ظرفیت‌های خالی تولید و جاذبه پورسانت‌های واردات

آقای نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه به این سؤال مبنی بر اینکه چرا ثبت سفارش به بیش از 25 میلیارد دلار و افزایش آن نسبت به سال گذشته اتفاق افتاده پاسخ قانع کننده ای نداد و حواله به رسیدگی دولت کرد؛ در حالیکه به قول مجری، آقای خسرو تاج، معاونت وزارت صمت (صنعت، معدن، تجارت) از ثبت سفارش قطعی آن خبر داده بود. در مورد سکه هایی که بی برنامه در بین مردم توزیع شد هم پاسخ قانع کننده نبود و این نشان می دهد دولت به جای عمل از عکس العمل استفاده می کند و همواره پس از وقوع واقعه به دنبال چاره می گردد و این خلاف برنامه ریزی و آینده پژوهی است.

البته استدلال تنظیم کنندگان بازار این است که نباید ملت از کمبود رنج ببرد. که حرف درستی است ولی کی گفته است که باید همچون بازارهای کشورهای پیشرفته همیشه، همه چیز از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در همه فروشگاهها وجود داشته باشد. آنهم برای کشوری که در تحریم و جنگ اقتصادی است. نیازمندی های ضروری یک مسئله است و وفور امثال لوازم آرایش و سیگارهای خارجی با قیمت بسیار ارزان و در اختیار همه، مسئله دیگر است. با تنظیم بازار است که ناگهان توی سر تولیدات داخلی از همه رقم زده می شود. به جای تنظیم این چنینی، این تنظیم کنندگان بازار بیایند با مسئولان دیگر به تنظیم برنامه تولید بپردازند تا تولیدات کشاورزی و یا صنعتی روی دست صاحبان آنها نماند، تا در کشاورزی هر سال کشاورزان به صورت دیمی رو به یک محصول نیاورند و مجبور نباشند آن ها را نابود کنند و یا با قیمت ارزان تر از هزینه تولید در اختیار دیگران قرار دهند. بعضی اوقات به جای تنظیم بازار احساس می شود که برنامه مقابله، انتقام گیری و یا روکم کنی بین پاره ای از مسئولان و تولیدکنندگان اعم از کشاورزی و صنعتی و چه بسا خدمات است. اگر بیگانه برای ما برنامه ریزی می کرد شاید دلسوزیش بیشتر بود پس چه شده که کارشناسان ما نسبت به ملت خودشان این همه ناکارشناسی و ناسپاسی می کنند!

یکی دیگر از عوامل گرایش به واردات، جاذبه پورسانت و سفرهای خارجی آن هم نه برای کارشناسانی که در سازمان می مانند بلکه برای مدیرانی که سیال اند و هر آن به شاخه ای از مدیریت های کلان کشور پرواز می کنند و از آن پس، نه تجربه ای را ثبت و یا منتقل می کنند (البته اگر تجربه ای را اخذ کرده باشند) و نه می گذارند تا تولید داخلی سامان یابد. به عبارتی دیگر بزرگترین مانع تولید خود دولت است و چنانچه بعضی مسئولیت ها را زمین بگذارد که نمی گذارد، کارها اصلاح می شود. مانند اصل 44 که سالها است قرار است اجرا شود ولی گویی از این دست به دست دیگر داده می شود و فقط ادای آن درآورده می شود. (گویند سیاهی بچه ای را بغل کرده بود و آن بچه به شدت گریه می کرد و او آن را نوازش می کرد. یکی گفت آقا تو آن را زمین بگذار بچه آرام می شود). داستان شعر حافظ است که می گوید «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز»

