۱. دنیای تاریک نشانهها
کسانی که به کارهای اطلاعاتی و امنیتی میپردازند، مجبور هستند به نشانهها توجه کنند، آنها را جدی بگیرند یا تعبیر و تفسیر کنند. اما دنیای نشانهها دنیای غیر قابل اعتمادی است. هر آن هر نشانهای میتواند معنا یا تفسیر جدیدی بیابد، نشانه بودنش انکار شود یا در دل نشانهای دیگر هضم شود یا دل نشانهای دیگر را بدرد و بیرون بجهد. این که پس از مدتی مشغول بودن به نشانهها کار بیش و کم به پارانویا میکشد را هیچ کس به خوبی فیلسوف و رماننویس فقید معاصر امبرتو اکو در رمانهایش مانند نام گل سرخ، بائودولینو و آونگ فوکو نشان نداده است. دنیای نشانههای اطلاعاتی دنیای تاریکی و پوچی است.
۲. آنها را که خواب هوملند میدیدند که بیدار میکند؟
از آن زمان زیاد نگذشته که عدهای از آنان که بیش از حد به نشانهها زل زده بودند و مسخر نشانهها شده بودند سریال هوملند را توی بوق کرده بودند و گمان میکردند با نشستن پای این سریال و رطب و یابس بافتن دربارهاش میتوانند قدمهای بعدی ایالات متحده و سرویسهای اطلاعاتیش را حدس بزنند. حتی وقتی دیدند مزخرفاتشان با هم جور نمیشود مصاحبهای با تهیهکنندهی هوملند جعل کردند تا وانمود کنند که نشانهها را درست دیدهاند. اما مگر ما باید بنشینیم و از سریالها و فیلمها بفهمیم که در ایالات متحده چه خبر است؟ پس سرویسهای امنیتی ما چه میکنند؟
۳. کاش دست کم خوب خواب دیده بودیم.
خوابزدههایی که به هوملند زل زده بودند حتی آن قدر همت نداشتند که نسخهی اصلیش هتوفیم را نگاه کنند. هر چند که با دیدن هتوفیم هم گرهی از کار فروبستهشان باز نمیشد. موضوع اعتقاد راسخ و بیجایی است که میگوید آمریکاییها با سریالها و فیلمها پیام میفرستند و باید این پیامها را فهمید. اما حتی اگر این فرض را بپذیریم؛ چرا هوملند؟ کوانتیکو و بلایندسپات را گاه کنید. دو سریالی که به وضوح چیزهایی از این جنس میگویند که:
بعد از پلیس فدرال هیچ یک از نهادهای اطلاعاتی ایالات متحده مصون از فساد ساختاری و اساسی نبوده و نیستند. تمامی این نهادها را کسانی از درون تسخیر کردهاند که قابل شناسایی نیستند. ترکیبی از اسرائیلیها، اقلیتهای خشمگین، سفیدپوستهای نژادپرست و نظامیهای دیوانهی سلاحپرست.
و مگر پیش از این دو سریال سریال ذ برینک در قالب طنز نمیگفت که حاکمیت ایالات متحده دچار آشوب و نابهسامانی درونی است و تنها هدفش سواری دادن به اسرائیل است؟ مگر فیلم سینمایی اسنودن همینها را تا حد زیادی تایید نمیکند به علاوهی این که سلاح تازهی نظامیان روانگسیخته را نیز معرفی میکند؛ موتور جستوجوی اکسکیاسکور.
