روزنامه نیویورک تایمز چند روز مانده به سالگرد فاجعه منا به شرح اتفاق های این روز توسط یک مسلمان آمریکایی پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ در روایت مفصل این روزنامه آمریکایی از فاجعه منا در حج سال گذشته آمده است؛ "من دارم می میرم، من دارم می میرم. من به آب نیاز دارم." رشید صدیقی این حرف ها را بارها از زبان دوستانش که در دمای 47 درجه ای عربستان زیر آفتاب سوزان روی زمین افتاده بودند، آن زمان صدیقی به شکلی از میان جمعیت فرار کرد.

دوم مهر سال 94 بود، صبح سومین روز حج در مکه، این مراسم با حضور میلیون ها مسلمان در حال برگزاری بود. برخی از آمارها نشان می دهد این مرگبار ترین روز در تاریخ حج و یکی از بدترین حوادث جهان در ده ها سال اخیر بوده است.

آقای صدیقی مردی 42 ساله از آمریکا است، او در آن هنگام در حال قدم زن با دیگر مسلمانان بود. مقصد او؛ رمی جمرات، جایی که حجاج به سه ستونی که نمادی از شیطان است سنگ پرتاب می کنند.

او در فاصله یک کیلومتری مقصد بود که له شدن مردم زیر دست و پا آغاز شد.

در این حادثه صدها و احتمالا هزاران نفر کشته شدند. اما اکنون نزدیک به یک سال پس از این اتفاق، مسئولان سعودی نه علت این حادثه را توضیح داده اند و نه آمار دقیقی از تعداد کشته شده ها ارائه دادند. بسیاری از کشته ها از قدرت رقیب عربستان در منطقه یعنی از ایران بودند و این اتفاق شروع دعواهای دیگری میان این دو کشور شد که در نهایت دولت ایران را وادار کرد حج را امسال ممنوع کند.

تاریخ نشان داده در موسم حج، حوادث مرگباری که به له شدن آدم ها زیر دست و پا له منجر شده اغلب در اطراف رمی جمرات بوده است. به همین دلیل سعودی ها در سال 2006 و پس از مرگ 360 نفر در حج، برای متوقف کردن این اتفاق ها وسعت رمی جمرات را گسترش دادند. پس از این کار هیچ اتفاقی مهمی تا سال گذشته رخ نداد.

آمار آسوشیتد پرس که از طریق گزارش های کشور های مختلف به دست آمده بود، نشان داد تعداد قربانیان این حادثه 2400 نفر است. اگرچه هنوز هم مسئولان عربستانی تعداد کشته شدگان را 769 نفر اعلام می کنند؛

این درحالی است که با وجود سال ها اتهام به سوء مدیریت، خانواده سلطنتی عربستان بر حق خود برای برگزاری حج اصرار می کنند.

اقامت خوب در حج فقط برای ثروتمندان

هر مسلمانی که شرایط مالی و جسمی خوبی داشته باشد موظف است در طول زندگی خود یک بار به حج برود. از زمان قدرت داشتن خانواده سلطنتی عربستان تعداد حجاجی که از خارج به این کشور می آیند نسبت به دوران جنگ جهانی دوم 10 برابر شده است.

گفتنی است در سال های اخیر تعداد حجاج به 2 تا 3 میلیون نفر رسیده است؛

سعودی ها ده ها میلیارد دلار برای بهبود سیستم های اقامت در کشورشان هزینه کرده اند. اما این ها اغلب برای ثروتمندانی است که می توانند برای یک شب 2700 دلار پول هتل بدهند.

اما ثرونتمندترین حجاج هم در روزهای برگزاری حج در گروه های مختلف در چادر زندگی می کنند، به این شهر بزرگ از چادر، منا گفته می شود.

آقای صدیقی قبل از طلوع آفتاب در روز دهم ذی‌الحجه در داخل چادر از خواب بیدار شد. او تا دیر وقت بیدار بود و با دوستان صحبت کرد و چای می خورد، سپس روی زمین کنار ده ها حجاج دیگر خوابیده بود.

دو هفته قبل او به عنوان یک مدیر اطلاعات ساختمان در ریاض کار می کرد اما او استعفا داد و تصمیم گرفت برای اولین بار به حج برود.

آقای صدیقی که از استراحت دیگر حجاح که بیشتر شبیه یک مسافرت تفریحی بود، تعجب کرده بود. او لباس های خود را شست، برای صبحانه به بوفه رفت و از تجربه جمعی خود به همراه هم کیش های خود لذت برد.

