شاید گذشت چهار یا پنج قسمت از یک مجموعه تلویزیونی نتواند بستر مناسبی را برای ارزیابی آن پدید آورد، اما پخش چند قسمت نخستین مجموعه زمین انسانها به کارگردانی ابوالحسن داودی از شبکه 5 سبب شد تا این چند خط را درباره آن یادداشت کنم.
اصرار برخی از مجموعه های لوده از سیما سبب می شود که گاه فکر کنیم تنها رسالت این رسانه در رقابت با رسانه های رقیب خارجی و سرگرم کردن مخاطب خنداندن اوست. خندههایی که در بسیاری از موراد ارزان بر لبان تماشاگر مینشیند . سیما در طول این سال ها تنها سعی کرده مجموعه سازان را به سمت خنداندن سوق دهد و جدا از چند مجموعه که با عنوان پروژه های تاریخی فاخر از آنها یاد میشود، اکثر تولیدات در زیر مجموعه چنین آثاری جای میگیرند.
اما در کمال تعجب شنبهها و دوشنبهها حدود ساعت 11 شب مجموعهای از شبکه 5 سیما روی آنتن میرود که خرق عادتی بر این رفتار محسوب میشود. مجموعه زمین انسان ها اثری بسیار تلخ و گزنده است. داودی و همکاران نویسندهاش در این مجموعه بسیار کوشیدهاند واقعیت تلخ اطراف ما را با نگاهی غم انگیز ، بی پیرایه و تلخ عرضه کنند. طعمی که مدتی است در تلویزیون به فراموشی سپرده شده بود. طعمی که ما چه آن را دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم جزو انگارههایی به شمار می آید که بسیاری از جاودانه های ادبیات نمایشی زیر نگاه آن پدید آمده اند.
داودی و نویسندگان این مجموعه کوشیدهاند آدم ها را تاحدودی آنچنان که هستند به نمایش بگذارند. البته طبیعی است که این مجموعه نیز در کنار نقاط قوت، ضعف هایی دارد که برخی از آنها در همین چند قسمت آشکار شده است، اما فعلا به دلیل لحن و نگاه اثر سعی می کنم آنها را نادیده بگیرم تا در آینده ببنیم این نقاط قوت بر ضعف ها غلبه می کند یا بلعکس.
در ادبیات نمایشی مسئله آشنایی به نام حسن تناسب وجود دارد. حسن تناسب یعنی اینکه رفتار و سرگذشت شخصیت ها باید با بستر داستانی که نویسنده و یا کارگردان آن را انتخاب کردهاند هماهنگ باشد و همین یکی از نکات اولیه نگارش یک اثر نمایشی محسوب میشود. داستان زمین انسانها در یک بیمارستان میگذرد که اتفاقا در آن از بخش زایمان و اخبار خوب نشانی در میان نیست. بخش مغز و اعصاب و قلب است؛ با آمیزه ای از دکترهای جوان و با سابقهای که بسیار درگیر امور روزمره خود هستند و همین سبب می شود در بسیاری از لحظات آدم هایی عصبی و کج خلق باشند. این نگاه به بیماران نیز تسری می یابد. بیمارانی که در اغلب موارد به بیماری های مهلک و سهمگین دچارند و این بیماری ها در بسیاری از موارد آنها را از پا می اندازد. داودی سعی کرده تا آن اندازه به این آدم ها نزدیک شود که هم خصلت دراماتیک کار از میان نرود و هم مجموعه به اندازه خود حس کاتارسیس لازم را در بیننده بر انگیزد. جالب اینجاست که داودی در طول کارنامه فیلمسازیاش چند کمدی خوب را نیز کارگردانی کرده است که در زمان خود جزو آثار مورد توجه بوده اند، اما با ساختن فیلمهایی همچون مرد بارانی و یا همین مجموعه نشان می دهد لحن تلخ زندگی را در تراژدی و ملودرام های شکست نیز خوب می شناسد.
این مجموعه جدا از پرداخت خوب فضا از چند بازی خوب نیز بهره می برد که از آن میان می توان به بازی علی نصیریان، صدرالدین شجره و بهمن زرین پور اشاره کرد. در این میان فکر می کنم بازی شجره به دلیل پرداخت خوب شخصیت در نقش دکتر شایگان به یاد ماندنی تر است. شجره از بازیگران خوب رادیو و تئاتر بهشمار میآید که در این اثر تبحر خود را در ایفای نقش آدمی جدی و تلخ به رخ میکشد.
همانگونه که در ابتدای بحث آمد اظهار نظر کلی درباره این مجموعه نوپا کمی زود است، اما امید که روند این مجموعه نگارنده را تا انتها بر نظر خود حفظ کند.
نظر شما