چرا عنوان «تیم ب» مورد استقبال جهانی قرار گرفت؟

ایرنا نوشت: «تیم B»؛ عنوانی است که محمدجواد ظریف در جریان سفر به نیویورک برای تیمی متشکل از جان بولتون، بنیامین نتانیاهو، محمد بن سلمان و محمد بن زاید به کار برد؛ این اسم با مسما خیلی زود جایش را در فضای سیاسی باز کرد و مورد توجه رسانه‌های داخلی و خارجی قرار گرفت.

از زمان معرفی تیم موسوم به تیم ب از سوی محمد جواد ظریف در سفر به نیویورک، ارزیابی هایی درباره این تیم ارائه شده که مخرج مشترک همه تحلیل‌ها ضدیت تاریخی و طولانی اعضای این تیم با ایران بوده است. تیم B ائتلافی نانوشته و اعلام نشده اما کاملا مشهود و محسوس از افراطی‌ترین سیاستمداران و کارگزاران کشورهایی هستند که هم‌ اینک رویاروی ایران قرار گرفته و می خواهند با بهره گیری از فرصت حضور ترامپ در کاخ سفید به اهداف ضد ایرانی خود دست یابند.

وزیر امور خارجه روز یکشنبه هفته جاری در گفت‌وگو با خبرگزاری جمهوری اسلامی درباره این تیم و دلیل طرح آن در افکارعمومی آمریکا گفت: «می خواستیم مردم آمریکا واقعیتی را بدانند که بسیاری مبتنی بر داده‌های عینی و نه اتهام یا تهدید است. گروهی هستند که به طور رسمی تاکنون مسئولیت بسیاری از سیاست‌های خطرناک آقای ترامپ را به عهده دارند... لذا باید این تذکر داده می‌شد که منافع آمریکا در حال قربانی شدن برای منافع اسرائیل و یک گروه جنگ‌طلب است. این واقعیت باید برای مردم آمریکا گفته شود. این واقعیت؛ موضوع جدیدی نیست اما فضا را به قدری با تبلیغات و هوچی‌گری سنگین کرده‌اند که بسیاری از کسانی که به این واقعیت باور دارند، جرات این را ندارند که این واقعیت را به راحتی به زبان بیاورند. برای همین است که به زبان آوردن این واقعیات در این محیط هم لازم است و هم می‌تواند در شکستن این فضای اختناق خبری برخلاف ادعای آزادی، موثر باشد.»
اما اعضای این تیم چه کسانی هستند و چه سوابقی در ضدیت با ایران دارند؛

جان بولتون؛ حامی منافقین در کاخ سفید
تندروترین چهره کنونی کاخ سفید، فرزند زنی خانه‌دار و یک کارمند آتش‌نشانی است که در محله‌ای کارگری در بالتیمور آمریکا رشد کرد و سپس موفق به تحصیل دانشگاهی در رشته ‌هنر و و بعد از ان دریافت مدرک دکترا در رشته حقوق شد. بولتون فعالیت سیاسی خود را در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان آغاز کرد و در زمان جورج بوش پدر، پله‌های ترقی را در وزارت دادگستری و وزارت امور خارجه طی‌ کرد و به مقام معاونت وزیر امور خارجه در امور کنترل تسلیحات و امنیت بین‌المللی رسید. او در سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ سفیر ایالات متحده در سازمان ملل بود و در سال‌های اخیر در کنار شغل‌های گوناگون، به عنوان تحلیلگر شبکه فاکس نیوز آمریکا فعالیت می‌کرد.

