کارآفرینی از علوم بین رشتهای است و ماهیت میان رشتهای به معنای وجود رویکردهای مختلف از قبیل: اقتصاد، جامعهشناسی، مالی، تاریخ، روانشناسی، مردمشناسی، زیستشناسی، فیزیک و... است. فلسفه کارآفرینی ایجاد ارزش است. علم کارافرینی، حوزهای که از طریق اقتباس نظریهها و روشهایی از سایر حوزههای علمی بهوجود آمده و در جستوجوی هویت علمی متمایزی است.
در میان کارکردهایی که کارآفرینان انجام میدهند، نوآوری نقش مهمی را ایفا میکند و به منزله پدیدهای محوری در رویکردهای اقتصادی کارآفرینی است. شما اگر مفهوم نوآوری را از کارآفرینی حذف کنید، به همان مغهوم سنتی اشتغال میرسید.
شومپیتر، نظریهپرداز بزرگ علم کارآفرینی از طرفداران مفهوم کارآفرینی به عنوان فرآیند نوآوری به عنوان فرآیند نوآوری است. قبل از این که او در کارهای ابتدایی خود به نظریه نوآوری بپردازد، تعاریف متعددی برای نوآوری بیان شده بود.
وی به روی کارآفرین متمرکز شد و بر کارآفرینی به عنوان یک کارکرد تاکید و آن را به عنوان خلق (ترکیبات جدید) تعریف کرد. در واقع او کارآفرینان را تنها بازرگانان مستقل در نظر نمیگرفت، بلکه در عمل همه کسانی که کارکرد مذکور را به انجام میرسانند، حتی اگر آنها از کارمندان یک شرکت بودند را کارآفرین به حساب میآورد.
او بر کارآفرینی به عنوان یک کارکرد تمرکز دارد. کارآفرینی صرفا یک فعالیت امتیازجویی فردی نیست، بلکه عامل مهمی برای کمک به توسعه اقتصادی است.
تمرکز شومپیتر به نوآوری به این معنا نیست که ایجاد سازمان و کارآفرینان برای او مهم نیستند. در واقع شومپیتر معتقد است که اجرای ترکیبات جدید بر ایجاد کسبوکار جدید منجر میشود. علاوه بر این کارآفرینان، ریشه انجام ترکیبات جدید هستند.
اما کارآفرین کیست و چه ویژگیهایی دارد، اینجا میباشد که رویکرد خصیصه بر شاخص کارآفرین متمرکز است. چرا بعضی از افراد شرکتی راه اندازی میکنند، اما در همان شرایط دیگران نمی توانند چنین کاری را انجام دهند؟
به این دلیل است که کارآفرین دارای ویژگیها و خصایص درونی خاصی است، مانند کانون کنترل، نیاز به موفقیت، ریسکپذیری که مکاتبی از قبیل مکتب «مرد بزرگ» و مکتب ویژگیهای روانشناسانه، بر این اساس شکل گرفتند.
مکتب مرد بزرگ این است که توانایی شهودی این افراد بزرگ شناخت فرصت و اتخاذ تصمیمهای مناسب است که بیانگر آن است که آنها دارای ویژگیهای خاصی هستند. مانند خلاقیت، شوق کسبوکار، در گذر زمان، تغییرات را به عنوان فرصت میبینند، استقامت با وجود شکست، اعتماد و اطمینان، کمالگرایی، قوه ابتکار و نیاز به موفقیت.
نگاهی کارکردی به کارآفرینی میتواند مشکلگشای امروز اقتصاد ایران باشد؛ مشکلاتی که بیشتر اقتصاددانان از عدم بهرهوری مناسب میدانند. روحیه کارآفرینی یعنی روحیه نوآوری و پویا بودن در بدنه کارمندان دولت و بخش خصوصی میتواند راهگشا باشد.
* عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران
۲۲۳۲۲۵
نظر شما