امضای قرارداد خط لوله انتقال گاز ترکمنستان به پاکستان و هند از طریق خاک افغانستان، فضای نوینی از همکاری‌های منطقه‌ای را پدیدار کرده است که هشداری است برای ایران.

بهرام امیراحمدیان: امضای قرارداد خط لوله النتقال گاز ترکمنستان به پاکستان و هند از طریق خاک افغانستان، فضای نوینی از همکاری های منطقه ای را پدیدار کرده است که هشداری است برای ایران. این هشدار به ایران نشان می دهد که در صورت ادغام نشدن در محیط بین الملل، حتی همسایگان نزدیک نیز از همکاری با او دوری خواهند کرد. ایران در کنفرانس بازسازی افغانستان با تخصیص اعتباری معادل 500 میلیون دلار در رده های نخست در بین کشورهای داوطلب به بازسازی قرار دارد. اما افغانستان اکنون به عنوان رقیب ایران در انتقال منابع انرژی آسیای مرکزی ایفای نقش خواهد کرد. برخی دیدگاههای بدبینانه ممکن است بر این طرح و عملی شدن آن خرده بگیرند. از جمله اینکه ممکن است به سرنوشت طرح یونوکال دچار شود که به علت نبود امنیت در افغانستان در دوره طالبان، عملی نشد.

ولی باید در نظر داشت که طرح خطوط انتقال انرژی دریای خزر در آذربایجان نیز که بعدها به باکو جیحان منتهی شد، زیر سوال بود. ما همیشه اظهار می کردیم که ایران ارزانترین، امن ترین، با صرفه ترین و نزدیکترین راه انتقال انرژی خزر به دریای آزاد است. اما در نظر نمی گرفتیم که هنوز خط لوله دایر نشده بود که ایران در صدد تحمیل اراده سیاسی بر طرح و کشورها بود. از سوی دیگر نفت خزر پس از گذر از شمال تا جنوب ایران به خلیج فارس می رسید و از آنجا با گذر از تنگه هرمز(که ایران همیشه مدعی بستن آن است و یکی از پر ترافیک ترین تنگه هاست و 65 درصد نفت مورد مصرف غرب از آن می گذرد) به دریای عرب می رفت و از دریای عرب به تنگه باب المندب (دو مسیری که اکنون از خطرناکترین راههای دریایی به جهت وجود دزدان دریایی سومالی است) به دریای سرخ رفته و سپس با گذر از کانال سوئز و پرداخت حق عبور سنگین به دولت مصر، وارد دریای مدیترانه شده و بدست مشتریان می رسید.

سرمایه گذاران نفت خزر عمدتا اروپایی هستند و برای نیاز به نفت وارداتی آن را برای تحویل در مدیترانه برنامه ریزی کرده بودند، ولی ما در ایران انتظار داشتیم با مسیری بیش از سه برابر مسیر کنونی، آن را بدستشان برسانیم. این محاسبات در ایران بیشتر احساسی و البته ملی و میهن دوستی بود که می خواهیم در منطقه به کانون قدرت بدل شویم. اما از نظر ژئوپلیتیکی اگرچه موقعیت خوبی داریم و به زعم برخی در بیضی انرژی قرار داریم، اما این بدان معنی نیست که بتوانیم هر آنچه دلمان می خواهد و به نفع منافع ملی است بدان دست یابیم. در عرصه بین الملل باید موقعیت ژئوپلیتیکی را کسب و آن را مدیریت کرد، موردی که ترکیه بدان عمل می کند. بنابراین چون جایگزین داریم نمی توانیم مکمل باشیم. در مورد نابوکو نیز همین طور است. ما ابتدا باید ظرفیت سازی کنیم و در موقعیت مناسب از آن بهره بگیریم. در شرایطی که با 4 قطعنامه شورای امنیت و فضای تحریم روبرو هستیم، منافع بسیاری را از دست خواهیم داد که باید هوشیارانه عمل کنیم.

اکنون به طرح خط لوله ترکمنستان-افغانستان-پاکستان-هند(معروف به تاپی) بازمی گردیم. از آسیای مرکزی بجز خط لوله ترکمنستان برای صدور گاز به ترکیه، خط لوله دیگری به ایران متصل نشده است. قزاقستان پس از صدور قطعنامه 1929 و اعمال تحریم حتی سوآپ نفت را از خاک ایران متوقف کرده است. خطوط لوله قزاقستان به سوی شرق به چین کشیده می شود تا خون حیات اقتصادی چین در حال ظهور را تامین کند. برخی از زیرساختهای اصلی صادرات انرژی ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان بسوی غرب و از طریق خاک روسیه به اروپا می رود. در اینجا آنها علاقه ای به سپردن اختیار صادرات خود به ایران ندارند. زیرا زیر ساختهای حقوقی، قانونی و اقتصادی لازم فراهم نشده است، همان گونه که در زمینه ترانزیت کالا و بارگیری و تخلیه در بنادر جنوب با رقابت سرسختانه امارات متحده عربی، با دشواریهایی روبروست که در نهایت از توان و ظرفیت های موجود بهره کافی گرفته نمی شود. همه این تضییقات گفته می شود که از سوی آمریکا بر ایران تحمیل می شود. اگرچه این سخن تا حدودی درست است، ولی این به معنای آن نیست که دیگران کنار رفته و عرصه را برای ما باز بگذارند تا ما هر زمان اراده کردیم در فضایی بی رقیب کار خویش را شروع کنیم. فرصتها از دست رفتنی هستند، باید لحظه ها را شکار کنیم. ترکیه شکارچی لحظه هاست و عملگرا.

