اقتصاد وحشتناك و بيمار حاكم بر كشور سينما را به سمتي ميبرد كه فيلمسازان خوب ما هم به اين فكر كنند كه دل مخاطب عام را به دست آورند. دل مخاطب عام هم با فيلمهاي جدي و اجتماعي حاصل نميشود بلكه با دو ژانر و دو ساختار به دست ميآيد. اول فيلمهايي با داستانهاي عاشقانه كه در سينماي بعد از انقلاب ساخته نميشود و نمونههاي مشابه اين فيلمها (عروس) را بيشتر فيلم اجتماعي بايد دانست تا عاشقانه؛ و ديگري فيلم كمدي .
اگر فيلمنامه جدي داشته باشي باوجود اخبار ناخوشايندي كه از گيشه فيلمهاي اجتماعي منتشر ميشود از ساخت فيلمهاي جدي پشيمان ميشوي و اساسا تهيهكنندهها هم به اين فكر ميكنند كه چرا سرمايه خود را به خطر بيندازند.
من مخالفتي با ساخت فيلمهاي كمدي ندارم و آرزو ميكنم همه توليدات سينماي ايران كمدي باشند مشروط به اينكه اين فيلمها مردم را احمق فرض نكنند حرف براي گفتن داشته باشند و به شعور مخاطب توهين نكنند. در حال حاضر فيلمهاي كمدي با فيلمفارسيهاي قديم فرقي نميكند؛ ميكند؟ اين در حالي است كه در دوره زمانهاي به سر ميبريم كه جوانهاي ما با سينما آشنا هستند و مردم عادي هم دلشان نميخواهد چنين مزخرفاتي را بر پرده سينما ببينند. ازيكطرف ماهواره و از طرف ديگر سطح فيلمهاي نازل باعث شده كه پدر صنعت سينما دربيايد. سينماي ايران در آستانه فروپاشي است، مگر آنكه فكري برايش شود.
23302
نظر شما