بولتون ۷۰ ساله را باید از افراطی‌ترین سیاستمداران آمریکایی علیه ایران، روسیه، کره شمالی، سازمان ملل و به طور کلی دیپلماسی دانست. او مواضع بسیار تندی علیه جمهوری اسلامی داشته و دارد.بولتون بارها خواستار حمله نظامی به ایران نیز شده، زیرا به گفته او حکومت ایران پیوسته باعث بروز کشمکش‌های تازه در منطقه می‌شود. بولتون مدعی است ایران نه تنها یک تهدید تروریستی بلکه یک تهدید هسته‌ای نیز به‌شمار می‌رود. این سیاستمدار و دیپلمات نئوکان از سال ۲۰۱۰ تاکنون در گردهمایی های سالانه سازمان تروریستی منافقین سخنرانی کرده و در ازای آن پول دریافت می کند، نکته ای که بولتون در روزهای اخیر هم به آن اعتراف کرده است.

بولتون طی سخنانی در گردهمایی منافقین در تیرماه ۹۶ در پاریس تاکید کرد که باید تلاش برای تغییر رژیم ایران را ادامه داد. او البته از رویاپردازی‌هایش دست برنداشت و گفت جمهوری اسلامی جشن چهل سالگی خود را نخواهد دید که البته این حضور میلیونی مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن پاسخ محکمی به این رویای خام بود.

بولتون که یکی از طراحان حمله نظامی آمریکا به عراق محسوب می‌شود و همواره از این حمله نظامی دفاع کرده است، با توافق هسته‌ای نیز دشمنی آشکاری دارد. او بارها اوباما را به دلیل توافق هسته‌ای با ایران به باد انتقاد گرفته است. بولتون مدعی است این توافقنامه «نقاط ضعفی دارد که ایران از طریق آن توانسته برنامه‌های موشکی و هسته‌ای خود را همچنان پیش ببرد». مشاور امنیت ملی ترامپ ماه مارس سال ۲۰۱۵، چند ماه پیش از توافق هسته‌ای با ایران، در مطلبی در روزنامه نیویورک تایمز اعلام کرد که فقط اقدام نظامی می‌تواند موثر باشد. او با حمایت آشکار از اسرائیل گفته بود: «فرصت خیلی کوتاه است اما همچنان یک حمله نظامی می‌تواند موفق باشد». به گفته او «چنین اقدامی باید با حمایت‌های گسترده آمریکا از مخالفان ایران و با هدف تغییر حکومت تهران همراه شود.»

بولتون فروردین ماه سال گذشته به جای ژنرال مک مستر مشاور امنیت ملی ترامپ شد.چهره ای که در کنار رکس تیلرسون وزیر خارجه و جیمز متیس وزیر دفاع تاحدودی توانسته بود طی ماه های آغازین فعالیت ترامپ وی را مهار کند. برخلاف ادعای اخیر جان بولتون مبنی بر این که سیاست های ضد ایرانی ترامپ از قبل از حضور وی در کاخ سفید هم وجود داشته، واقع امر این است که با ورود بولتون به کاخ سفید بود که آمریکا از برجام خارج شد، و تحریمهای هسته ای علیه ایران در دو مقطع اعاده گردید. با این حال روشنگری ظریف در نیویورک جان بولتون را در موضع انفعالی قرار داده است.

وی پس از گفت و گوی وزیر امور خارجه با فاکس نیوز راهی این شبکه خبری شد تا به زعم خود به اظهارات ظریف پاسخ داده باشد. بولتون ضمن اعتراف به گرفتن پول از سازمان منافقین، گناه حذف این گروه از لیست سازمان های تروریستی آمریکا را بر گردن کلینتون انداخته و این را هم گفته است که سیاست های خصمانه آمریکا علیه ایران قبل از حضور وی در دولت ترامپ هم وجود داشته است.