۴. داده، اطلاع، دانش بشری یا مایع، محلول، جامد
اگر هجوم بیوقفه و غیر قابل اجتناب دادهها را به یک مایع سیلآسا تشبیه کنیم، آرزوی دستنیافتنی بشر این است که تمام این دادهها را در یک ساختار اطلاعاتی استوار جا بدهد و از مایع جامد بسازد. هر چند این آرزو دستنیافتنی است اما نزدیک شدن به آن ممکن است و منجر به ساختن ساختار دانش بشری میشود. اما در میانهی راه میتوان دادهها را در ساختارهای اطلاعاتی ریز به هم مربوط کرد. مثلا دادههای کارت بانکی شما میگوید یک کارت مترو و اتوبوس با شمارهی مشخص را شارژ کردهاید. پس با دنبال کردن آن کارت میتوان فهمید به کجاها رفتهاید. میتوان فهمید روزهای سهشنبه به پارک لاله میروید. حالا کافی است اطلاعات آنتن موبایل نزدیک به محل نشستن شما در پارک را بررسی کرد. اوه. هر سهشنبه و همزمان با شما یک موبایل دیگر هم در همان نقطه روشن است. پس شما با صاحب آن موبایل دیدار دارید. صاحب آن موبایل کسی است که ارتباطش با داعش مشخص است. پس احتمالا شما تحت تبلیغات داعش قرار دارید. حالا سری به اینترنت خانهی شما میکشیم و میبینیم شما اخیرا جزوههای پیدیاف زیادی دانلود کردهاید که مربوط به ساختن بمبهای خانگی است. از به هم پیوستن دادهها اطلاعات مفیدی پدید آمد؛ باقیش دیگر تشریفات اداری است. این چیزی است که در فیلم اسنودن میبینید و متاسفانه قسمت جدی و غیر داستانی ماجرا است. آمریکاییها میتوانند با اکسکیاسکور مایع را به محلول تبدیل کنند و ازش سود خالص ببرند. نه فقط دربارهی دستگیری تروریستهای داعش که تقریبا در هر موردی که فکرش را کنید.
۵. به هر حال، خیز برداشتهاند که ما را تحریم کنند.
چه به خیالات برآمده از فیلمها و سریالها اهمیت بدهیم و چه نه، اکنون سنا با تمدید ISA خیز برداشته که راه را برای نقض برجام برای ترامپ هموار کند و ما را تحریم کنند. ما نباید ساکت بنشینیم. باید پوستشان را بکنیم. اما چه طور این کار را بکنیم؟ در هر استان چندین سخنرانی کوبنده برگزار کنیم؟ این واقعا ضرری به آمریکاییها میزند؟ اصلا یک سوال ساده. چرا روند تحریم از این سو است؟ چرا ما ایالات متحده را تهدید به تحریم نمیکنیم؟ سخنرانی کردن، فریاد زدن، شعار دادن، نطق های آتشین، و چنین کارهایی هیچ کدام به ما قدرت تحریم آمریکا را نمیدهد. قدرت تحریم آمریکا از توان اقتصادی و سیاسی و دفاعی برمیآید و این سه از استقلال. در درجهی اول ما باید به هیچ کالای اساسیای نیاز نداشته باشیم؛ نه شیر و گندم و برنج، و نه سلاح و نه قطعات مربوط به فناوریهای نو و نه دانشهای بنیادین.
به تاریخ نه چندان دور نگاه کنیم. زمانی ما جشن خودکفایی گندم گرفتیم، در شیر و لبنیات و گوشت و کلا فرآوردههای دامی نیز خودکفا شدیم. بعد چه شد؟ بعد نوبت به ایدههایی رسید که میگفت بودجهی کشور باید یک دفترچهی چهل برگ یا کوچکتر باشد.
۶. شفافیت به چه کار استقلال میآید؟
ما مثل هر کشور دیگر هزینههایی داریم که قابل افشا نیستند. کسی نباید بداند ما تا چه حد و در چه زمینهای از توان دفاعی سرمایهگذاری میکنیم. این محدود به توان دفاعی نیست. در بعضی زمینههای دیگر نیز چنین استثنایی وجود دارد. اما اینها همه استثنا هستند. از این استثناهای محدود و معدود که بگذریم باید همه چیز شفاف و با ذکر جزئیات مشخص باشد. هر چه مصرف بودجه خردتر و واضحتر باشد امکان بالا کشیدن زیاد و بیحساب و کتابش کمتر فراهم است. همهی ما چیزهایی در مورد فلان مسئول فلان کشور شنیدهایم که بابت چند تلفن خصوصی که از امکانات دولتی زده استعفا داده است. گمان میکنید آن مسئولان بسیار پاک هستند یا اگر دستشان برسد میلیاردها دلار را در یک آن نمیبلعند؟ ماجرا این نیست. ماجرا وضوح و شفافیت است. در بعضی کشورها که اندکی فسادشان موجب حیرت است هر شهروندی - بله، هر شهروندی حتی شهروندان مجرم و زندانی - حق دارند از ریز پیامکهای تکتک وزرا باخبر شوند؛ نه فقط پیامکهای کاری، بلکه تمام پیامکها. در این کشورها مسئولان با زندگی خصوصی در زمان مسئولیتشان وداع میکنند.
