رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی معتقد است که علت عدم بازتاب فعالیتهای موفق این سازمان که حداقل مکان فعالیت آن روبه روی درب اصلی مصلی تهران و در حاشیه اتوبان رسالت فضایی بسیار عریض و طویل دارد، این است که این فعالیتها اصولاً برای خارج از کشور و فضای آن طرف آبیها شکل گرفته است نه برای افراد داخل و لزومی به این نیست که این فعالیتها همان قدر که بازتاب خارجی داشته بازتاب داخلی هم داشته باشند.
به نظر مصطفوی دیپلماسی فرهنگی ایران به کمک سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نتایج بسیار مهمی را در بیداری اسلامی در خارج از ایران داشته است و آخرین دستاورد آن را میتوان در برگزاری شکوهمند روز قدس مشاهده کرد...
قائم مقام سابق وزارت امور خارجه در گفت و گو با «خبر» معتقد است قطعاً اروپاییان به تنهایی نمیتوانند بحرانهای عمیق در عراق و افغانستان و خاورمیانه را بدون حضور جدی ایران حل کنند و ایران نیز از ظرفیتهای عمیق فرهنگی خود به همراه ظرفیتهای سیاسی و اقتصادی با عنوان «دیپلماسی فرهنگی» در جهت تأمین منافع ملی استفاده خواهد کرد.
آقای دکتر مصطفوی! سابقه شما بیش از اینکه امروز میگویید فرهنگی است در فضای سیاست و دیپلماسی بوده و البته این سازمان هم بیارتباط به حضور شما در وزارت خارجه نیست...
بله! یک کمی سابقه سیاسی مان تبدیل به سابقه فرهنگی شده است و البته خیلی دور از هم نیست. اگر منافع ملی مد نظر باشد برای کسب آن یک سری اهرمهایی لازم است که اگر خوب شناسایی شوند و به جا و مناسب از آن استفاده شود در یک جهت قرار میگیرند حال میتواند رسانهای باشد یا فرهنگی یا...به هر حال نگاه ما به فعالیتهای فرهنگی «دیپلماسی فرهنگی» است. تلاش ما این است از فرهنگ و قدرت آن در جهت کسب قدرت ملی استفاده کنیم. اگر یک حرکت فرهنگی انجام میدهیم این حرکت فرهنگی صرفاً یک نمایش فرهنگی نیست بلکه از یک نمایشگاه هنری یا سمینار فرهنگی یا حرکت در یک فضای مجازی برای تأمین حداکثری منافع ملیمان استفاده کرده و به عنوان یک عامل قدرت به آن نگاه میکنیم.
لذا امروز سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی رابطه نزدیکی با وزارت امور خارجه دارد. دلیل این ارتباط نزدیک، ایجاد هماهنگی فعالیتهای سازمان در خارج از کشور، استفاده از ظرفیتهای نظام در کلیه جهات است. این مقدمه را از این جهت گفتم که بگویم سوابق سیاسی ما هم چندان بیربط به این فعالیت نیست.
به نظر میرسد فعالیتهای سازمان با وجود اهداف عالی که شما برای آن برشمردید، نمود بیرونی چندان محسوسی ندارد و نه تنها این مسئله در داخل کاملاً مشهود است بلکه در خارج از کشور هم سر بزنگاههای حساس که بسترسازیهای این سازمان باید به کمک کشور بیاید باز هم این نمود هویدا نیست؛ حتی اگر قرار است عملکردها نمایشی باشد باید با این شرایط کمی متفاوتتر میشد. نظر شما در این باره چیست؟ چرا این نمود و کارکرد بیرونی وجود ندارد؟
در رابطه با نکته اول، چون حیطه فعالیت سازمان در خارج از کشور است و کسانی که در داخل کشور فعالیتها را رصد میکنند شاید از فعالیتهای داخل سازمان مطلع نشوند؛ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی خود را موظف به فعالیت در داخل نمیداند مگر یک سری فعالیتهایی که باز هم مرتبط با خارج از کشور هستند. به طور مثال سمیناری را بین اندیشمندان برگزار کنیم و یا هنرمندان خارجی که به ایران دعوت شدهاند و اخبارآن منعکس شده و هموطنان و مسئولان در مورد آن اطلاع پیدا میکنند که در ایران سمیناری به این منظور وجود دارد، ولی از آن جایی که علاقه مردم در کشورهای مختلف نسبت به ادبیات، هنر و معارف ما زیاد است، ما نیز خود را موظف میدانیم که فرهنگ غنی ایرانی را به مخاطبان خارجی کشور معرفی کنیم تا برنامهریزیهایی را مبتنی بر راهبردهای متناسب با منافع ملی به اجرا گذاشته باشیم. در خارج از کشور ظرفیتهای زیادی وجود دارد که البته همه آنها نیزدراختیارسازمان فرهنگ وارتباطات اسلامی نیست. ما مراکز و شخصیتهای ارزشمند فرهنگی زیادی درکشورداریم که در نقاط مختلف کشور پراکندهاند و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی بنا بر وظیفه مدیریتیاش که در زمینه کلیه فعالیتهای فرهنگی در تمامی مناطق خارج از کشور است باید بتواند این توانمندیها را شناسایی کرده و زمینه حضور آنها را درخارج از کشور فراهم نماید.
