همشهری دیپلماتیک:يازدهم مارس سال 2011 روز تلخي در تاريخ جنبش عدالتخواهي مردم بحرين است. در اين روز، واحدهاي زرهي و ضدشورش عربستان سعودي، فاتحانه از پل 25 كيلومتري حد فاصل در دو كشور عبور كرده و آبهاي نيلي سواحل مرواريد را گلآلود ساختند. نظاميان ناخوانده براي انتقام از مردم بحرين، ميدان مرواريد را كه به سمبل انقلاب آنها تبديل شده بود، با خاك يكسان كردند.
در ميان خيزشهاي عربي سال 2011 انقلاب بحرين، سرنوشت غمانگيزي داشت. زيرا تنها انقلابي بود كه با ورود يك نيروي نظامي مداخلهگر خارجي، سركوب شد و كسي در دنياي متمدن طرفدار آزادي و حقوق بشر، متجاوزان و سركوبگران را محكوم نكرد. وزير خارجه آمريكا با شرمساري گفت كه كشورش اقدام عربستان را اشغالگري نميداند و از دولت متبوعش كه مركز فرماندهي يكي از مهمترين ناوگانهايش در بحرين مستقر است، در قبال يك حادثه مهم سلب مسووليت كرد.
چرا عربستان با انقلاب مردم بحرين اينگونه رفتار كرد و چرا آمريكا و غرب در قبال اين تجاوز آشكار، سكوت كردهاند؟ دو سوالي است كه در اين يادداشت به آن ميپردازيم.
اهميت بحرين براي عربستان
بحرين جزيره كوچكي به وسعت كمتر از 700 كيلومتر مربع است كه در همسايگي و به عبارت دقيقتر در قلمروي سرزميني (آبهاي ساحلي) عربستان قرار دارد. پلي به طول 25 كيلومتر از اواسط دهه 1980 خاك دو كشور را به هم وصل كرده است. بحرين كوچكترين عضو اتحاديهاي است كه عربستان پدرخوانده آن محسوب ميشود. اين اتحاديه با نام شوراي همكاري خليج فارس در سال 1981 براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران تأسيس شده بود. در طول چهار دههاي كه از استقلال بحرين ميگذرد، اين كشور همواره به لحاظ امنيتي، اقتصادي و سياسي به عربستان سعودي متكي بوده است و آلخليفه، حاكمان بحرين به اتكاي همين كمكهاي اقتصادي و امنيتي بوده كه توانستهاند بر اكثريت ناراضي مردمان اين كشور، حكم كنند. مناطق همجوار بحرين در خاك عربستان، داراي پيوستگي اجتماعي و مذهبي با بحرين هستند. به طوري كه از منظر تاريخي، استانهاي قطيف و احساء عربستان نيز در شمول قلمروي بحرين بزرگ بودهاند. بحارنه (شيعيان عرب بحريني) و حساويها (شيعيان شرق عربستان) تاريخ و فرهنگ مشترك دارند و از معدود مردمان جزيره العرب بودهاند كه پس از وفات رسول اكرم(ص) در بيعت اهل بيت(ع) باقي مانده و بر اين عقيده، ثابتقدم بودهاند. وجود مزارهاي صحابه ائمه اطهار و علماي بزرگ شيعه هم چون شیخ میثم بحرانی شارح نهج البلاغه نشان از استمرار مكتب تشيع در اين جزيره و اطراف آن دارد.
حاكميت بحرين در طول 30 سالي كه از تأسيس شوراي همكاري خليج فارس ميگذرد، حتي در اختلافات دروني شوراي در كنار عربستان بوده است. نخستوزير بحرين شيخ خليفه بن سلمان آل خليفه تنها بازمانده حاكمان نسل قبلي آل خليفه از حمايت عربستان سعودي برخوردار است و همين حمايت باعث شده تا پادشاه و وليعهد عربستان با وجود اصلاحاتي كه يك دهه قبل صورت دادند، موفق نشدند عموي سالخورده و ضداصلاحگري خود را كنار بگذارند. شيخ خليفه در دوره اقتدار صدام، دوست و همپيمان ديكتاتور بغداد بود و پس از سرنگوني صدام به همپيمان عربستان تبديل شد و به اتكاي اين همپيماني، دوران صدارت چهار دههاي خود را استمرار بخشيد.
بركناري صدراعظم مادامالعمر يكي از اصليترين خواستههاي معترضان بحريني است.
عربستان مخالف اصلي انقلابهاي عربي
عربستان سعودي با برخورداري از سنتيترين و عقبافتادهترين نظامهاي سياسي عربي با هرگونه تغيير و تحول در نظامهاي سياسي عربي و افزايش نقش مردم مخالفت ميكند و در جريان خيزشهاي سال 2011 آشكارا و سرسختانه از ديكتاتورهاي عرب همپيمان خود در تونس، مصر، يمن و بحرين حمايت كرده است. سعودیها به لحاظ سياسي و ايدئولوژيك خيزش مردم عليه حاكمان را حرام و نوعي ارتداد سياسي و مذهبي ميدانند. عربستان سعودي در حال حاضر ميزبان زينالعابدين بن علي، ديكتاتور مخلوع تونس است و تلاش دارد مبارك را نيز از چنگ انقلابيون مصري خارج و به رياض منتقل كند. علي عبدالله صالح، ديكتاتور يمن نيز رياض را مأمن مطمئني براي خود ميداند و روي حمايت عربستان حساب ويژه باز كرده است. طبيعي است كه از نظر حاكمان و علماي وهابي عربستان مردم بحرين حق خروج عليه حاكمان خود را ندارند زيرا:
1- آلخليفه همپيمان و متحد سنتي سعوديها در خليج فارس و خاورميانه هستند.