بنیامین نتانیاهو؛چوپان دروغگو
بنیامین نتانیاهو را تندخوترین، عصبی‌ترین و جنگ‌طلب‌ترین نخست‌وزیر تاریخ رژیم اشغالگر قدس دانسته‌اند که ریاست یکی از افراطی‌ترین و دست‌راستی‌ترین احزاب دنیا یعنی حزب لیکود را برعهده دارد و نخست‌وزیری پر فراز و نشیبش بر اسرائیل طی ۱۰ سال اخیر شرایط بی‌سابقه‌ای را برای این رژیم جعلی رقم زده است. او یک سال پس از تشکیل دولت غاصب یهودی در سرزمین فلسطین در سال ۱۹۴۹ و در تل‌آویو متولد شد و دوران کودکی و نوجوانی‌اش را در بیت‌المقدس اشغالی گذراند. «بی‌بی» دوره دبیرستان خود را در آمریکا گذراند، اما در سال ۱۹۶۷ به سرزمین‌های اشغالی بازگشت و بلافاصله به عضویت نیروهای ویژه ارتش پیوست و در بسیار از عملیات‌های این نیرو از جمله هواپیماربایی سال ۱۹۷۲ شرکت کرد و یکی از اصلی‌ترین مهره‌های ماشین ترور مبارزان فلسطینی بود. نتانیاهو در جنگ اعراب و اسرائیل موسوم به یوم کیپور شرکت کرد و درجه کاپیتانی رسید.

نخست وزیر رژیم صهیونیستی در دهه ۷۰ میلادی مجددا به آمریکا رفت و تحصیلات خود را در رشته مهندسی بازرگانی در دانشگاه ام‌آی‌تی و دکترای علوم سیاسی در دانشگاه هاروارد ادامه داد. او در سال‌های ۱۹۷۹ تا ۱۹۸۴ کنفرانس‌های بسیاری درخصوص ضرورت مبارزه با سازمان‌های به زعم وی تروریستی و حکومت‌های پشتیبان آنها برگزار کرد که به گفته جورج شولتز، وزیر امور خارجه وقت آمریکا، این اقدامات به شکل قابل توجهی بر سیاست‌های آمریکا در مبارزه با تروریسم تاثیرگذار بوده است. او در سال ۱۹۸۲ به عنوان رئیس نیروهای عملیاتی اسرائیل در سفارت این رژیم در واشنگتن انتخاب شد و در سال ۱۹۸۴، نمایندگی اسرائیل در سازمان ملل را برعهده گرفت. با پایان ماموریتش در سازمان ملل، بی‌بی از حزب لیکود به کنست راه یافت و معاون وزیر امور خارجه کابینه اسرائیل شد.

نتانیاهو در ۴۴ سالگی ریاست حزب لیکود را در اختیار گرفت و در سال ۱۹۹۶ به مدت سه سال سکاندار نخست وزیری رژیم اشغالگر قدس شد. او سابقه وزارت وزارتخانه های سلامت، وزیر امور بازنشستگان و وزارت استراتژی اقتصادی کابینه و نمایندگی اسرائیل در سازمان ملل را نیز در کارنامه سیاسی خود دارد. با پیروزی حزب لیکود در انتخابات پارلمانی در سال ۲۰۰۹، وی بار دیگر پست نخست‌وزیری را در اختیار گرفت .هرچند بی بی طی ۱۰ سال اخیر شرایط بسیار پر فراز و نشیبی داشته است. با این حال در انتخابات اخیر کنست نتانیاهو توانست با کمک حاتم بخشی های ترامپ پیروزی رقابت انتخاباتی شود.

نتانیاهو رویکردهای ضدایرانی و ضدفلسطینی شدیدی دارد؛ مواضع تند و به شدت خشن نتانیاهو در برخورد با فلسطینیان، اصرار بر تداوم شهرک‌سازی‌های غیرقانونی در سرزمین‌های فلسطین و جولان، حملات نظامی مکرر به غزه، دشمنی بیمارگونه با ایران، تلاش‌های آشکار بر ایجاد اخلال در صنعت هسته‌ای ایران از طریق خرابکاری صنعتی و ترور دانشمندان هسته‌ای، تهدیدات مکرر به نابودی ایران و انجام حملات مستمر نظامی علیه سوریه و لبنان از جمله رویکردهای اصلی بی‌بی طی ۱۰ سال اخیر بوده است. او را باید از دشمنان اصلی ایران و توافق هسته‌ای برشمرد که در طول سه سال مذاکرات منتهی به برجام، از انجام هر کاری برای ناکامی مذاکرات و سپس شکست در اجرای توافق کوتاهی نکرد.