ارزیابی شما از میزان تأثیرگذاریها در این زمینه چیست؟
امروز ما شاهد یک نوع بیداری در کشورهای اسلامی هستیم وحتی کشورهای غیراسلامی خصوصیت عدالت محوری و استکبارستیزی و استقلال طلبی را در جمهوری اسلامی ایران میبینند و علیرغم کلیه سیاه نماییها برای نزدیکی به ایران، علاقه نشان میدهند و شاید آخرین نمونه آن را نیز در همین قضایای قدس میتوان دید.
ملتها روز قدس امسال به مراتب قدرتمندتر از سایر سالها به صحنه آمده و شعاردادند. بیداری دراین کشورها خود به خود به وجود نیامده و باید از جایی تشویق و امیدوار شده باشند.
به اعتراف دنیا توجیهگر مسائل قدس ایران است و این نشانهدهنده تحرک و پویایی ایران برای افشای جنایات اسرائیل و توجیه مسلمانان برای مبارزه با استکبار است.
بسیاری از فعالیتهای مسلمانان و حتی غیر آن در مورد مواضع عدالتجویانه در سراسر دنیا، عموماً الهام یافته از تحرکات ایران در خارج از کشور است. مطالعه فعالیتهای متنوع ایران در خارج ازکشور مانند فعالیتهای پژوهشی، آموزشی، هنری و حضور ایران در عرصه سایبر و مجازی، تأثیرات خود را گذاشته است. نکته مهم دیگر این است که بسیاری از مخاطبان ما در خارج از کشور، ایرانیان و نسل دوم و سوم آنهاست که باید با فرهنگ ملی و دینیشان آشنا شوند و این وظیفه ملی سازمان را سنگینتر میکند. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برای شیعیان خارج از کشور و مسلمانان دنیا و غیرمسلمانان و پیروان ادیان بزرگ که با آنها کار میکند نیز برنامههای مشترک دارد.
بنابراین شما از فعالیتهای سازمان و تأثیرات آن در خارج از کشور راضی هستید؟
بله! آثار حضور فرهنگی ایران در خارج ازکشوراثری مبارک و مشهود است که نمونه آن را هم در روز قدس همانطور که گفتم مشاهده کردید. یکی دیگر از موارد موفق در این باره برنامه ماه مبارک رمضان بود، که با محتوای فرهنگی خود توانست برای معرفی معارف اصیل اسلامی نقش خوبی را ایفا کند.
این اقدامات صرفاً در مرحله تبلیغی باقی مانده و یا کاملاً به عمل رسیده است، میزان تأثیرگذاریاش تا چه اندازهای بوده است؟
اهدافی که ترسیم کردهایم شامل برنامه راهبردی 3 ساله است و در آن برنامه 3 ساله اولین هدف آشناسازی مردم با معارف فرهنگی و اسلامی ایران و ارزشهای انقلاب و اسلام ناب است. مرحله دوم ایجاد علاقه نسبت به این ارزشها نسبت به فرهنگ ایران است و از آشناسازی در این باره فراتر میرویم.
