شریعتی از نوجوانی به حوزهی شعر توجه نشان میداده و در همین زمینه طبعآزمایی کرده است. استاد شفیعی کدکنی به حضور فعال او در محافل شعری و ادبیِ مشهد اشاره کردهاند. او از اولین اشخاصی است که شعر نوی نیمایی را به این محافل کشاند. برخی از اشعارش در روزنامهی خراسان در فواصل ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۴ چاپ شده و بسیاری نیز در همین دفتر مکتوم مانده است. اشعار این دفتر در فواصل سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۸ سروده شدهاند.
در نوشتههای خصوصیاش به این موضوع اشاره میکند که وصیت کرده است اشعار این دفتر سوزانده شود و هرگز چاپ نشود به جز اشعاری که در مجموعهی هنر (مجموعه آثار، جلد ۳۲) منتشر شده: شمع زندان، من چیستم؟، از اینجا ره به جائی نیست، در کشور، و...
موضوعات این اشعار که اغلب در سبک غزل سروده شده است، عمدتاً عشق است و تنهایی و مرگ و سیاست. تعهد به وصیتِ شریعتی در چاپ نکردنِ اشعارِ این دفتر از سوی خانواده، تخیلِ برخی را فعال کرده تا نتیجه بگیرند که دلیلِ عدم انتشارِ شعرهای شریعتی این بوده است که برخی از این شعرها در ستایش دولتمدارانِ وقت بوده.
البته این پرسش هم مطرح است که بازماندگان تا کجا متعهد به وصیتِ شخصیتهای اجتماعی هستند؟ آیا آثارِ شخصیتها متعلق به مِلک عمومی نیست؟
/6262
نظر شما