او در راستای اقدامات سخره‌آمیزش علیه ایران، نمایش‌های بسیاری در مجامع بین‌المللی به ویژه سازمان ملل متحد اجرا کرده است؛ یک بار از ممنوعیت پوشیدن شلوارهای جین در ایران سخن گفت، یک بار با نمایش دادن یک نقاشی کودکانه در مجمع عمومی سازمان ملل سعی در نشان دادن خط قرمز برنامه هسته‌ای ایران داشت و یک بار هم از انبار اسناد ایران در تورقوزآباد سخن گفت. اجرای هر باره این نمایش‌ها و اقدامات سوژه طنز رسانه های مختلف شد.در نهایت اظهارات نتانیاهو درباره تورقوز آباد موجب شد از سوی رسانه ها به چوپان دروغگویی توصیف شود که با داستان تکراری ایران هراسی می خواهد خود را از فشارهای ناشی از فساد در عرصه داخلی نجات دهد.

با وجود آنکه اسرائیل همیشه اصلی‌ترین متحد ایالات متحده بوده است، روابط واشنگتن و تل‌آویو در دوران نخست‌وزیری بی‌بی از فراز و نشیب‌های بسیاری برخوردار بوده است. بیل کلینتون به شدت با نتانیاهو مشکل داشت و نخست وزیر اسرائیل وی را تا سر حد عصبانیت پیش برده بود. گفته می‌شود کلینتون پس از نخستین جلسه‌اش با نتانیاهو در سال ۱۹۹۶ بر سر اطرافیانش فریاد زد که «اینجا ابرقدرت کیست؟!». اوباما هم با نتانیاهو روابط تیره و تاری داشت به گونه‌ای که رئیس‌جمهور سابق آمریکا در دوره چهار ساله نخست ریاست‌جمهوری‌اش به سرزمین‌های اشغالی سفر نکرد. در مقابل، بسیاری از رسانه‌ها از حمایت آشکار و پنهان نتانیاهو از میت رامنی، کاندیدای رقیب اوباما در سال ۲۰۱۲ خبر می‌دادند. در چهار سال دوم ریاست‌جمهوری اوباما نیز روابط طرفین بسیار شکننده بود به گونه‌ای بی‌بی در سال ۲۰۱۵ در سفر به آمریکا با اوباما و مقامات ارشد دولتش دیدار نکرد و برخلاف خواست دولت وی، در کنگره علیه ایران سخنرانی کرد. در مقابل، با عدم مخالفت واشنگتن در تصویب قطعنامه‌ای علیه اسرائیل در شورای امنیت – برای نخستین بار- روبه‌رو شد.

با رفتن اوباما از کاخ سفید و آمدن دونالد ترامپ، شرایط برای نتانیاهو از هر لحاظ ایده آل شد. وی در طول دو سال گذشته توانسته به لطف حضور جراد کوشنر داماد ترامپ در کاخ سفید روابط شخصی بسیار نزدیکی با ترامپ برقرار کند و به بسیاری از آرزوهای خود نظیر به رسمیت شناختن بیت‌المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل، پذیرش جولان به عنوان قلمرو سرزمین‌های رژیم اشغالگر قدس، تروریستی اعلام کردن سپاه، خروج از برجام و... برسد . کما اینکه امروز هم تلاش‌ها برای پذیرش اسرائیل از سوی اعراب و انجام معامله قرن شدت گرفته است.