ابراز این نوع آشنا سازیها چیست؟
نشستهای علمی، انتشار کتاب، کلاسهای آموزشی، استفاده از سایتهای مختلف که به 40 زبان است، حدود 68 رایزن فرهنگی در خارج داریم که تلاش میکنند اخبارو تحولات اسلامی را از طریق سایتها و پرتالها و چاپ مجلات به زبان محلی، برگزاری هفتههای فرهنگی، شبهای شعر و... منعکس کنند تا معارف دینی و فرهنگی را منتقل نماییم. در این زمینه به صورت موضوعی نیز برنامهریزی میشود مانند قرآن، حج، مسائل علمی برجسته و فلسفه و حکومت دینی که در قالب سمینارهایی بین اندیشمندانی با ایران و مخاطبان انجام میشود.
این که ما گفتیم این مسئله بروز بیرونی ندارد به خاطر این شاهد است که وقتی یک همایش منطقهای در اروپا و هر کجای دیگری برگزار میشود این مسئله در رسانهها به کرات نمایش داده میشود اما اقدامات ایران در تبیین منافع و اقدامات ایران با توجه به تمامی توضیحات شما، بروز نمیکند اشکال کجاست؟
نوع فعالیت در کشورهای مختلف متفاوت است. در کشورهای اسلامی فعالیتهای فرهنگی را با اشتیاق و علاقه دنبال و تبلیغ میکنند. تلاش سازمان این است که در همه کشورها حضور فرهنگی داشته باشد اما به علت تمامی مسائل موجود باید این قبیل ارتباطات را اولویتبندی کرد.
اولویتها چه هستند منظورمان این است که در این دستهبندی چه کشورهایی در اولویت قرار دارند؟
کشورهایی که در اولویت اصلی ما قرار دارند عمدتاً از میان همسایگان ما میباشند که با آنها منافع مشترک حداکثری دارند. کشورهای اسلامی در مرحله بعدی قرار دارند، به ویژه کشورهایی که شیعیان در آنها حضور زیادی دارند. برخی کشورها خود را رقیب ما حس میکنند و به صورت طبیعی کاری میکنند تا زمینه لازم برای اقدامات فرهنگی ما فراهم نشود. مثل کشورهای اروپایی یا آمریکا و برخی از کشورهای منطقه یک سری محدودیت داریم.
یک اصل مهم برای ما مخصوصاً در رابطه با فعالیتهای فرهنگی کشور این است که باید شفاف و قانونمند و براساس موافقتهای 2 جانبه و قانونی باشند. این موافقتنامهها را با اکثر کشورها داریم.
در منطقه وضعیت فعالیتهای فرهنگی میان ایران با عربستان، ترکیه، مصر و همچنین ترددهای متقابل مقامات فرهنگی با آنها خوب است و به زودی هیأتعالی رتبهای را در ایران پذیرا هستیم. درآینده نزدیک نیز 50 سالگی روابط رسمی فرهنگی میان ایران و ترکیه را جشن میگیریم. روابط فرهنگی با عربستان آن طور که مد نظرما است توسعه پیدا نکرد و ولی ظرفیت بسیار بالایی در آن وجود دارد که هنوز نتوانستهایم از آنها استفاده کنیم. که البته تلاش میکنیم زمینههای توسعه این ارتباطات فراهم شود.
حضور حجاج عربستان چه عمره و چه تمتع و ارتباطات خوب اقتصادی و توجه به حکومت اسلامی و فعالیتهای مذاهب اسلامی زمینههای ارتباطات ایران و عربستان هستند. در امارات مشکل خاصی وجود ندارد و در منطقه خلیج فارس نیز به دلیل مشترکات و ترددهای اتباع ایرانی ارتباطات خوبی داریم.
البته به هر تقدیر سازمان توقع دارد که این ارتباطات بیش از این توسعه یابد و فکر میکنیم فعالیتهای فرهنگی و افزایش ارتباطات دولتی سالم و متوازن بین ملتها در این باره تضمینکننده هستند.
این کشورهایی که گفتید با ایران احساس رقابت نمیکنند؟
خیر! و دلیل آن این است که مشترکات فرهنگی میان ما و این کشورها زیاد است. ایرانیان زیادی از قدیم در این کشورها حضور داشتند که به دلیل تردد اتباعشان با ایران، ارتباطات فامیلی میان ما و آنها زیاد است.