ما نیاز به شفافیت، نیاز به جزئیات، نیاز به پرسشگری و نیاز به پاسخگویی داریم. این لازمهی غیر قابل انکار فراهم آوردن استقلال است.
۷. آبروی مومن را درست بفهمیم لطفا
نزدیک چهار دهه از پیروزی انقلاب گذشته و ما هنوز به نحوی وسواسگونه حدیثی را که میگوید آبروی مومن برتر از حرمت کعبه است فهم میکنیم. معنای این حدیث این است که از هیچ کس چیزی نپرسیم مبادا به آبرویش تعرضی کرده باشیم؟ خیر. پرسش را میتوان - و باید - پاسخ داد. و اصلا کسی که محل پرسشی نظیر اختلاس یا حیف و میل اموال یا جرمی دیگر است ایمانش نیز محل تردید است و اول باید به پرسش پاسخ بدهد بعد به فکر آبرویش باشیم. اگر بنا باشد فهممان از حدیث را همین طور وسواسگونه نگه داریم که دیگر طرح هر شکایتی از هر کسی در هر دادگاه صالحی ممکن است به ریختن آبروی او منجر شود. این طور که سنگ روی سنگ بند نخواهد شد.
۸. استقلال و تمام؟
اگر استقلالمان را به کف بیاوریم تمام است؟ آن وقت میتوانیم ایالات متحده را تهدید به تحریم کنیم؟ خیر. آن وقت تنها میتوانیم به تهدیدهاشان بخندیم. اما زمانی میتوانیم آنها را تهدید کنیم که به برترینهای روز مجهز باشیم و در دست کم بعضی زمینهها سرآمد دنیا باشیم. این شدنی است؟ قطعا شدنی است. همان طور که در سال ۱۷۷۶ بسیاری کوتهفکران باور نمیکردند ایالات متحده بتواند از بریتانیا مستقل شود، چه رسد به این که ابر قدرت جهان شود، امروز هم با نگاه کوتهفکرانه ما پیروز نخواهیم شد، اما با امید و تلاش و شجاعت توام با واقعبینی و تخصص البته که میتوانیم.
۹. آن گزارش سهمگین
سال ۱۹۴۵ را تصور کنید. چند روز پس از ویرانی هیروشیما و ناگازاکی گزارشی از سلاح ویرانگر و مخربی که این فاجعه را آفریده به یک فیلسوف در ایران بدهند. گزارش شامل شرح واقعه، مقایسهی عددی میزان ویرانگری بمب هستهای با سلاحهای تا آن زمان شناخته و مواردی از این دست باشد. تعجب میکنید اگر فیلسوف مورد نظر بزرگترین خطر را حس کند؟
در این ساعتها میبینم که صحبتهای روحانیای بلندمرتبه در مورد اینترنت را در فضای سایبری دست به دست میکنند و گمان میکنند این سخنان میتواند مایهی تفریح باشد. چنین نیست. همان قدر که سلاح هستهای در سال ۱۹۴۵ خطرناک بود اکنون نیز اکسکیاسکور سلاحی خطرناک و وحشتانگیز است. همان قدر که آن فیلسوف فرضی ما حق داشت از این سلاح و گزارشی که دربارهاش خوانده احساس خطر برای کل بشریت کند، روحانی مورد احترام امروز نیز چنین حقی دارد. اما امروز که از سال ۱۹۴۵ ۷۱ سال گذشته است ما میدانیم که انرژی هستهای تنها سلاح هستهای نیست و نه تنها از انرژی هستهای نمیگریزیم که در میدانهای دیپلماسی و غیر آن با تمام توان میجنگیم تا سهم و حق خود را از انرژی هستهای بگیریم.
