۱۱ نفر
۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۰
آیاتی برای ترسیم مسیر حرکت انسان در زمین

آنچه در پی می آید خلاصه ای ست از تفسیر آیه 30 سوره بقره که در ایام ماه رمضان توسط امام موسی صدر بیان شده است:

وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿بقره، 30)

و چون پروردگارت به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی می آفرینم، [فرشتگان] گفتند آیا کسی را می‏آفرینی که در آنجا فساد کند و خون ها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تسبیح می‏گوییم و به تقدیست می‏پردازیم؟ فرمود من چیزی می‏دانم که شما نمی‏دانید.

داستان آفرینش انسان
این آیه و آیه های پس از آن داستان آفرینش انسان در زمین است. آیه ها بر این تاکید دارند که خداوند سبحان، خواسته است بر زمین جانشینی قرار دهد. «زمین» کلمه ای است در برابر «آسمان» که منظور از آن تنها «کره خاکی» نیست، بلکه مفهوم این کلمه زمین، ستارگان، آفاق، مکان های مختلف مادی و ابعاد مادی انسان را در برمی گیرد. بنابراین، خداوند خواسته است که در عالم ماده، جانشینی قرار دهد.

جانشین چه کسی است؟
هر کس که محرم اسرار است، الزاما جانشین نیست. آنگاه که خداوند می خواهد در زمین جانشینی قرار دهد، آن جانشین باید مسئول و آگاه باشد و مسئولانه و آگاهانه رفتار کند. پس، آن کس که به این کار می پردازد، ابزار یا چیزی شبیه به آن نخواهد بود.
آن گونه که از آیات قرآن و فرهنگ دینی درمی یابیم، فرشتگان به اسباب اجرای اراده الهی شیبه ترین اند. اما آنان با اینکه خدا را نافرمانی نمی کنند، جانشینان خدا در زمین نیستند.

جانشین کسی است که مسئولیت می پذیرد و با آگاهی رفتار می کند. این بدان معناست که انسان توانایی انجام دادن خیر یا شر را دارد و می تواند خیر و شر را با مسئولیت خود برگزیند. بنابراین معنی «خلیفه الله» بودن انسان این است که او میان خیر و شر مخیر است و مجبور نیست. اما خدا هر دو راه را به او نشان داده و سپس مسئولیت را بر عهده گذاشته است.

چون فرشتگان شنیدند خداوند جانشینی مخیر و آگاه به خیر و شر بر زمین برگزیده که توانایی انجام دادن هر دو را دارد، به طور طبیعی دریافتند که این انسان می تواند شر را انتخاب و در زمین فساد کند و خون ها بریزد، همان گونه که می تواند خیر را برگزیند. پس به خدای سبحان گفتند: « أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ»، اما خداوند در خواست فرشتگان را نمی پذیرد چرا که او انسان مسئولی می خواهد که در همان حال که به وظیفه خویش عمل می کند و کارهایش را انجام می دهد، در گیر کشمکشی درونی نیز باشد که او را به کمال و پیروزی بر عناصر شر رهنمون سازد.

اگر چه انسان های خیرخواه کم باشند اما چنین انسان مسئولی به تنهایی با همه انسان هایی که توانایی رفتار مسئولانه را ندارند، برابری می کند. خدا جانشینی مخیر میان خیر و شر در زمین برگزید و اسما را به او آموخت، منظور از اسما همان اسباب و وسایلی است که انسان را به نتیجه کارها می رسانند.

شکی نیست که خداوند به انسان توانایی چیرگی بر موجودات را داده است و سبب آن هم قابلیت انسان برای آموختن است. پس علم، مایه چیرگی انسان بر همه موجودات است. وقتی انسان چیزی را نمی داند، از آن می ترسد و از تصرف در آن درمی ماند و مانند بنده ای ذلیل در برابر آن می ایستد، همان حالتی که در برابر پدیده های طبیعی دارد. اما هنگامی که آن را شناخت، بر آن چیره می شود و آن را به تسخیر درمی آورد.

خداوند به انسان این توانایی را داده که هر چیزی را بفهمد و در نتیجه بتواند آن را مسخر کند. اگر بگوییم ابزار چیره شدن انسان بر همه موجودات هستی، علم اوست و خداوند کلید آموختن را در انسان نهاده است، پس انسان می تواند هر چیزی را بیاموزد و همه چیز را در اختیار خود درآورد. به این سبب ایت که ملائکه به انسان سجود می کنند.

اگر انسان بتواند همه موجودات را مسخر کند، توانسته فرشتگان را هم به سجده وادارد، سجده ای که نهایت خضوع و فروتنی است.
بنابراین می توان دریافت که حیات انسان در زمین عبارت است از آفرینش موجودی که می تواند خیر و شر را انتخاب و درک کند و بتواند در جهانی زندگی کند که خیر و شر در آن وجود دارد. این احساس وجود خیر و شر در جهان مایه کنال انسان است. آدمی می تواند درگیر خیر و شر شود و با مسئولیت خویش، خیر را برگزیند. خداوند قابلیت آموختن را به انسان داده تا بدان وسیله بر همه موجودات غلبه کند.

بنابراین امتیاز انسان در اراده و علم اوست، اراده ای که همان اختیار است و علمی که او را سلطان همه موجودات قرار می دهد. این همان مسیر حیاتی انسان است، بدین معنا که انسانی که توانایی آموختن چیزی را ندارد، در برابر هر چیزی ناتوان است. اما چون بیاموزد، به تسخیرشان درمی آورد و بر آنها غالب می شود. این یعنی آدمی می تواند از هیچ آغاز کند و تا بی نهایت پیش رود.

گستره فعالیت آدمی همه کائنات است، نه فقط کره خاکی. اما راه غلبه انسان بر همه کائنات، علم و آموختن است. اگر بیاموزد، چیره می شود. چیزی در هستی نیست که مانع پیشرفت انسان شود و در هستی چیزی والاتر از آموختن نیست، پس آدمی می تواند به هر چیزی معرفت پیدا کند و هر چیزی را بشناسد.

قران کریم در این ایام مسیر حرکت انسان را ترسیم و تاکید می کند که می توانی بر همه موجودات غالب شوی و مسئولیت خود را در برابر همه آنها بشناسی. و این همان معنای «خلیفه اللهی» است که در آغاز قرآن کریم به انسان عرضه می شود. این مفهوم، مفهومی نزدیک به ذهن و اصول علمی و همساز با دیگر آیه های قرآن است.

/6262

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1381122

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 1 =