او کارت تشخیص هویت خود را دور گردنش بست و وسایل ارزشمند خود را هم در کیف کمری خود قرار داد؛ کیف پول و موبایلش برای زنگ زدن به همسر خود که به همراه دو فرزندشان در آتلانتا مانده بود.

حدود ساعت 6:30 او از چتر خارج شد و آماده بود قدمی را که بیش از هزار و چهارصد سال پیش پیامبرش برداشته بود بردارد.

در گروه و اعضای خانواده اش که به همراه آنها قدم می زد آقای صدیقی گاهی می ایستاد تا برای فیسبوکش عکس بگیرد.

تماس آخر با برادر

او از گوناگون بودن افراد حیرت زده شده بود، در آنجا مردمی با رنگ های پوست متفاوت و پرچم های کشورشان حضور داشتند.

در طول رمی یک نفر آنها را متوقف کرد و گفت راهی که آنها می روند به دلیلی که هنوز مشخص نیست بسته شده است. آقای صدیقی می گوید همراه با اقوامش به اطراف نگاه کردند و دیدند مردم در حال عبور از راه دیگری هستند و آنها هم تصمیم گرفتند مردم را دنبال کنند.

در این هنگاه آقای صدیقی با همسرش به وقت نیمه شب در آتلانتا تماس تلفنی گرفت.  خانم صدیقی که حج را در موبایل خود دیده بود گفت که از چیزی که دیده است کور شده بود؛ دریایی از مردم با لباس سفید. پس از آن آقای صدیقی گوشی را به سمت برادر زن خود و همسر او برد و آنها هم دست تکان دادند.

این آخرین باری بود که او برادر و همسر او را دید و با آنها صحبت کرد.

حادثه شروع شد!

مسیر باریک می شد و مردم وارد یک صف شدند و همه دستشان روی شان دیگری بود. با اضافه شدن مردم، او فشار بیشتری احساس می کرد.

آقای صدیقی متوجه شد اندکی جلوتر مردم در حال پریدن از روی فنس ها هستند و انگار دارند از یک چیزی فرار می کنند، او یک لحظه برای فکر کردن به این داشت که آیا می تواند بپرد یا نه، اما او هیچوقت فرصت انجام این کار را نداشت.

او را هل دادند و 2 یا سه بار هم به زمین افتاد، گروه خود را گم کرد و مردم اطرف او آخرین دعاهای خود را می خواندند.

این حادثه مثل گیر کردن در یک موج بود. بدن ها او را به هر سمتی می فرستاند.  او اندازه ای که جمعیت می توانست حرکت کند می توانست حرکت کند. حتی یک سانتی متر فضای خالی هم باقی نمانده بود.

این اتفاق باعث شده بود لباس تن بعضی از افراد در بیاید و آنها به شکل برهنه از نرده ها بالا بروند.

صدیقی درباره احساسش در آن لحظه می‌گوید: من واقعا ترسیده بودم، تنها کاری که می توانستم انجام دهم فکر کردن به خانواده ام بود.

علت مرگ‌ها چه بود؟

این حادثه به عنوان اتفاقی که مردم زیر دست و پا له شده اند توضیح داده شد، اما در چنین حوادثی بیشتر قربانیان تحت فشار می می‌مرند، فشارهای که حتی فنس های فلزی آنجا را هم کج کرده بود.

در چنین حوادثی کنترل از دست مردم خارج می شود و موجی از فشار مردم را گاهی بیشتر از 3 متر جابجا می‌کند. دلیل اصلی مرگ در چنین جمعیت متراکمی، خفگی است.

به شکل معجزه آسیایی 15 دقیقه بعد از اینکه این اتفاق رخ داد آقای صدیقی توانست با عقب رفتن خود را از شلوغی خارج کند. او کارت شناسایی و صندل های خود را از دست داده بوذ اما زخمی نشده بود.

حجاجی که در چادرهای در آن نزدیکی بودند به سمت جمعیت آب پرتاب می کردند و بازمنده ها برای آب تقلا می کردند. آنها آب را یا می نوشیدند یا روی خود می ریختند. یک نفر شلنگ را باز کرد و آب زیادی وارد خیابان شد.

آقای صدیقی گیج بود: می نمی دانم چگونه زنده ماندم.