۱۰. چه میتوان کرد؟
اکنون نیز دو راه پیش رو داریم. ۵۰ سال از اینترنت بگریزیم و بعد سلانه سلانه دنبال احقاق حقمان برویم یا از همین اکنون نه تنها از اینترنت نگریزیم که خیلی خوب بشناسیمش و از آن استفاده کنیم و حقمان را نه تنها بخواهیم که بگیریم.
این گزارش که به دست بزرگان رسیده که اینترنت سکسچت و فاحشهخانه است، هر قدر گزارش خیراندیشانهای باشد، صدها برابر آن سادهلوحانه و سطحیانگارانه است. مگر سکس چت معطل اختراع اینترنت بود؟ پیش از اینترنت با تلفن چنین روابطی برقرار نمیشد؟
اصلا اگر مضار اینترنت همین سکسچت و تبلیغ منافقین و امثال اینها باشد که باید جشن گرفت. خیر. مضرات و نیز خیرات اینترنت بسیار بیش از حد تصور ما است و از همهی اینها گذشته اینترنت غیر قابل اجتناب و نیز غیر قابل کنترل است. اینترنت مانند دنیا است. نه میتوان ازش خارج شد و نه میتوان تمامش را در ید قدرت و کنترل گرفت. برای من بسیار دلنشین است که بلندپایهترین مقام کشور، این قدر خوب اینترنت را میشناسد که دربارهاش میگوید:
این فضای مجازی امروز از فضای حقیقیِ زندگی ما چند برابر بزرگتر شده؛ بعضیها اصلاً در فضای مجازی تنفّس میکنند؛ اصلاً آنجا تنفّس میکنند، زندگیشان در فضای مجازی است. جوانان هم سروکار دارند با فضای مجازی، با انواعواقسام چیزها و کارها، با برنامههای علمیاش، با اینترنتش، با شبکههای اجتماعیاش، با مبادلات و امثال اینها سروکار دارند؛ خب، اینجا لغزشگاه است. هیچکس نمیگوید آقا جادّه نکش. اگر شما در یک منطقهای جادّهای لازم دارید، خیلی خب، جادّه بکش، جادّهی اتوبان هم بکش امّا مواظب باش! آنجایی که ریزش کوه محتمل است، آنجا محاسبهی لازم را بکنید. ما به دستگاههای ارتباطی خودمان، به مجموعهی وزارت ارتباطات و شورای عالی مجازی -که بنده از آن هم گله دارم- سفارشمان این است. ما نمیگوییم این راه را ببندید؛ نه، اینکه بیعقلی است. یک کسانی نشستهاند، فکر کردهاند، یک راهی باز کردهاند بهعنوان این فضای مجازی و به قول خودشان سایبری؛ خیلی خب، از این استفاده کنید منتها استفادهی درست بکنید؛ دیگران دارند استفادهی درست میکنند؛ بعضی از کشورها طبق فرهنگ خودشان این دستگاهها را قبضه کردهاند. ما چرا نمیکنیم؟ چرا حواسمان نیست؟ چرا رها میکنیم این فضای غیرقابل کنترل و غیرمنضبط را؟ مسئولند، یکی از مسئولین هم همینها هستند؛ دستگاه وزارت ارتباطات است.
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان
۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵
این را مقایسه کنید با این جملات که «اگر در روزگاری تأسیس فاحشه خانه با هزینههای سنگین دایر میشد متأسفانه امروز با کمترین هزینه و از طریق اینترنت ایجاد شده است. ائمه جماعت باید این منکر اصلی یعنی اینترنت را در خطبهها فریاد بزنند تا همه احساس خطر کنند.» ائمهی جماعت فریاد بزنند که چه بشود؟ آنچه نیاز است فراهم آمدن جمعی از متخصصان شجاع، دانا، کاردان، بینا، آگاه، واقعنگر، امیدوار، پرتلاش و صاحب عزم است نه ایجاد ترس ملی از اینترنت.
نظر شما