با مصر چطور؟
مشترکات و ارتباط میان ما و آنها زیاد است و خودمان را با مردم مصر و اهل علم و هنر در مصر دارای نزدیکی زیادی میدانیم و آنها هم همین نگاه را دارند. اما مشکل به خاطر نزدیکی این کشور با اسرائیل است زیرا صهیونیستها هم حضور ایران در مصر را مانع منافعشان میدانند با این وجود تلاش شده این ارتباطات طبیعی میان ایران و مصر عمیق شود.
ما در مصر سفارت خانه نداریم که سفیر بخواهد کارهای فرهنگیمان را انجام دهد. آیا در این کشور به صورت مجزا رایزن فرهنگی داریم؟
در دفتر حافظ منافع کشورمان فعالیتهای فرهنگی کشور را انجام میدهیم.
وضعیت فعالیتهایمان در هند چطور است؟
خیلی خوب است.
اما جایی مثل حیدرآباد که حسینه شیعیان آن در حال خاک خوردن است و هیچ توجهی هم به آن نمیشود. این نشاندهنده وضعیت خوب در فعالیتهای فرهنگی کشورمان در هند نیست، چرا؟
اما این حسینیه طبق آخرین اخباری که به ما رسیده، همچنان فعال است...
پیگیریها ما نشان میدهد دیگر نماز که فعالیت روزانه آن بود در آن اقامه نمیشود...
خبرهای من این نیست. حیدرآباد از شهرهایی است که فعالیتهای خوبی در آن داریم. هم حسینه ایرانیان و هم مسجد ایرانیان در آن فعال است. البته این ارتباطات به شکلی سنتی در آن جا وجود دارد. ماه محرم نیز مبلغین خوبی در هند داشته و نمایشگاه قرآنی خوبی در آن جا برگزار کردیم که بسیار برجسته بود. میتوانیم اخبار این فعالیتهایمان را که در رسانههای هند و در ماه رمضان و روز قدس منعکس شده به شما نشان دهیم و در واقع ما از این فعالیت هایمان راضی هستیم. در این باره مقامات هندی همکاری بسیار مناسبی با ما دارند و متقابلاً نیز زمینههایی را فراهم کردهایم تا مقدمات برگزاری هفته فرهنگی هند در ایران فراهم شود. در این مورد نیز موافقتنامه فرهنگی خوبی با مقامات هندی داشتیم.
همه این کارها انجام میشود تا منافع ملی تأمین شود. شما به عنوان یک دیپلمات نه به عنوان رئیس این سازمان بگویید آیا فعالیتها اهداف را محقق کردهاند؟
البته تا آن جایی که مورد نظر ما بوده و توقع داریم باید تلاش بیشتری کنیم. ما ظرفیتهای بسیار خوب فرهنگی داریم که میتوانند در اختیار تأمین منافع ملی ما باشند ولی باید توجه ملی نسبت به این مسائل بیشتر شود.
پس در حال حاضر در این دسته فعالیتها با یک نهال مواجه هستیم؟ و مانده است تا نتایجی برای ما داشته باشد!
تلاش ما ایجاد تناسب فعالیتهای فرهنگی با سایر فعالیتهای اقتصادی و سیاسی است. اگر این مؤلفههای قدرت با هم هماهنگ شوند از آنها میتوانیم بیشترین بهرهبرداری را داشته باشیم. بدین جهت و برای توسعه و هماهنگی میان فعالیتهای فرهنگی، در سال 87 برای اولین بار توانستیم تعدادی از مراکز فرهنگیمان را که عضو شورای عالی فرهنگ و ارتباطات اسلامی هستند مانند صداوسیما، وزارت خارجه، وزارت ارشاد و... را هماهنگ کرده و اهداف فرهنگیمان را نیز به شکلی مشترک هم جهت کنیم.
در حال حاضر یک بانک اطلاعاتی در سازمان وجود دارد که نشاندهنده فعالیت کلیه این دستگاهها میباشد و امید است برای سال بعد بتوانیم بقیه را نیز به آنها اضافه کرده و عملاً مدیریت واحدی را در مورد مسائل زنان، کودکان، ایرانیان خارج و دانشجویان، کرسیهای ایرانشناسی و آموزش زبان فارسی، گفتوگو با ادیان بزرگ، زرتشتیان، بودا و...و همچنین ادیان بزرگ آسیایی در ایجاد ارتباطاتمان تعریف کنیم.