در شمال افغانستان به تازگی منابع نفتی کشف شده است که برآورد شده بیش از یک میلیارد بشکه نفت دارد. در ماههای گذشته افغانستان اعلام کرده است که بر اساس برآوردهای انجام شده ارزش ذخایر معدنی افغانستان به حدود 3000 میلیارد دلار تخمین زده می شود و افغانستان از هم اکنون بدنبال یافتن سرمایه گذاران است که بر اساس اطلاع، ژاپن و آلمان به جهت نقش مهم در بازسازی افغانستان بیشترین سهم را دریافت خواهند کرد. راه سازی بویژه خطوط ریلی در حال توسعه است. کشورهای همسایه هم چون چین و ازبکستان در این زمینه فعالیتهایی جدی صورت می دهند.

برای اجرایی شدن این طرح، امنیت خط لوله به رهبران قبایل مستقر در مسیر سپرده خواهد شد. تجربه ای که انگلیسی ها در نخستین خطوط لوله نفت ایران در منطقه بختیاری داشتند. سران قبایل با بدست آوردن درآمدهای مستمر و توزیع آن در بین اعضای جامعه، به مزد و حقوق بگیرانی تبدیل می شوند که از این راه امرار معاش خواهند کرد. این تحول بزرگی است که می تواند به ثبات و امنیت در آن بخشهای نا امن منجر شود. شاید به مقداری، از کشت خشخاش جلوگیری کند و این به نفع همه کشورهای منطقه است که در افغانستان در زمان احداث خط لوله اشتغال ایجاد کند و درآمدهایی به جامعه در زمان ترانزیت ترزیق کند. اگر کشورهای همسایه حسن نیت داشته باشند، باید از این طرح حمایت کنند. هر گامی که در افغانستان برای ثبات و امنیت برداشته می شود به همان میزان در ساختار جامعه افغانستان و همسایگان تاثیر می گذارد. ایجاد اشتغال در افغانستنان به معنی بازگشت مهاجران، کاهش کشت و ترانزیت مواد مخدر، تضعیف طالبان و افراط گرایی است.

زمانی گفته می شد که خط لوله باکو جیحان بدون گذر از ایران عملی نخواهد شد و این طرح شکست خورده است. به یاد داشته باشیم که سرمایه گذاران این طرح کشورهای غربی هستند، هر چند هند و پاکستان نیاز به انرژی دارند، اما خود افغانستان نیز قرار است از این منابع در مسیر ترانزیت بهره ببرد و خانه های روستایی و شهری مسیر خط انتقال در زمستانهای سرد از آن بهره مند شوند. کافی است این آزمون در بخش کوچکی به نتیجه برسد. در آن صورت حتی افراطی ترین خرابکار هم به طور عملی آرامش و آسایش در زمستان سرد افغانستان را با گاز ترکمنستان تجربه و از آن بهره مند شود، با این طرح و ساختارهای آن موافق خواهد کرد. در آن صورت فشارهای آمریکا به هندوستان برای شرکت نکردن هند در طرح خط لوله صلح توجیه خواهد شد که با امضای قرارداد همکاریهای گسترده در زمینه تکنولوژی هسته ای با آمریکا و قول مساعدت آمریکا به هندوستان، معادله خط لوله صلح دگرگون شده است. از سویی دیگر دشواریهای پاکستان در داخل، سیل اخیر و مشکلات سیاسی فراوان، امکان پیشرفت در خط لوله صلح را تضعیف می کند. از سوی دیگر رقیب بزرگ ایران در عرصه گاز روسیه است که بزرگترین تولید کننده و صادر کننده گاز در جهان است و امکان حضور ایران در اروپا را نمی دهد زیرا به بازیگری بلامنازع در عرصه گاز اروپا تبدیل شده و علاقه مند نیست رقیبی چون ایران (بیشتر از لحاظ نظری و نه عملی) را در کنار خود داشته باشد.

از این رو هدایت ایران بسوی شرق با شرکایی نامطمئن، بی ثبات و فقیر، سبب دور کردن رقیب خواهد شد. ناباکو، هرچند وعده هایی تو خالی می دهد، اما تا احداث خط لوله و جریان یافتن گاز در آن، زمان زیادی را نیاز دارد. تا آن زمان باید منتظر تحولاتی جدی در منطقه بود که عراق پس از بازسازی به بازی گری بزرگ در عرصه نفت و گاز تبدیل خواهد شد که گفته می شود در اثر سرمایه گذاری های کلان، توانایی تولید روزانه تا حدود 10 میلیون بشکه نفت را خواهد داشت.    

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 95083

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 6 =