محمد بن سلمان؛ پا جای پای صدام
«جاه‌طلب، خام و متوهم»؛ شاید این عبارات رساترین تعابیر برای ولیعهد ۳۴ ساله عربستان سعودی باشد؛ شاهزاده‌ای که تا پیش از اینکه پدرش در سال ۲۰۱۵ به مقام پادشاهی عربستان برسد، نه در خارج از مرزهای عربستان بلکه در داخل این کشور هم کمتر کسی نام او را شنیده بود. محمد بن سلمان در ۳۱ اگوست سال ۱۹۸۵ در شهر جده متولد شد. او بزرگ‌ترین پسر ملک سلمان بن عبدالعزیز از زن سومش به نام فهده بنت فلاح بن سلطان است و برخلاف بسیاری از هم‌خاندانی‌هایش، فقط درعربستان آنهم در مقطع لیسانس تحصیل کرده و در ۲۴ سالگی به عنوان مشاور ویژه پدرش در استانداری ریاض منصوب شد.

اوج گرفتن محمد بن سلمان، همزمان با پادشاهی پدرش، ملک سلمان بود که از سوی پدر به مقام وزارت دفاع و ریاست دفتر پادشاهی منصوب شد. بن سلمان که از همان روزهای نخست وزارت در سودای پادشاهی و درصدد قدرت‌نمایی و نشان خود به هم‌خاندانی‌هایش و پیمودن یک شبه ره صد ساله بود، به بهانه مقابله با ایران، جنگی بر علیه ملت یمن آغاز کرد که با گذشت بیش از چهار سال از آن، هنوز آتش‌های آن خاموش نشده و می‌توان از آن به عنوان بزرگترین فاجعه بشری در طول دهه دوم قرن بیست و یکم نام برد.

در ۲۹ آوریل ۲۰۱۵ پادشاه عربستان با صدور دستوری، فرزند خود را به عنوان جانشین ولیعهد و معاون دوم خود در شورای وزیران و وزیر دفاع و رئیس شورای امور اقتصادی و توسعه کشور انتخاب کرد تا بن سلمان شریان‌های اقتصادی کشور را نیز در دست بگیرد. در نهایت ۲۱ ژوئن ۲۰۱۷ مرحله یکی مانده به آخر از پله‌های ترقی محمد بن سلمان برای تصاحب پادشاهی کشور طی شد و محمد بن نایف نیز از مسیر قدرت‌طلبی شاهزاده جوان سعودی کنار رفت تا محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد جدید عربستان و معاون شورای وزیران انتخاب شود. این در حالی است که سمت‌های قبلی وی نیز به قوت خود باقی است.

بن سلمان برای به نمایش گذاشتن چهره ای مترقی و توسعه گرا از خود طرحی اقتصادی موسوم به عربستان ۲۰۳۰ را مدیریت می‌کند که برای تشکیل لابی تسلیحاتی و رسیدن به سود بیشتر در سیاستگذاری‌های اقتصادی وی برای عربستان بی تاثیر نیست. بن سلمان با تشکیل لابی به تسلط مالی و برقراری روابط مستحکم با شرکت‌های تسلیحاتی و نفتی غربی چشم طمع دوخته است. قرارداد ۱۱۰ میلیارد دلاری عربستان با آمریکا در جریان سفر دونالد ترامپ را می توان تنها بخشی از این پازل ارزیابی کرد که تاکنون صدها میلیارد دلار هزینه برای عربستان به جای گذاشته است. هزینه‌هایی که هیچ سودی برای ریاض به دنبال ندارد و تنها در جهت اشباع بلند پروازی‌های شاهزاده جوان صورت می‌گیرد.

با این حال اقدامات بن سلمان در همین یکی دو سال اخیر نشان داد که وی کمترین بهره ای از عقلانیت مبتنی بر محافظه کاری پیشینیان خود نبرده است. وی از سویی به دنبال ارائه چهره ای مترقی و توسعه گراست که می خواهد با اعطای امتیازات اجتماعی به زنان، و اجرای پروژه هایی همچون طرح نئوم عربستان را به دروازه های ترقی برساند. از سوی دیگر با اقداماتی همچون به گروگان گرفتن نخست وزیر لبنان در ریاض، سرکیسه کردن شاهزاده ها و اعدام منتقدان امیدها برای رساندن عربستان به دروازه های تمدن را بر باد می دهد. نکته جالب این که عربستان تحت زعامت بن سلمان در سایه اضمحلال قدرت های مهم عربی همچون مصر، سوریه، لیبی و یمن و بدون توجه به تجربه هفتاد سال سرکوب و سرگردانی ملت فلسطین سردمدار جریان سازش با اسرائیل شده است و به دنبال پیاده کردن طرح معامله موسوم به معامله قرن است و همه این اقدامات را در پوشش مقابله با نفوذ منطقه ای ایران انجام می دهد.

