از ماجرای دستگیری تا بزن بزن!

جام جم نوشت:دربی پایتخت و هزار و یک خاطره. دو تیم به دربی 94 خود رسیدند. تا دلتان بخواهد این بازی ها خاطره دارد. مرور می کنیم بخشی از این خاطرات شیرین به یادماندنی را.

*یکی از عجیب‌ترین دربی ها سال 1370 برگزار شد که استقلال دو بر صفر در آن برنده شد. بعدها بعضی بازیکنان این تیم ادعا کردند به خاطر علی پروین به پرسپولیس بیشتر گل نزدند. حتی مرتضی فنونی زاده در مصاحبه ای گفت سرمربی تیم شان به استقلالی ها پیام داد که دیگر گل نزنید!

*در دربی سال 73 که محرمی و قلعه نویی با هم درگیری فیزیکی داشتند، همه تعجب زده بودند و در رختکن می گفتند: «مگر می شود رفقای قدیمی اینگونه به هم بپرند.» نتیجه آن درگیری محرومیت 8 بازیکن از جمله محرمی، قلعه‌نویی، رهبری فرد، فکری، داداش زاده، شاهرودی و... بود.

*دربی سال 79 بی شک جنجالی ترین دربی تاریخ شد. دعوای برومند و رافت. دعوای استیلی و تاتار با نوازی. بزن بزن ها در تاریخ ماند. بعد از این بازی همه بازیکنان درگیر را به بازداشتگاه بردند. آنها 4 روز هم در زندان قصر ماندند و بعد دادگاهی تشکیل شد. هر کدام قول دادند که دیگر از این کارها نکنند و آزاد شدند!

*مهدی هاشمی نسب سال 79 با پیراهن استقلال مقابل پرسپولیس بازی کرد و گل زد. او بعد از گلزنی از حال رفت. هاشمی نسب بعد از بازی گفت این گل جوابی بود به کسانی که مادرش را در بازار کتک زدند. علی پروین هم در مصاحبه ای به یادماندنی گفت: «آقای هاشمی نسب گل می زنی، غش کردن واسه چیه؟»

*قبل از دربی معروف سه بر دو که ایموند زاید هت تریک کرد علی کریمی قویا اعتقاد داشت او بازیکن نیست و گاهی به خاطر جذبش غرولند هم می زد. منتهی بعد از هت تریک زاید به شکل باورنکردنی او را در رختکن می بوسید.

251 251

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1474931

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • پویا زرندی IR ۰۸:۴۷ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۲
    2 2
    دربی همیشه دربیست.حتی بدون سلطان و فداییانش که در جایگاهی سی و شش بدون اعتنا به اتفاقات بازی نود دقیقه تشویقش می کنند مردی که باختن در قاموسش جایی نداشت حتی نه نفره.بدون عقابی که قبل بازی با شعار احمد صدو هشتاد احمد صد و هشتاد با زانوهای خسته از دهه ها تیغ جراحی پشتکی می زد و صدو هشتادی چاشنیش می کرد تا دل هوادارا قرص شود.بدون مجتبی محرمی که هرلحظه ممکن بود صدو بیست هزار نفر را به جنون بکشد.بدون فرشاد پیوس که هرثانیه هوادار به هوای بوی گلش نیم خیز می شد.بدون هاشمی نسب که بی وفایی کرد و رفت ولی هنوز چهارش در دل سینه چاکان سرخ جا خوش کرده.بدون جادوگری که متخصص سورپرایز کردن در دقایق پایانی بود و قیچی بغلش به برومند هنوز در گوشه ای از قلب حامیان ارتش سرخ باقیست... دربی همیشه دربیست هرچند که دربی باز نداشته باشد و هواداران دلخوش به سیدجلالی باشند که گویی تنها بازمانده نسل گلادیاتورهای دهه شصت است و البته دلخوش به نیمکت سنگین شان که معجونی از علم و تجربه و تعصب است.