یادش بخیر سالهای نه خیلی دور مهمانی های خانوادگی و دوستانه، گرمی و حلاوت خاصی داشت؛ حرمت داشت،احترام داشت،ارزش«خاص» داشت...

یادش بخیر سالهای نه خیلی دور مهمانی های خانوادگی و دوستانه، یک«نیاز» بود؛ نیاز با هم بودن، نیاز در کنار هم بودن، نیاز با هم حرف زدن و از مشکلات روزانه خالی شدن، نیاز دیدن، نیاز شنیدن، نیاز مهر و محبت، نیاز صفا و صمیمیت...

یادش بخیر سالهای نه خیلی دور تنها تلویزیون بود که نمی گذاشت مهمانان یک مهمانی خانوادگی و دوستانه با هم حرف بزنند و واقعا دور هم باشند؛تلویزیون اما مشکلی نبود. با یک کلید خاموش می شد و خیال همه را راحت می کرد!

موبایل که آمد و البته پدیده«پیامک» مهمانی ها کمی تحت تاثیر قرار گرفت اما قدرت و کارایی پیامک آن قدر نبود که جمع های خانوادگی و دورهمی ها را تحت تاثیر خود قراردهد.

بعدا که علم پیشرفت کرد و شبکه های اجتماعی مانند وایبر، اینستاگرام،واتساپ، تلگرام و... آمدند انگار که بر مهمانی های خانوادگی گل مرده ریختند؛متاسفانه.

این که مساله را چنین آغاز کردم دلیل دارم. می خواهم بگویم فضای مجازی آن قدر وارد خانه ها شده و آن قدر کارایی دارد که باید گفت علوم رسانه را هم زیرورو کرده اند.

باید به شبکه های اجتماعی عنوان پدیده قرن داد. پدیده ای که زندگی خیلی ها را تحت تاثیر خود قرار داده است.

می خواهم بگویم گسترش شبکه های اجتماعی و اخبار منتشر شده از آن تا چه اندازه بر خانواده های ایرانی تاثیر عموما منفی گذاشته و روش و بینش آنان را به زندگی، کاملا تغییر داده است.

مساله و مشکل اصلی که اصلا موضوع این نوشتار نیز هست، همین است:زودباوری ایرانیان در پذیرش شایعه و از آن بدتر نشر و بازنشر آن.

شتاب و فراگیری شبکه های اجتماعی خصوصا تلگرام،اینستاگرام و واتساپ در بین ایرانیان به صورت غیر قابل باوری در حال افزایش است.

این مهم درباره پیام رسان تلگرام در ایران گستردگی بسیار بیشتری دارد؛در ایران-با وجود فیلتر تلگرام-اما هزاران کانال تلگرامی رسمی و غیر رسمی روزانه میلیونها خبر و مطلب را عموما از همدیگر بازنشر می کنند.

برخی کانال ها هم که ظاهرا از هفت دنیا آزادند و هرچه دلشان بخواهد؛درست یا نادرست منتشر می کنند و چون اسم و رسمی هم ندارند در نتیجه به هیچ نهاد و جایی هم پاسخگو نیستند.

همانگونه که در ابتدای این نوشتار هم بیان شد مشکل اغلب ایرانیان باورپذیری شایعه های مختلف بدون حتی اندکی تحقیق درباره درستی ونادرستی آن است و این موضوع مهم متاسفانه آنچنان ارتباطی هم به سطح تحصیلات و باسوادی و بی سوادی ندارد.

برای این که بتوانم عمق فاجعه درباره این موضوع را نشان دهم به ذکر دو مثال می پردازم.

*****

زلزله ای مهیب رخ خواهد داد

زمستان سال گذشته که سازمان هواشناسی چند بار، بارش های شدید و طوفان را در سطح کشور پیش بینی کرد و در اغلب موارد هم درست از آب درآمد در یکی از روزها و در گروهی تلگرامی که یکی از نزدیکانم هم عضو آن بود یک خانم مهندسی با سطح کارشناسی ارشد و مدرسی دانشگاه پیامی را در گروه فوروارد کرده بود با این مضمون که ظرف 48 ساعت آینده در بخش هایی از جنوب غربی کشورزلزله ای مهیب رخ می دهد و...

آن دوست با توجه به این که نقل کننده از سطح سواد بالایی برخوردا بود و عنوان «مهندس» و «مدرس» را یدک می کشید کمی سراسیمه با من تماس گرفت و درستی یا نادرستی موضوع را جویا شد که البته من ضمن ابراز تاسف برای آن خانم مهندس این گونه توضیح دادم که بشر پس از سالها و با این همه پیشرفت تکنولوژی در پیشرفته ترین کشورهای اروپایی و آمریکایی هنوز نتوانسته ابزار دقیقی برای پیش بینی زلزله اختراع کند. حالا چگونه در ایران 48 ساعت قبل زلزله را پیش بینی می کنند!

*****

سقوط هواپیمای تهران-شیراز

روزی یکی از همکاران- که کارشناس ارشد ادبیات هم هست- در محل کار سراسیمه و با صدای نسبتا بلند پیامی را از گروهی واتساپی که عضو آن بود خواند.

پیام اما این بود:« متاسفانه هواپیمای شرکت هواپیمایی آسمان از شیراز به مقصد تهران لحظاتی پیش سقوط کرد».

از قضا دختر یکی از همکاران مسن و پیشکسوتمان به همراه دامادشان قرار بود در همان روز و همان ساعت از شیراز به تهران پرواز کنند؛ خلاصه نتیجه این شد که کار این بنده خدا به غش کردن و اورژانس و... کشید و آخر سر هم مشخص شد یک انسان مریضی شایعه ای ساخته و انسان های زود باور خیلی سریع به نشر و بازنشر آن شایعه پرداخته اند.

*****

شما حساب کنید یک شایعه دروغ درباره یک انشان شریف و آبرومند مثلا در همین فضای مجازی و شبکه های اجتماعی منتشر شود فکر می کنید دیگر می شود آب رفته را به جوی بازگرداند؟ قطعا چنین نیست و دیگر خیلی مشکل است که بتوان برایش کاری کرد.

تکذیب شایعه هم دردی را دوا نمی کند چون متاسفانه ضرب المثل- به اعتقاد من -نامردی است که می گوید:«تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها» خیلی ها بر پایه این ضرب المثل تا شایعه و حرف نادرستی را درباره فردی می شوند این ضرب المثل نامرد در ذهنشان تداعی می شود و یک کلاغ چهل کلاغ می کنند.

*****

برای نگارنده این نوشتار حتی اگر یک نفر هم با خواندن آن تلنگری بخورد و هر خبر و شایعه ای را باور نکند باعث خوشبختی است.

*****

نکته:چه کار داری که راهنما کیست،ببین راهنمایی چیست/ارنست رنان.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 776658

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 3 =