اعدام شیخ نمر، قطع یکجانبه روابط سیاسی با تهران، زندانی و شکنجه ده‌ها شهروند عربستانی به ویژه شیعیان این کشور با طرح ادعای جاسوسی برای ایران و همچنین اعدام آنها به وسیله شمشیر، تجهیز و تسلیح گروه‌های تجزیه‌طلب، حمایت و تجهیز گروهک تروریستی منافقین، تلاش برای به داخل کشاندن جنگ به داخل مرزهای ایران و در نهایت دادن قول همکاری به کاخ سفید برای جبران کمبود نفت صادراتی ایران از جمله اقدامات ضد ایرانی دولت سعودی است که در دوره حکمرانی محمد بن سلمان در حال انجام شدن است که در کنار آن می‌توان به فاجعه منا، قطع روابط سیاسی با قطر با طرح ادعای حمایت از تروریسم و درخواست از این کشور برای محدود کردن روابط با ایران اشاره کرد.

محمد بن زاید؛ شیطان خاورمیانه
«شیطان خاورمیانه» عنوانی است که این روزها رسنه های عربی برای محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی به کار می برند. بن زاید نسخه به‌روز شده از رهبران خطرناک و آشوب‌طلب خاورمیانه‌ای از جنس صدام‌ و معمر قذاقی است. وی طی یک دهه گذشته با خانه‌نشین کردن برادرش خلیفه بن زاید، رئیس امارات عربی متحده عملا سکان رهبری در این کشور جنوب خلیج فارس را به دست گرفته و اکنون دست‌های پنهان وی در بسیاری از بحران‌های مختلف خاورمیانه در حال آشکار شدن است. این شیخ‌ ۵۸ ساله اماراتی که عنوان نایب فرمانده کل قوای مسلح امارات را هم در کارنامه داشته و نقش فعالی در معاملات تسلیحاتی آمریکا در کشورهای عربی ایفا می‌کند، ظاهرا رابطه بسیار خوبی با جریان‌های نئوکان آمریکایی و لابی صهیونیستی دارد و نقش دلالی را در روابط دوستانش با کاخ سفید ایفا می‌کند؛ به طوری که حتی برخی از ناظران مسائل منطقه وی را عامل اصلی قدرت‌گیری محمد بن سلمان و برکناری محمد بن نایف از ولیعهدی درعربستان می‌دانند.

وی به لطف رابطه خوب با نئوکان‌ها و صهیونیست‌ها در ساختار سیاسی ایالات متحده توانست زمینه ملاقات مقامات سعودی را با ترامپ در واشنگتن و همچنین سفر ترامپ به ریاض را فراهم کند و به نوعی واسط و جوش‌دهنده مناسبات کاخ سفید با رژیم آل سعود باشد.از جهاتی می توان بن زاید را حلقه وصل تیم ب در مقابله با ایران معرفی کرد. ایمیل‌های منتشر شده از یوسف العتیبه سفیر امارات در ایالات متحده در سال ۲۰۱۷ نشان می‌دهد که این دیپلمات اماراتی به دستور ولیعهد ابوظبی روابط نزدیکی با «بنیاد دفاع از دموکراسی‌»، از معروفترین اندیشکده‌های ضد ایرانی برقرار کرده است. بنیاد دفاع از دموکراسی‌ تلاش گسترده‌ای برای افزایش فشار بر ایران انجام داده و به اتخاذ مواضعی مشابه حزب «لیکود» اسرائیل معروف است. این بنیاد با استفاده از دلارهای نفتی امارات، به مخالفان نظام جمهوری اسلامی میلیون‌ها دلار کمک نقدی و غیرنقدی کرده است.