نکته مهم و برجسته ایران در این مسائل این است که کشور ما در جهان پیشتاز فعالیتهای فرهنگی با محتوای اخلاقی است و در فضای فرهنگ سکولار در غرب که به شدت نیز مردم را آزار میدهد و خلأ معنویت و اخلاق که موجب بحرانهای زیادی در غرب شده است، حضور فرهنگی و معنوی ایران از جایگاه ارزشمندی برخوردار میباشد. امروز فیلمهای ما، نمایشگاههای هنری و...جایگاه خوبی دارند و مخصوصاً الگوی مردمسالاری دینی الگوی موفقی بوده که در کنار رشد و توسعه، تعالی انسانها را نیز مدنظر قرار داده و اینها زمینههایی است که باعث افزایش مقبولیت ما در دنیا شده است.
پس از آسیا، عوامل مؤثربرای بهبود ارتباط میان ایران و کشورهای اروپایی را در چه نکاتی ارزیابی میکنید؟
بیشترین زمینههای ارتباطی میان ایران و اروپا در خصوص زمینههای اقتصادی بوده است که از 70 یا 80 سال پیش که این ارتباطات توسعه یافته است بیشتر مبتنی بر مسائل تجاری بوده که طرفین در خصوص آن بهرهبرداری میکنند. امروز نیز جایگاه ایران به جهت تأمین انرژی بخشی از مصرف جهانی به شدت مورد توجه اروپائیان است. موقعیت ژئو پولتیک و تأثیرگذاری ایران در منطقه به جهت ارتباطات عمیق و طبیعی که بین ایران و این منطقه وجود دارد و همچنین قدرت منطقهای ایران نیز در این ارتباطات بسیار مورد توجه است و در مقابل نیز موضوع انتقال تکنولوژی برای ما دارای اهمیت است. از سوی دیگر فکر میکنم نیاز فرهنگی غربیان نسبت به آشنایی با اصول منطق و فلسفه و ارزشهای انسانی و الهی در سطوح آکادمیک و علمی اروپائیان مورد توجه میباشد و به هر حال این زمینهها در روابط با اروپائیان برای ما بسیار ارزشمند میباشند.
آقای دکتر! فکر میکنید چه ظرفیتهایی در روابط میان ایران و اروپا مغفول باقی مانده است؟
در زمینههای سیاسی، اروپائیان باید بدون توجه به ملاحظاتی که با آمریکاییها دارند بتوانند از توان و ظرفیت تأثیرگذاری ایران در منطقه به خوبی استفاده کنند که در حال حاضر از این ظرفیت محرومند. قطعاً اروپائیان به تنهایی نمیتوانند بحرانهای عمیق در عراق و افغانستان و خاورمیانه را بدون حضور جدی ایران حل کنند.
ایران بارها اعلام کرده که میتواند در فضای سالم سیاسی برای حل این بحران کمک کند. نکته مهم دیگر این که ایران دارای توانی است که میتواند موجب ثبات منطقه شود زیرا ایران یک جزیره باثباتی است و اگر آن را با کشورهای منطقه مقایسه کنیم در صورت توجه غربیان، این جزیره با ثبات قادر به تسری ثبات خود به کشورهای اطراف است و این به خاطر توان ذاتی ایران است.
برخی از کشورها هم در منطقه مدعی همین ثبات و آرامش هستند
شاید یک کشور آرام باشد اما این آرامش را با وجود پایگاههای نظامی که کشورهای دیگر در آن ایجاد کردهاند به دست آوردهاند و این با ایرانی که با توان ملی به ثبات رسیده است، فرق دارد.
از ظرفیتهای مغفول مانده صحبت میکردید...
بله! اگر از توان ایران برای ایجاد ثبات، صلح و امنیت در منطقه بیشتر استفاده شود، تأمین امنیت در منطقه به نفع همه است. یکی دیگر از مؤلفههایی که غربیان باید از آن استفاده کنند توان فرهنگی و معرفتی ایران است. ما از عرفانی اصیل برخوردار هستیم که انسانها را سیراب و امیدوار کرده و برای آنها سیر تعاملی ایجاد میکند و این نیاز جدی امروز اروپاست.
