دو توصیه به آقایی که تانک دوست ندارد

گوش در برابر گوش، چشم در برابر چشم، دندان در برابر دندان. تانک دوست ندارید؟ با تانک نتازید.

آقای مهران مدیری

شما من را نمی‌شناسید و من هم شما را. ما تنها با کارهای هم سر و کار داریم نه با نیت‌ها. البته که این خیلی خوب است. همین الان که صرفا با کارها سر و کار داریم هزاران جور مشکل داریم؛ تصور کنید پارامتر دیگری به نام نیت نیز به وضع اضافه می‌شد. پس بیایید با هم رهایش کنیم و برویم سراغ همان «کارها».

لازم نیست و نبوده که حتما دانشمندی با قد و قواره‌ی دانلد دیویدسن گزارش بدهد که «کار گفتاری» نیز نوعی کار است تا ما این را بفهمیم. ساده است. ما حرف می‌زنیم و حرف زدن جزو کارهایی است که می‌کنیم.

شما حرف زدید آقای مدیری. شما حرف زدید و باز لازم نیست من اصل کم‌کوشی را از زبان‌شناسی بیرون بکشم و توی صورتتان بکوبم تا بفهمید که آدم «همین‌جورکی» و «بی‌انگیزه» و «محض هیچ» حرف نمی‌زند. بنا بر این وقتی شما حرف می‌زنید، وقتی من می‌نویسم، وقتی آقای خاوری (اطال الله بقائه الی یوم القضاوة) می‌رود کانادا، هر سه (اول شخص و دوم شخص و سوم شخص مفرد) در برابر آنچه کرده‌ایم مسئول هستیم. البته این مسئولیت گاه حقوقی است و گاه آن قدر درشت نیست که به حیطه‌ی مسئولیت حقوقی وارد شود. بحث شیرین جرم و تخلف را دنبال نکرده‌اید؟

چه قدر مظلوم گفتید با تانک از روی من رد نشوند و چه قدر ساده و بی‌شیله‌پیله گفتید من سیاسی نیستم و تخصصش را هم ندارم. آقا دمتان گرم. دوستان روزنامه‌نگار من که برای مصاحبه یا تهیه‌ی گزارش سر و کارشان با «سر صحنه»ی شما افتاده چه چیزها که از شما تعریف نمی‌کنند. البته هم من می‌دانم هم شما که مردم - متاسفانه - غیبت می‌کنند و - متاسفانه‌تر - این غیبت‌هاشان را برای جذاب‌تر شدن، پررنگ‌تر از آنچه در ذهنشان هست روایت می‌کنند. آقا این دوستان می‌گویند سر صحنه همه شما را «آقا» می‌نامند؛ چه در حضورتان و چه در غیابتان. من به عمد از آن قسمت‌های پررنگش می‌گذرم چون فایده‌ای در ذکر جزئیات احتمالی و آزاردهنده در مورد فضایی نیمه‌خصوصی نمی‌بینم. محل کار شما است و «آقا» شما هستید و هر طور صلاح بدانید اداره‌اش می‌کنید و تا جایی که من شنیده‌ام در اداره‌اش کار غیرقانونی‌ای نکرده‌اید.

راستی. شما که می‌گویید «سیاسی» نیستید، حتما می‌دانید سیاست یعنی چه. اگر ندانید از کجا می‌توانید قضاوت کنید سیاسی هستید یا نه؟ من تا ندانم پسیکوریازیس چه بیماری‌ای است چه طور می‌توانم بگویم پسیکوریازیس ندارم؟

سیاست می‌دانید چیست؟ مثل بقیه‌ی موضوع‌های علوم انسانی سیاست هم تعریف‌های گوناگون دارد. اما تعریف ساده و دم دست و نسبتا مشترکی که هست این است «روند تصمیم‌گیری‌هایی که به اعضای یک گروه اعمال می‌شود». خلاصه این که سیاست به تصمیم، کنترل و اِعمال تصمیم مربوط است. بله. مطمئن ام که هوش شما کم نیست و الان - اگر هم پیش‌تر نمی‌دانستید - می‌توانید تصدیق کنید که سیاست یعنی مدیریت قدرت در یک گروه. برگردیم سر صحنه؟ شما - آقا - قدرت را در گروهتان مدیریت می‌کنید. نه چون نامتان مدیری است، که چون نامتان «آقا» است. به بیان دیگر به این دلیل که همه پذیرفته‌اند این کار را به شما بسپارند و خودشان فقط تصمیم‌ها را اجرا کنند.

بله. متاسفانه بر خلاف گفته و احتمالا پندارتان شما تا مغز استخوانتان اهل سیاست هستید. فقط جامعه‌ی مورد سیاستتان کشور نیست، گروه همکارانتان است.