بعد از دو ساعت پلیی آرامی به کمک او آمد آنها فقط به کسانی که کاملا زخمی بودند کمک می کردند و به کشته ها یا بازمانده ها اهمیتی نمی دادند. وقتی پلیس به او رسید به آقای صدیقی گفتند به زیارت خود ادامه دهد: «مثل یک مرده راه می رفتم.»

در جستجوی آشناها

پس از این که به رمی جمرات رسیدند بک زن به او سنگ داد تا پرتاب کند، در آن لحظه او شاید گناهی هم کرده باشد زیرا او نیمه برهنه و کثیف بود. اما انگار این زن دیده بود که او نیاز دارد. او حتی نتوانست تشکر کند.

آقای صدیقی وظیفه شرعی خود را کامل کرده بود اما حتی یادش هم نمی آید چند سنگ پرتاب کرده است.

پس از اینکه به چادر رسید می دانست که فامیل هایش گم شده اند، به آنها بارها زنگ زد و کسی حتی جواب هم نداد، آن شب کسی هم به چادر او نیامد.

در طول چهار روز بعدی آقای صدیقی ساعت ها در گرما در بیمارستان ها و کلینیک ها به دنبال خانواده خود می گشت اما هیچ اطلاعاتی وجود نداشت.

مسئولان عربستانی هیچ مکانی را برای کمک به کسانی که خانواده خود را گم کرده بودند، پیش بینی نکردند، برای همین افرادی مثل صدیقی هر روز ساعت ها پیاده روی می کردند.

او سفرش را به آتلانتا لغو کرد و به جستجوهای خود ادامه داد. هر روز او یک کار را انجام می داد اما هیچ چیزی پیدا نمی کرد.

شرایط برای دیگر حجاج هم اینگونه بود برای مثال  9 ماه طول کشید تا توسط آزمایش دی ان ای مرگ مادر یک مرد پاکستانی تایید شود.

کشورهای مختلف علیه سعودی

بعد از حادثه سخنگوی دولت عربستان سعودی گفت که مقصر اصلی این حادثه دو گروه از حجاج هستند که وارد خیابان 204 شده اند.

ایران که بیشترین کشته شده ها را در میان کشته شدگاه داشت مقصر را سوء مدیریت سعودی ها دانست و حتی آیت الله خامنه ای، رهبر (معظم) ایران گفت که قربانی ها توسط سعودی ها "کشته" شده اند.

اندونزی هم که هر سال بیشترین حجاج را به عربستان می فرستاد از واکنش بد عربستان به این اتفاق ابراز نا امیدی کرد.

اما از سوی دیگر پاکستان که متحد عربستان است به رسانه های داخلی خود هشدار داد تا از مدیریت حج انتقادی نکنند.

درخواست سازمان آمریکایی برای تحقیقات بیشتر در زمینه فاجعه منا

سازمان آمریکایی شورای امور عمومی مسلمانان هم بیانیه ای منتشر کرد و از عربستان سعودی درخواست کرد که تحقیقاتی مستقل در زمینه این حادثه انجام دهند. همچنین این سازمان از عربستان خواست مدیریت حج را رها کند و این کار را به سازمان های بین المللی بسپارد. البته عربستان این کار رد کرد.

در تیر ماه امسال عربستان اعلام کرد که برای تشخیص هویت راحت‌تر حجاج، دستبندهای برقی به آنها داده می شود.

مرگ برادر زن و همسر او تایید شد

آقای صدیقی که بسیار مشتاق بود تا خانواده و کودکان خود را دوباره ببیند به ریاض برگشت و در سفری دیگر به مکه رفت. او بعد از جند روز در حالی که آشناهای خود پیدا نکرده بود، به ریاض بازگشت.

15 روز بعد از حادثه تایید شد که برادر زن آقای صدیقی کشته شده است، او در منا به خاک سپرده شد.

دو هفته بعد هم بر اساس عکس های گرفته شده تایید شد که همسر برادر زن او مرده است، این زن توسط مسئولین عربستانی به خاک سپرده شد.

پس از حادثه آقای صدیقی تحقیق کرد که چه اتفاقی در مکه رخ داده است، اما بعد از مدتی او دیگر به دنبال پاسخی نبود.

او گفت: من آنجا بودم، اما نمی توانم به شما بگویم دقیقا علت این اتفاق چیست.

منبع: نیویورک تایمز، 6 سپتامبر 2016/ ترجمه: نیو صدر

47237

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 576785

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۲۰:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۶/۱۷
    7 1
    لعنت خدا بر وهابیون سعودی