فلسفه و عرفان اسلامی که در ایران در حد بالایی وجود دارد و اندیشمندان و متفکران ما میتوانند به روشنی آن را تبیین کنند، به ویژه الگوی مردمسالاری که به خوبی در ایران جواب داده و پاسخگوی نواقص جدی آنبوده و این همان نکتهای است که لیبرال دموکراسی غرب به دنبال حل مشکلات جدیاش بهوسیله آن میباشد.
ارزیابی شما در مورد تعاملات فرهنگی میان ایران و اروپا با توجه به موضعگیریهای سیاسی دو طرف نسبت به هم چیست؟ امیدوارکننده است یا...
اغلب موضعگیریهایی که به نفع ایران انجام میشود از سوی ملتها است که آنها بسیار به ایران علاقهمند هستند زیرا زمانی که یکی از مقامات ایرانی به کشورهای آنها میرود مردم با اشتیاق این حضور را دنبال میکنند و برخی از غیر ایرانیان اشتیاق پیگیری مسائل ایران را بیشتر از خود ما ایرانیان دارند. علت این علاقه این است که بسیاری از مردم در دنیا خواستههایشان را در شعارهای ایران میبینند.
انسانها به دنبال عدالتند و خواهان رفتار عادلانه و استقلال و از دخالت بیگانه و اینکه معادن و یا منافع ملیشان را دیگران چپاول کنند، خوششان نمیآید. وقتی مردم در ایران پای کسانی را که دنبال منافع نامشروع بودند قطع کردند به مواضع ایران علاقهمند شدند. قدرتهای استکباری هم به این دلیل از ما خوششان نمیآید و نمیخواهند حضوری قوی در مجامع جهانی داشته باشیم وبه همین دلیل نیز مایل به در اختیار گذاشتن تریبونها در اختیار ایران نیستند تا ما بتوانیم مواضع مبتنی بر ارزشهای الهی و اخلاق انسانی را در میان مردم دنیا ترویج کنیم.
چه مسائلی به صورت عمده بین ایران و انگلیس وجود دارد که موجب این همه چالش در روابط میان ایران و انگلیس به ویژه دخالتها و اظهار نظرات این کشور در مورد ایران شده است؟
انگلیسیها تاریخی منفی در ایران دارند که به علت خوی استکباری آنها است و هنوز هم مایل به ترک آن نیستند و آنچه مسلم است این مسئله تنها به ایران مربوط نمیشود. انگلیس عادت به دخالت در مسائل کشورها دارد تا منافعی را برای خودش کسب کند. متأسفانه همچنان در حال ادامه این خصوصیت هستند و خوشبختانه ما هیچ نیاز و وابستگی به آنها نداریم. امروز ارتباطات بینالمللی آنقدر گسترده است که به راحتی نیازهایمان را در دنیا تأمین کرده و میکنیم و قطع ارتباطات ما با انگلیس مسئلهای را برای ایران ایجاد نمیکند بلکه برای آنها ایجاد ضایعه میکند که از ارتباط با ایران خودشان را محروم میکنند.
گامهای عملی برای ایجاد این ارتباط چیست؟ نفوذ این کشور در رسانهها و بالطبع در افکار عمومی کشورها زیاد است. راهکار عملی برای اینکه به طور متقابل بتوانیم پاسخ آنها را بدهیم چیست؟ به هر حال رسانههای آنها از ما بیشتر است.
ما برای داشتن رابطه با همه کشورها به غیر از رژیم نامشروع اسرائیل هیچ محدودیتی نداریم و از بقیه استقبال میکنیم. انگلیس نیز مانند بقیه کشورها است در حالی که این کشور برای ما مزیت ویژهای به دنبال ندارد. ما آمادگی ایجاد یک رابطه منطقی با انگلیسیها را داریم و خودشان هم به خوبی بر این مسئله واقف هستند اما به شرط اینکه منطق آنها عادلانه باشد. منطق طرفین باید توسعه روابط باشد که اگر از منطق توسعه روابط تبعیت نکنیم ما ضرورتی به داشتن این ارتباط به شکلی گسترده احساس نمیکنیم.






نظر شما