البته جمع كردن 12 بازيگر در كنار هم در جلسات تمرين كار بسيار مشكلي بود.
· اينكه مغازهاي بين دو نفر جار و جنجال راه بيندازد چقدر ميتواند موضوع قابل بحثي براي امروز باشد؟
- مسلما اختلاف بين فروش يك مغازه فقط بهانه است و حرف اصلي نمايش چيز ديگري است. حرف اصلي نمايش مذمت قضاوتهاي عجولانه و پرهيز از سوء تفاهم در زندگي اجتماعي است. متاسفانه امروز در زندگي خيلي از ما موضوعات پيش پا افتادهاي باعث رنجش و ناراحتيهاي دراز مدت ميشود. در صورتي كه اگر مرور كنيم ميبينيم موضوع آنقدر هم اهميت نداشته ولي دامن زدن به اون و قضاوتهاي يك طرفه و اشتباه، ناراحتي و اختلافات رو بيشتر كرده. اگر خيلي وقتها به جاي اينكه موضوعي رو در ذهنمون پرورش بديم و الكي بزرگ كنيم در موردش با ديگران حرف بزنيم به راحتي قابل حل خواهد بود. معتقدم "شيش و بش" بيش از هر چيزي داره در اين مورد صحبت ميكند كه به ظاهر مسائل خيلي توجه نكنيم و اجازه ندهيم تا سوء تفاهمهاي كوچك تبديل به اختلافهاي بزرگ بشود.
· به هر حال منابعي در نگارش و اجراي "شيش و بش" به كار گرفته شده است چون به لحاظ شكل و ساختار استانداردهاي لازم رعايت شده است، در اين باره بگوييد.
- در قسمت نگارش نمايشنامه كه مسلما جناب چرمشير بيش از هر كسي شايسته هستند تا صحبت كنند و من نميتونم چيز زيادي بگم. از نظر من محمد چرمشير نويسندهاي است كه سعي ميكنه تجربههاي مختلي رو در نگارش نمايشنامههاش داشته باشه و اين نمايشنامه نيز كه حدودا 20 سال پيش منتشر شده، بخشي از مسير و تجربه كردن محمد چرمشير در نمايشنامهنويسي است. در ساحت اجرا نيز من سعي كردم تا به ساختار و فضاي اثر پايبند باشم ولي بر اساس شرايط اجرا و در مقام كارگردان تغييراتي رو در اثر به وجود آوردم و سعي كردم با كوتاه كردن نمايش و تغيير در چيدمان برخي صحنه ها و... در روايت و اجرا ريتم و شكل مناسبي بوجود بياورم. يكي از نكات جذاب اين اثر، تقطيع و شكست زمان است. مثلا ما در صحنهاي ميبينيم كه مراد به داخل خانه هل داده ميشود و در صحنه بعد ورود مراد به داخل خانه را ميبينيم. صحنههايي كه به اصطلاح داراي راكرد است و بيشتر در كارهاي تصويري ديده ميشود. اين شكل روايت براي من از جمله جذابيتهاي اين نمايش بود كه سعي كردم در اجرا نيز ارائه خوبي داشته باشد.
· سنگلج كه مناسب براي آثار ايراني است چقدر در جلب مخاطبان اين نوع تئاتر اقدامات لازم را ممكن ساخته است؟
تالار سنگلج در طول سالهاي اخير تبديل شده است به محل ارائه و اجراي نمايشهاي ايراني- سنتي و توانسته است تا حدودي مخاطبان خود را پيدا كند. به نظر من در بحث هويتبخشي تالارهاي نمايشي تنها تالار هنر و تالار سنگلج موفق شدهاند به اين مهم دست پيدا كنند. البته سليقههاي مديريتي در تالار سنگلج تاثير گذار بوده و در هر دوره باعث تفاوتهايي در نوع آثار شده ولي همواره هويت كلي خود را حفظ كرده است ولي براي مخاطبسازي هنوز جاي كار دارد. سنگلج با ظرفيت حدود 240 نفر پتانسيل زيادي براي جذب مخاطب دارد كه كمتر از اين ظرفيت حداكثري استفاده ميشود و بايد علاوه بر خود گروههاي، اداره كل هنرهاي نمايشي و خود تالار نيز بيشتر روي تبليغات و جذب مخاطب براي اين تالار كار كنند.
نظر شما