فرید مدرسی - از روزهای آغازین شکلگیری نظام اسلامی در ایران، ایده «وحدت حوزه و دانشگاه» در کلام بزرگان این نظام شنیده شد و دیگران برای همراهی خویش با حکومت این ایده را فریاد زدند. بدینسان ، باید به ارزیابی این ایده پرداخت و نظر مبدعان این نظریه را بازخوانی کرد تا شاید راهی دیگر گشوده شود:
1 - بزرگان و رهبران نظام به دیده کلان به دانشگاه و حوزه به عنوان دو نهاد تاثیرگذار در شکلگیری نظام نوپا نگریستهاند و از پیوند مقطعی این دو نهاد، اجرایی شدن آرمانهای انقلاب را با «وحدت» آن دو متصور شدند تا هر دو دوشادوش یکدیگر بسازند، نظامی را برآمده از بطن خویش و رهرو و یاریگر رهبر انقلاب باشند. «وحدت حوزه و دانشگاه» در آرای آنان اینگونه ظاهر و در این مسیر گام برداشته شده است و هیچگاه تغییر ماهیت نهاد حوزه یا نهاد دانشگاه و جابهجایی وظایف درونی آنان خواسته نظریهپردازان انقلاب نبوده است؛ چرا که حوزه، دانشگاه نیست و دانشگاه، حوزه نیست.
2 - آشنایی با دو بافت حوزه و دانشگاه میتواند نسبت حوزه و دانشگاه را نشان دهد. حوزه، نهادی آموزشی سنتی است که با تاریخ اسلام و تشیع گره خورده است و زبان فقه، اصول، کلام، حدیث، رجال، تفسیر و عرفان در آن قالب رخنمایی میکند. پوشش و تلبس آنان ویژه و خاص است. رفتارها و منشها قدسی و ماورایی است. تجربههای آنان مکاشفهگونه است و سایه شریعت بر دانش سنگینی میکند. روابط اساتید و شاگردان حوزوی نیز پدرانه ترسیم میشود. اما در این سوی میدان، قالب یکرنگی همچون حوزویان، در میان دانشجویان و اساتید وجود ندارد، رفتار و منش آنان در قالبهای رسمی قرار ندارد و علوم در این جبهه ملموس و دنیوی محض است و دنیای ماورایی نیز در قد و قامت آنان نیست. روابط اساتید و دانشجویان دانشگاهی نیز مقطعی و کوتاهمدت است و کمتر به درازا میکشد. انتخاب در تعیین استاد از سوی دانشجویان بر مبنای اخلاق و شیوه رفتاری آنان صورت نمیگیرد و گاهی به اجبار، شاگردانی پای درس استاد مینشینند؛ کاملا خلاف حوزویان.
3 - آنچه اهمیت دارد، آن است که کارکرد این دو نهاد اگرچه گاهی در هم میآمیزد، اما منفک از یکدیگر است و وظایف و کار ویژه آنان برابر یکدیگر به تصویر درمیآید، البته نه در تخاصم. زبان، گفتمان، پوشش و کارکردهای گوناگون و تغییر و همآمیزی این ویژگیها هیچ نفعی برای یکدیگر ندارد؛ حوزه جایگاهی دیگر دارد و دانشگاه مسندی دیگر. «وحدت» به معنای درهمآمیزی کارکردهای آنان نیست، بلکه در برخی بزنگاهها شاید به یاری یکدیگر خرق عادتی کنند و دنیایی دیگر را به نمایش گذارند لذا با این تفاسیر آشنایی دو نهاد آموزشی قدرتمند – حوزه و دانشگاه – از یکدیگر زیبنده است، اما توقع همرنگی آنان نه مورد پسند دانشگاهیان است و نه به مذاق حوزویان خوش میآید.
نظر شما