فخر فروشی از جیب ملت!

چند سال پیش بود دقیقش را نمی دانم مثلا شاید 3 سال،یکی از نمایشگاه های مطبوعات در محل مصلای تهران، ما در غرفه موسسه مطبوعاتی خبر حاضر بودیم.

در آن روزی که بنده سعادت حضور در بین همکارانم را یافتم مهمانان مختلفی به غرفه ما آمدند. یکی شان نماینده محترم مجلس یکی از شهرستان ها بود؛ نماینده ای که معمولا خوش تیپ است و به پوشش خود اهمیت زیادی می دهد.

جناب نماینده ساعتی را مهمانمان بود و از هر دری سخن گفت.سایر حرف هایش را در خاطر ندارم اما بخشی از صحبت هایش که خطاب به خودم بود از همان سال تاکنون ملکه ذهنم شده و هر از چند گاهی قلقلکم می دهد مثل همین الان که قصد کردم این یادداشت را درباره اش بنویسم.

او در آن روز وقتی متوجه شد بنده سردبیر «توریسم آنلاین»-پایگاه خبری،تحلیلی حوزه توریسم موسسه مطبوعاتی خبر-هستم خطاب به من گفت:« شما که در حوزه توریسم هستی به چند کشور سفر کرده ای؟».

پاسخ من:«به کشورهای زیادی سفر نکرده ام؛بنا به ماموریت هایی که به من محول شده حداکثر 5 کشور».

پاسخ او-در حالی که پوزخندی می زد-:«فقط چهار،پنج کشور؟!»

او در ادامه گفت که تاکنون -یعنی تا 3 سال پیش-به بیش از 35 کشور شاید هم بیشتر سفر کرده است- تا حالا که شما این یادداشت را می خوانید حتما به عدد سفرهایش اضافه شده است-.

این نماینده محترم در ادامه حرفهایش و با نگاهی ترحم آمیز  به من،یک توصیه مهم و «برادرانه» کرد.

توصیه او اما این بود:«به کشورهای مختلفی سفر کن، حتما به دردت می خورد. به درد شغلت هم می خورد».

راستش از دو نکته ای که آن نماینده خوش پوش گفت کمی هنگ کردم؛یکی همان «تعداد» سفرهایش و دیگری «توصیه» اش.

درباره آمار سفرهایش که خوب به احتمال زیاد بنا به ماموریت هایی که داشته عازم سفر شده و هزینه اش از بیت المال بوده است.

درباره توصیه اش هم که باید بگویم چه کسی دوست ندارد به سفرهای مختلف و متعدد خارجی برود؟!

مهمترین نکته مساله مالی است که باید حل شود؛ یعنی باید یک جیب پرپول داشته باشی و فارغ از دغدغه های رایج زندگی به سیاحت بپردازی خیلی هم خوب است؛ هم تجربه ات زیاد می شود و هم احتمالاعمرت!

اما همانگونه که عرض کردم یا باید جیب پر پولی باشد یا اگر جیبت پرپول نباشد از مقامی مثل نمایندگی مجلس یا... برخوردار باشی که میزان سفرهای خارجی ات از دو برابر تعداد انگشتان دو دست هم فراتر برود.

باید عرض کنم آن فخر فروشی از جیب خودم بر علیه خودم به این زودی ها فراموشم نمی شود....

*****

ویژه:چهره شما کتابی است که مردمان می توانند از آن چیزهای عجیب بخوانند/شکسپیر

*****

پی نوشت محمدمهاجری(روزنامه نگار پیشکسوت) برای این یادداشت:

دوستی موثق تعریف می کرد:

در آستانه انتخابات مجلس هفتم به همراه تیمی که در حوزه های سیاست،رسانه،تبلیغات،جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی تبحر داشتند به برخی نامزدهای انتخابات مشورت می دادیم.

در یکی از جلسات مشاوره ،مذاکرات جالبی درگرفت. یکی از کاندیداها یی که با او صحبت می کردیم می گفت چنددست لباس برای ایام تبلیغات از دوبی برایش فرستاده اند. قیمتی که برای لباسها می گفت دست کم 5برابر محصولات داخل بود.

هزینه دیگری که او از آن نام برد و مبلغش باید قاعدتا زیاد می شد، تصمیم او برای توزیع روغن و برنج(به صورت حلب 4ونیم کیلویی و کیسه 10کیلویی) بین اهالی روستاهای متعدد بود.

در بخش دیگری از مذاکره یکی از دوستان به او پیشنهاد کرد با توجه به اینکه وی دارای دو همسر است، اگر در این مورد از او سوال شد، چه بهتر که موضوع را با زرنگی بدون پاسخ بگذارد. آقای کاندیدا در پاسخ گفت اتفاقا در شهر ما اگر مردی یک همسر داشته باشد بی عرضه شناخته می شود و رای دهندگان به کسی که نتوانسته بیش از یک زن اختیار کند ، رای نمی دهند. او گفت اگر تعداد همسرانم یکی بیشتر بود به نفعم می شد.

حق با او بود، چون رای آورد.

*****

نکته یک:

این نهایت لطفتان است که وقت بگذارید و نظرات خود را برای مترونامه ارسال کنید. نظرات، خصوصا انتقادات،موضوع های پیشنهادی و... را پیوسته از طریق این آی دی(metro_nameh@) ارسال کنید و مطمئن باشید مورد استفاده قرار می گیرد و تاثیرگذار خواهد بود.

نکته دو:

درباره مترونامه اینجا را بخوانید.