از آسیب نخاعی سه سالگیِ مرتضی، تا جشن تکلیفی که همهی دختران ٩ سالهی مدرسه را شاد کرد جز سمیرا که در کلاس تنها ماند، سالها گذشته و اشکها و لبخندها بر چهرههاشان نشسته است.
حالا زندگی با همهی دشواریهای واقعی و همیشگیاش، شیرین شده است؛ اینطورها که:
"نامات را به من بگو
دستات را به من بده
حرفات را به من بگو
قلبات را به من بده
من ریشههای تو را دریافتهام"
دو قهرمان روایت امروز ما، در اجتماع با برچسب معلولیت، تفاوتهای زیادی را تجربه کردهاند، اما روزی که با لباس تیمهای ملی ایران بر سکوهای افتخار ایستادند، در خبرها آمد:هشتگ توانمندی، هشتگ ورزش
با مرتضی عابدی لژیونر تیم ملی بسکتبال با ویلچر و سمیرا خالقی عضو تیم ملی والیبالنشسته بانوان کشورمان در جام جم گفتگو کردیم.زوجی که یکی با سهمیه و دیگری برای کسب سهمیهی پارالمپیک توکیو همچنان در حال تمرین و تلاشند.
*از چه زمانی و چطور ورزش را شروع کردید؟
مرتضی: سال ١٣٨١، یازده سالم بود که بسکتبال با ویلچر را به من معرفی کردند. به نظرم بسیار جذاب و پرهیجان آمد و ادامه دادم. اولین مدال را با تیم جوانان در رقابتهای آسیایی گرفتم.
سمیرا: ما در زنجان زندگی میکردیم و از سال ٩١، در نوزده سالگی از طریق بهزیستی با ورزش معلولین آشنا شدم. والیبال نشسته را دوست داشتم و از عضویت در تیم لذت میبردم.
*برگردیم به گذشته: قبل از شروع ورزش؛ کودکی، نوجوانی، زندگی با معلولیت.
مرتضی: من خاطرههای گنگی از قبل حادثهی تصادفم و معلولیت دارم. یک همبازی داشتم که مدام پیش هم بودیم. بعد از آسیب نخاعی، درکی از معلولیت نداشتم، فقط از بالکن خانه میدیدم که او مشغول بازیست و میدانستم من نمیتوانم. در مدرسهی عادی درس خواندم. اوایل با صندلی چرخدار، برای همکلاسیها موجود عجیبی بودم. هر کدام برداشت خودشان را از من و ویلچرم داشتند. بعضی وقتها به نظرشان اسباببازی میآمد.
حتی یکی از آنها گفت: بلند شو، من هم روی صندلیات بنشینم و دوری بزنم.
سمیرا: من هم خاطرات بسیاری دارم. مثلا روز جشن تکلیف در مدرسهی ما، همه به جشن و نماز رفتند و من به دلیل شرایط جسمی و عدم مناسبسازی تنها در کلاس ماندم که این خاطره از آن سال همیشه در ذهنم ماند. فکر میکنم خانواده و خود فرد، نیاز به حمایت دارند. مدتها طول کشید تا من محدودیت جسمیام را بپذیرم. کمکم، در دوران تحصیل و به ویژه دانشگاه اعتماد به نفسم بیشتر شد و ورزش نهایتا خیلی کمک کرد.
*مرتضی از بسکتبال با ویلچر مردان ایران بگو و اینکه فکر میکردی لژیونر شوی؟
در اینچئون سوم شدیم. ٢٠١۵ نایب قهرمان آسیا، اقیانوسیه شدیم، من بهترین بازیکن رقابتها شناخته شدم و سهمیه ریو را هم گرفتیم که البته نتیجه خوب نبود. سال بعد در چین دوم شدیم و ٢٠١٨ در رقابتهای قهرمانی جهان آلمان، چهارم شدیم که پیشرفت خوبی برای ایران در رنکینگ به وجود آمد. بعد قهرمانی در پاراآسیایی جاکارتا. سال ٢٠١٩ هم با سومی در مسابقات AOZ سهمیهی پارالمپیک توکیو را گرفتیم.
من از ٢٠١۴ لژیونر شدم و در تیمهای مختلفی در ترکیه بازی کردهام. امسال بازیکن فنر باغچه هستم که البته به دلیل کرونا فعلا ایران هستم.
*تیم والیبال نشسته بانوان هنوز سهمیه توکیو ندارد؟
سمیرا: ما در آسیا نایب قهرمان شدیم و در اردوهای آمادگی کسب سهمیه بودیم که کرونا آمد و مسابقات لغو شد. منتظر تمام شدن این شرایط و رقابتهای بعدی هستیم.
*میرسیم به آغاز آشنایی. به نظر خودتان یا خانوادهها ازدواج با معلولیت مانعی نداشت؟
مرتضی: همدیگر را در اردوهای تیم ملی دیده بودیم. بعد از پارالمپیک ریو سمیرا برای کارشناسی ارشد به شهر ما، اراک، آمد و خب موضوع ازدواج به صورت جدی مطرح شد.
من خیلی فکر و مشورت کردم. با خانواده و افراد دارای معلولیتی که تجربهی ازدواج داشتند. در نهایت به این نتیجه رسیدم نیاز به یک همراه دارم. کسی که ادامه زندگی را با هم طی کنیم. خانوادهی من از این تصمیم استقبال کردند.
سمیرا: من با توجه به محدودیتها و شرایط جسمیام فکر نمیکردم معلولیت مانعی باشد.
تنها نگرانی خانوادهام، مسافت و رفت و آمد بین این دو شهر بود که این موضوع هم به تدریج پذیرفته شد. اگر منطقی پیش برویم، ازدواج با معلولیت سخت نیست و اینکه زندگی را هم باید آسان گرفت.
*دو ورزشکار در یک زندگی.
سمیرا: برای ما جنبه تشویقی دارد. انگیزه میدهیم به هم و این تاثیرات مثبتی در خیلی مسائل دیگر هم دارد.
مرتضی: درک بهتری از شرایطمان داریم. لازم نیست به هم توضیح بدهیم تمرین، اردو، مسابقه و دوری از خانه و خانواده یعنی چه. آشناتریم با هم.
بیشتر بخوانید: زمان اردوی پرسپولیس قبل از دربی مشخص شد
254 251
نظر شما