اگر قرار است انسان زندگی اخلاقی داشته باشد این زندگی اخلاقی باید بر تمام عرصههای فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی او حاکم باشد. نمیتوان در برخی ابعاد اخلاقی بود و در برخی دیگر اخلاق را کنار گذاشت. براساس بیانات رهبر انقلاب در خطبههای نماز جمعه روز گذشته سیاست از اخلاق سرچشمه میگیرد و آموزههای ما جدایی بین اخلاق و سیاست را نمیپذیرد. امیرمؤمنان علی (ع) نیز به عنوان الگویی کامل برای شخصیت حاکم اسلامی، سیاست توحیدی را برای جامعه پیشنهاد و ارائه میدادند نه سیاستی که به دنبال جلب حمایت صاحبان قدرت و ثروت باشد. در واقع علی (ع) تفکر ماکیاولی - هدف وسیله را توجیه میکند - را رد میکند و بر این باور است که سیاست حاکم جامعه باید مبتنی بر رضایت خداوند و راه و رسم صحیح باشد و برای رسیدن به منظور متعالی نباید ابزار نامتعالی را به کار گرفت که این شیوه با سیاست توحیدی منافات دارد. و این همان مبنای فکری امام است.
در کشوری با حکومت جمهوری اسلامی که بر مبنای اخلاق دینی شکل گرفته اگر اخلاق از سیاست جدا شود نشانههایی را با خود به همراه میآورد که در رأس آن تحت تأثیر قرار گرفتن تفکرات امام خواهد بود. اگر اخلاق سیاسی مبتنی بر اسلام نباشد تبعیت از ولایت فقیه کنار گذاشته میشود و احتجاجهای فردی - که از روی اصول هم نیست- جای احتجاجهای فکری را میگیرد و درنهایت تبعیت از الگوهای غربی یک هرج و مرج سیاسی را به راه خواهد انداخت. اینها نشانههایی از جدایی اخلاق از سیاست است که امروز به وفور دیده میشود. امروز کسانی به مبانی فکری امام بیتوجهاند که روزی افتخارشان درک این مفاهیم بود. تندی با اساس انقلاب، پذیرش الگوهای فکری غرب، نوشتن نامههایی که مخاطب آنها عمدتاً خارج از ایراناند از نشانههای دیگری است که زنگ خطر جدایی اخلاق را از سیاست به صدا درمیآورد.
همراهی اخلاق و سیاست راهی است که میتواند سیرت و صورت جمهوری اسلامی را همراه با هم نگه دارد. رهبر انقلاب نیز در خطبههای نماز جمعه به این موضوع اشاره کردند که «اگر همه مراقب نباشیم ممکن است اسم و ظاهر جمهوری اسلامی باقی بماند، اما سیرت و رفتار و عملکرد و برنامههای نظام، غیراسلامی شود». سیاست متخلق به اخلاق یکی از راههای جلوگیری از جدا شدن سیرت جمهوری اسلامی از صورت آن است. بر اساس فرمایشات معظمله بازگشت به اصول تنها راه حفظ روح جمهوری اسلامی است. به عبارتی میتوان بازگشت به اصول را به عنوان منشور وفاق ملی برای حفظ باطن جمهوری اسلامی اعلام کرد. اصولی مانند اسلام و اخلاق سیاسی که در نقش ولایت فقیه تجلی پیدا میکند. امام نیز در کتاب ولایت فقیه خود بر این اساس حاکمیت را تبیین و ترسیم میکند.
امام با بیان تاریخی از حکومت پیامبر، حضرت امیر (ع) و خلفای راشدین تأکید میکنند که بعد از غیبت باید کسی با قابلیتهای افتا، قضا و آگاه به سیاست امور را به عهده بگیرد. وقتی رهبر انقلاب میگوید نباید سیرت از بین برود و صورت باقی بماند بخشی از موضوع به ولایت مربوط میشود. بخشی دیگر به حدیثی برمیگردد که میفرماید: دین به جایی میرود که مانند ظرف وارونه میشود. جوهرهای اساسی حاکمیت سیاسی، آزادی، استقلال از اصولی است که برای حفظ سیرت و صورت جمهوری اسلامی باید مورد توجه قرار بگیرد. غفلت از این اصول ما را به مسیری هدایت میکند که در انتهای آن تنها صورتی از جمهوری اسلامی باقی مانده، در حالی که باطن آن چیز دیگری است.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی
نظر شما