بعضی گزارش های سیما در شبکه های مختلف اقنصادی مبنی بر اینکه بعضی تولیدکنندگان تا دو و یا سه برابر می توانند تولیداتشان را با همین وضع موجود اضافه و به صادرات کمک کنند و فقط منتظر حمایت دولت اند تا جلوی واردات بی رویه را بگیرد، آه را از نهاد افراد علاقمند به کشور و جوانان جویای کار در می آورد، این نشان می دهد که با آنکه ظرفیت خالی فراوانی در کشور داریم اما دولت عزم جدی بر حمایت از آنها ندارد و یا به نوعی آن را توجیه می کند. دولت با آنکه به ظاهر از اقتصاد مقاومتی حمایت می کند اما در عمل بیشتر به فکر واردات خارجی است چه از چین که متحد راهبردی است و چه اروپا که با وعده های آنها می خواهند به هر طریقی که شده برجام را حفظ کند و یا بگویند ما بسیار اخلاقی هستیم و پایبند به تعهدات. بحث های این روزهای مجلس در باره عدم اجرای واقعی اقتصاد مقاومتی مؤید این مسئله است.

اصلا برجام یک کلافه سر درگمی شده و آن این است که اگر اروپائی ها جواب منفی بدهند آیا با روسیه و چین ما می خواهیم ادامه دهیم و آیا این واقعا برجام است و یا مثله شده برجام و با این تعهداتی که ما انجام داده ایم چگونه می خواهیم خسارت های خود را پس بگیریم و چگونه از نظر حقوقی می-توانیم حرف خود را به اثبات برسانیم. و آیا واقعا چین و روسیه در ته دل با ما هستند و تاکجا از ما حمایت می کنند و یا آنها هم به نوعی دیگر می خواهند ما را بدوشند.

دنیا دنیای اقتصاد است و هر کشور منافع خودش را می بیند. باید از امریکا درس گرفت که با کسی شوخی ندارد و حاضر است همه تعهدات اخلاقی و غیر اخلاقی خود و حتی رقبای پیشینش را بر هم بزند تا به سود اقتصادی برسد.

البته پیشینیان وی هم اینک ساکت نشسته اند؛ گوئی از توفیقات ترامپ هم خیلی بدشان نمی آید.

این که سخنگوی دولت از همکاری مردم سخن می گفت باید از حمایت دولت از مردم هم سخن می راند و عملا نشان می داد که در
این رابطه کاملا صادق است و چنانچه چنین باشد مردم هم حتما کمک خواهند کرد.

ما اگر نمی خواهیم از ترامپ تعریف کنیم اشکالی ندارد ولی دلیل نمی شود جسارت و قلدری او را در تحقق شعارهایی که داده است انکار و یا توجیه کنیم.

شعار بازدارندگی که به عنوان یک راهبرد کلان، بسیاری از کشور های قدرتمند و در رأس آن امریکا از آن به ظاهر حمایت می کند همان شعار اسلامی و قرآنی در سوره انفال است که می گوید: از نیرو ها و توانمندی های خود برای ترساندن دشمنان خود و خدا حداکثر استفاده را بکنید. چه در امور نظامی و یا اقتصادی و فرهنگی؛ ولی ما در عمل کجای کار هستیم؟

بی سبب از منزوی شدن ترامپ سخن گفتن دردی را از ما دوا نمی کند. ما هم باید به فکر خودمان باشیم و با این شرائط و با کجدار و مریز و یا با احتیاط و چشم به دست دیگران داشتن نمی توان پیش رفت. اینگونه عمل کردن ها ما را به جائی خواهد رساند که خود با دست و پای خود به مهلکه برویم و تسلیم شویم.

بنابراین اگر سیاست ملی مشخص است دولت و مجلس و قوه قضائیه کمر همت ببندند و مردم را هم به یاری بطلبند و به ویژه اقتصاد دانان دلسوز را به یاری فراخوانند تا از این عقبه عبور کنیم.

من مدتی است نمی‌بینم اقتصاددانان اظهارنظری کنند. آیا آنها قهر کرده‌اند و یا از آنها استمداد نمی‌شود و یا به گونه‌ای دیگر فکر می‌کنند؟ و یا...

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 784057

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 3 =