و شما می‌گویید سیاسی نیستید؟ چه طور می‌توانید سیاسی نباشید وقتی تصمیمی در جریان است به بزرگی رفتار با قدرت‌های جهانی بر سر انرژی هسته‌ای؟ مگر می‌شود شما نه طرفدار مذاکره باشید و نه طرفدار عدم مذاکره؟ مگر همانجا که می‌گویید با تانک از رویتان رد نشوند از رفتار سیاسی خاصی تمجید نمی‌کنید و نمی‌گویید دستشان درد نکند؟ سیاسی هستید آقای مدیری. تا مغز استخوان سیاسی هستید. همه کم و بیش سیاسی هستیم، و شما کاملا سیاسی هستید.

حالا صحبت این است که وقتی شما با احساس خوشمزگی در حد انفجار (که یک کارشناس می‌تواند از حالت صورت و از لرزش‌های صدا و دیگر نشانه‌ها تشخیصش بدهد و حتی نمودار و جدول برایش بکشد) می‌گویید «بتمرگ تو خونه‌ت» و آگاهانه نه «بنشین» که «بتمرگ» را انتخاب می‌کنید، نه بی دلیل و بی‌انگیزه حرف زده‌اید، نه - خدای ناکرده - انسانی مبتلا به گیجی و منگی و مهجوری و علت ذهن هستید، نه انتخابتان «همین‌طوری» بوده است، و نه آدمی پرت از سیاست هستید که ندانید چنین خوشمزگی‌ای پس از شلیک به کجا می‌خورد.

حالا کارتان را کرده‌اید و در برابرش مسئول هستید و راستش اتفاقی هم نیفتاده. من روزنامه‌نگار چاقوخورده می‌شناسم. من روزنامه‌نگار تهدید شده می‌شناسم. من روزنامه‌نگاری می‌شناسم که جلوی همسرش کتکش زده‌اند. هیچ کس حتی نوک انگشتی به پیکر نازنین شما نزده. معامله به مثل کرده‌اند. پوتین‌هایی را که به‌تان امانت داده‌اند پایتان کرده‌اید، تانک امانتی را سوار شده‌اید و آمده‌اید وسط میدان - و همه‌ی این‌ها فعل گفتاری بوده - به گروهی از مردم برخورده و آن‌ها هم یک مین ضد تانک گفتاری زیرپای گفتار شما ترکانده‌اند. گوش در برابر گوش، چشم در برابر چشم، دندان در برابر دندان. تانک دوست ندارید؟ با تانک نتازید.

حرف را کوتاه کنم. دو توصیه‌ی سرراست دارم:

۱. اگر واقعا تا حال متوجه نبوده‌اید که چه قدر سیاسی هستید، متوجه باشید.

۲. اگر از له شدن در میدان سیاست و زیر تانک‌های سیاسی خوشتان نمی‌آید، به توصیه‌ای که خودتان به مسئولان کردید عمل کنید. کلمات توصیه‌تان یادتان هست؟ یادتان هست آگاهانه به جای «بنشین» چه واژه‌ای انتخاب کردید؟ خودتان به‌ش عمل کنید. 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 614769

