سروش در آغاز گفت که «بعید می دانم آقای احمدی نژاد به تفاوت های تئوریک حکومت اسلامی در برابر جمهوری اسلامی و تبعات عینی و عملی چنین نظام سیاسی ای اندیشیده و واقف باشد.»
سروش تئوریسین اصلی نظریه حکومت اسلامی را محمد تقی مصباح یزدی دانست و گفت که تصور می کند مراد ایشان و همفکرانشان از حکومت اسلامی همان «حکومت فقهی» و برپا کردن جامعه دینی است. سروش چنین حکومتی و نظامی را قابل تحقق اعلام کرد اما گفت چنین نظام، نظامی ایمانی نیست، چرا که ایمان امری اجباری نیست و با زور گرچه می توان خیلی چیزها ایجاد کرد اما عشق و ایمان نمی توان آفرید. با توجه به این امر او تحقق «جامعه دینی» را غیر ممکن دانست و گفت که این امری متناقض است و با قدرت نمی توان ایمان ساخت. او گفت جامعه دینی نیز از آن دست مقولاتی است که در مقام سخن بسیار زیباست اما ساز وکار عملی آن نامشخص است.
سروش دو رکن حداقلی هر نظام سیاسی را «کفایت» به معنای توانایی مدیریت امور و «مشروعیت» یا همان مقبولیت عمومی دانست و گفت که هر چه از پیروزی انقلاب می گذرد این مشروعیت بیشتر از مردم گرفته می شود و نقش مردم کم رنگ تر می شود.
نظر شما