نقش پررنگ بن زاید نه تنها در سیاست‌های خصمانه علیه ایران بلکه در تمامی بحران‌های جاری در خلیج فارس هم مشهود است به گونه‌ای که امارات به همراه عربستان نقش فعالی در تجاوز به یمن و ویرانی این کشور در چهار سال گذشته داشته است و با ایجاد مثلث ریاض، منامه و ابوظبی و قطع یکجانبه روابط سیاسی با دوحه، در جهت به آشوب کشاندن خلیج فارس گام برداشته است. بن زاید با اقدامات خرابکارانه خود مانع از تحقق هرگونه توافق برای حل بحران‌های خاورمیانه از جمله در یمن، بحرین و سوریه می‌شود.

نحوه راهبری این سیاستمدار اماراتی به گونه‌ای است که گفته می شود برخلاف ظواهر موجود، این عربستان سعودی است که دنباله‌روی امارات شده است و محمد بن سلمان، تنها مجری اقداماتی است که محمد بن زاید طراحی می‌کند. در واقع، ولیعهد ابوظبی تلاش دارد با پنهان کردن دست خود در بسیاری از این تلاش‌ها از پشت پرده اوضاع را براساس اهداف خود طراحی کند.

آبی که بر لانه مورچگان ریخته شد
محمدجواد ظریف در حالی بامداد امروز دوشنبه به وقت تهران، ایالات متحده را به مقصد ایران ترک کرد که وی در طول پنج روز اقامت در نیویورک، نبرد دیپلماتیک فشرده ای در مهمترین آوردگاه روابط بین المللی به ویژه در مصاف با تیم B درعرصه دیپلماسی عمومی و رسانه ای داشت.

از همان روز چهارشنبه فعالیت های خود را آغاز کرد و با طرح مسئله تبادل زندانیان و تشریح اقدامات تخریبی تیم B، ائتلافی از تندروها و جنگ طلبان را به هماوردی با خویش فراخواند. او در ادامه با انجام گفت وگو با فاکس نیوز که به ترامپی ترین رسانه آمریکا شهرت دارد، تلاش کرد پیام خویش را به صورت واضح و مستقیم به گوش بسیاری از شهروندان آمریکایی برساند و آنها را از اقدامات جنگ طلبانه تیم B آگاه سازد.

اقدامات و تاثیر سخنان ظریف به گونه ای بود که جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا مجبور شد بلافاصله برای پاسخگویی به صرافت بیفتد و گناه خارج کردن نام منافقین از لیست گروه های تروریستی را بر گردن وزیر اسبق امور خارجه این کشور، هیلاری کلینتون بیندازد.

از دیگر سو، مورگان اورتاگوس سخنگوی جدید وزارت خارجه آمریکا در توییتی خارج از ادب، به وزیر امور خارجه ایران حمله و از توجه افکارعمومی و رسانه ها به ظریف انتقاد کرد و نوشت: مایه شگفتی آن است که برخی هنوز ظریف را تحویل می گیرند. هرچند این توییت با توییت دیگری از سوی سید عباس موسوی همتای ایرانی وی همراه شد و سخنگوی وزارت امور خارجه در مقام پاسخ گفت: می دانید خانم! آنچه ظریف انجام داد کاری است که فارسی زبانان به آن «ریختن آب در لانه مورچگان» می گویند.

اینک به نظر می آید روشنگری که ظریف در نیوریورک تا مدت ها مورد توجه رسانه و محافل آمریکایی و غیر آمریکایی و مقدمه ای برای توجه به اقدامات ویرانگر جان بولتون، بی بی، بن سلمان و بی زاید باشد.
۲۳۲۳

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1254775

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 2 =