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 27
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۶:۰۱ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    5 0
    مهران مدیری هر چی سنش بیشتر شد رفتا و گفتارش بدتر شد
  • بی نام A1 ۰۶:۳۵ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    2 0
    برادر مهران مدیری
  • کوروش A1 ۰۶:۵۰ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    4 0
    هزاران افرین اقای علیانی.
  • امیر A1 ۰۶:۵۸ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    0 4
    جناب علیانی. ارادتی هست. اما آنچه مدیری کرده و گفته شاید خبر از یک احساس عمومی درونی می دهد. حالا مدیری هر چه هم آدم مقتدر و بد خلق و تلخی هم که در سر کارهایش باشد و اصلا چرا راه دور برویم هر چقدر هم که آدم فلان فلان شده ای باشد، باز می تواند مانند مابقی ملت در ورای پیچیده بازی اصحاب دستگاه دیپلماسی، لب مطلب را بگیرد و احساس درونی عمومی این روزهای بسیاری مردم را با فعل تمرگیدن اظهار کند. البته باید به جد جلوی مطرح شدن چهره های پوپولاری مثل مدیری و ... را گرفت و از مبتذل شدن همه چیز در خمره زرد رنگرزی سلایق سطحی جلوگیری کرد ولی خب پای شما و دوستانتان در این زمینه پیشتر ها گیر افتاد. آنجا که لجن مال کردن احمدی نژاد و ضرورتش، چشمانتان را بر بسیاری از این زرد بافی ها بست.
  • بی نام RO ۰۷:۰۱ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    3 0
    احسنت
  • حمید A1 ۰۷:۱۰ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    3 1
    عالی بود دلایل قوی باید و معنوی...نه رگهای گردن به حجت قوی
  • بی نام A1 ۰۷:۲۸ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    4 1
    عالی بود. لذت بردم.
  • بی نام IR ۰۷:۳۶ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    4 1
    عالی
  • لی لا A1 ۰۸:۲۳ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    2 1
    من کارهای آقای مدیری دوست دارم ولی با این نوشته شما هم کاملا موافقم.
  • هوادار مهران مدیری A1 ۰۸:۳۴ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    1 12
    یک نفر به این حضرت عالی بگوید اگر احترام میفهمد و میداند چیست در جریان باشد که اگر مهران مدیری آقا خوانده میشود به این دلیل است که بر عکس حسودان و تنگ نظران اطرافش واقعا آقاست.. به این حضرت عالی بفرمایید اگر شما هم حسادت را کنار بگذارید و خصلت نیک هر چند کوچک داشته باشید شما هم آقا خوانده میشوید. بفرمایید هر کس که در طول عمرش یک بار مهران مدیری را دیده باشد حتی برای چند دقیقه تا عمر دارد از او و رفتار و منش و انسانیتش به نیکی یاد میکند. و حتما به او بگویید هنوز کسی که به مهران مدیری بتازد و منفور نباشد زاده نشده..
  • بی نام A1 ۰۸:۵۲ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    4 0
    خیلی خوب بود.
  • بی نام A1 ۰۹:۱۵ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    4 0
    موافقم
  • بی نام IR ۰۹:۲۸ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    2 4
    متن نوشتار غیر محترمانه.
  • علی A1 ۱۱:۴۸ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    3 2
    خیلی تند رفتی داداش یواش تر
  • امیر GB ۱۴:۱۶ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    5 0
    عالی بود عالی . مردمو ابله فرض کرده . هرچی میخواد میگه بعد میگه سیاسی نیستم
  • بی نام IR ۱۵:۴۳ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    3 0
    مرسی جناب علیانی...بسیار عالی گفتید
  • بی نام A1 ۱۶:۲۹ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    0 0
    این نوشته شما مصداق این جمله است که انتقاد خوب است اما برای نقد بقیه نه ما
  • بی نام US ۱۷:۱۳ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    2 0
    عالي بود
  • بی نام IR ۱۸:۰۳ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    2 0
    دست مریزاد
  • سید A1 ۲۱:۵۶ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    2 0
    احسنت
  • علی IR ۲۲:۱۰ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    3 8
    نویسنده این مطلب خیلی باسواده ولی سوادش رو جای خوبی خرج نکرده اول کلی آسمون و ریسمون بافته تا ثابت کنه مدیری سیاسیه... باشه اصلا فرض کنیم سیاسیه ولی سیاست زده و جناحی نیست. در ضمن ما بینندگان و هواداران مهران مدیری، حتی اگه اون خودش بخواد بره و تو خونش بشینه نمیذاریم چنین اتفاقی بیفتده چون جز او، هنر هبچ کس برای ما کافی به نظر نمی رسه. با اوست که خوشیم.
  • بی نام A1 ۲۳:۳۰ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۲
    0 2
    احسنت جناب علیاری
  • بی نام A1 ۰۱:۰۲ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۳
    0 1
    متن تهدید آمیزی بود. کوروش یادت هست بیست سال پیش یکی از دوستان نمایشنامه "آقایی" رو نقد کرده بود وشاگردان آقای نمایشنامه نویس نفر به نفر رفته بودن خدمت جناب منتقد با چکش دستش رو "قلم" کردن و تو چقدر ناراحت بودی؟ اهل فرهنگ و هنر، حتی کاسب جماعتش به اندازه کافی تو این مملکت تو سری میخورن، بهتره خودشون دست همدیگه رو قلم نکنن.
  • شمس تبریزی A1 ۰۲:۰۵ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۳
    0 3
    خبرآنلاین لطفا کامنتهای قبلی من را منتشر نکنید. اما این را منتشر کنید چون یه سوال از خوانندگان دارم. در متن یادداشت آمده «شما حرف زدید و باز لازم نیست من اصل کم‌کوشی را از زبان‌شناسی بیرون بکشم و توی صورتتان بکوبم تا بفهمید که...». سوال من این است که اگه من هم در برخورد با مخالفم مثلا بگویم « تو گناه کردی و لازم نیست من فلان آیه را از قرآن بیرون بکشم و توی صورتت بکوبم تا بفهمید که...»، آیا شما مرا متهم به تندروی نمیکنید؟ خب آقاجان، اگه اصل کم کوشی برای شما وحی منزل است و با آن تو صورت کسی می کوبی، برای من هم چیز دیگر وحی منزل است و من هم با آن می کوبم توصورت شما. فرق بنده با شما چیست؟ من بی سواد هستم و اهل توحش. شما که تو صورت کسی میزنی و با سواد هم هستی چطور؟ تو صورت زدن توحش نیست؟
  • بی نام IR ۰۴:۳۲ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۳
    5 1
    بسیار توصیه کوبنده و رک و راستی بود .البته به این مدیری باید باز هم محکم تر جواب داد.خیال کرده با چند تا طنز هچل هفت عزیز مردم شده ......نه آق.........آ خودتو نشون دادی .خیلی خرابی خیلی
  • محمد IR ۰۶:۱۵ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۳
    2 0
    خیلی هم عالی.ممنون
  • بی نام EU ۰۸:۴۱ - ۱۳۹۵/۱۰/۰۳
    1 0
    منتقدان بی خاصیت هستند