2- قدرت گرفتن مردم در بحرين، مردم ديگر كشورهاي عربي حوزه خليج فارس و به خصوص ساكنان شرق عربستان را تحريك خواهد كرد.
3- افزايش قدرت مردم در بحرين و خروج آنها از قيموميت عربستان فوبياي هلال شيعي را تقويت و به افزايش قدرت منطقهاي ايران، منجر خواهد شد.
اخبار و گزارشهای تحولات ماههای فوریه و مارس در بحرین حكايت از آن دارد كه در روزهاي قبل از ورود نيروهاي نظامي عربستان، جناح معتدل اپوزيسيون (جنبش الوفاق) و جناح معتدل حاكميت (وليعهد) در حال رايزني براي توافق در مورد اصلاحات در اين كشور بودهاند. شيخ سلمان بن حمد وليعهد بحرين و شيخ علي سلمان، دبيركل جمعيت الوفاق در مذاكرات خود در حال رسيدن به نقظه نظرات مشتركي بودند. آمريكاييها نيز از اين مذاكرات و توافقات به عمل آمده، حمايت ميكردند. اين گزارشها براي سعوديها نگرانكننده بود. بنابراين با اعزام نيرو به بحرين، مذاكرات و توافقات مردم و حاكميت را به هم زدند و دنيا را در مقابل كار انجام شده قرار دادند. آنها براي فراهم كردن پوششي قانوني براي اقدام خود، گفتند اين نيروها به دعوت دولت بحرين و در قالب نيروهاي "سپر جزيره" و براساس موافقتنامه دفاعي مشترك شوراي همكاري خليج فارس وارد بحرين شدند. بر كسي پوشيده نيست كه هيچيك از اين ادعاها مشروع و صادقانه نيست. نه دولت بحرين در موقعيتي بود كه چنين دعوتي را انجام دهد و نه پيمان دفاعي شوراي همكاري اجازه ميدهد نيروهاي نظامي يك كشور عليه مردم كشور ديگري به كار گرفته شوند. مراجعه به اساسنامه "سپر جزيره" نشان ميدهد كه استفاده از اين نيروها وقتي مجاز است كه يكي از كشورهاي عضو شورای همکاری خلیج فارس، مورد هجوم قرار گيرد؛ مأموريتي كه هيچگاه محقق نشده و حتي در جنگهايي كه طي سه دهه گذشته در منطقه رخ داده، سپر جزيره يك نيروي نظارهگر، فاقد توانايي و بيكاره بوده است. اوج ناكارايي سپر جزيره، در عرض اندام اين نيرو در برابر مردم بيدفاع بحرين ظاهر شد. حادثه ورود نيروهاي عربستان و سپر جزيره به بحرين، نقطه سياهي در پرونده بيكفايتي اين نيروهاست.
معماي سكوت غرب در قبال تحولات بحرين
* چرا غرب در مقابل اقدام نامتعارف عربستان سكوت كرده است؟
بحرين همپيمان استراتژيك آمريكاست. ناوگان پنجم آمريكا از 60 سال قبل در اين كشور مستقر است. لذا آمريكا نميتواند نسبت به حوادث امنيتي و نظامي اين جزيره بيتفاوت باشد. از سوي ديگر، آمريكا همپيمان استراتژيك عربستان است. اعزام نيروي نظامي به بحرين در فضاي عصبانيت عربستان از خيزشهاي عربي و سقوط پي در پي ديكتاتورهاي عرب و حمايت ضمني آمريكا از اين تغييرات، صورت گرفت. آمريكاييها با وجود موضع متفاوت با عربستان، درباره تحولات عربي، به ناچار بايد ملاحظه همپيمان سنتي خود را نيز بنمايند. عربستان سعودي بزرگترين صادركننده نفت و تأمينكننده بخش مهمي از انرژي مورد نياز كشورهاي بزرگ صنعتي غرب است. همچنين در يكي از محوريترين سياستهاي آمريكا در خاورميانه؛ يعني تحريم و مهار ايران، پتانسيلهاي اقتصادي، نفتي، عربي و اسلامي عربستان ميتواند به خدمت گرفته شود. بنابراين غرب با توجه به اين عوامل، فعلا در قبال اقدام نامتعارف عربستان در بحرين، سكوت كرده و صرفا هرازچند گاهي نهادهاي حقوق بشري و مدني غرب، انتقاداتي را متوجه حاكميت بحرين ميكنند. گزارش "كميته حقيقتياب بحرين" كه در آن به تجاوز به حقوق مردم، شكنجه و سركوب شهروندان و هزاران مورد نقض حقوق بشر اشاره شده، در چارچوب فشار نرم به حاكميت بحرين و عربستان براي پايان دادن به روش نظامي و امنيتي در برخورد با شهروندان به شمار ميرود اما كماكان فشار جدي و مهمي از سوي جامعه بينالمللي روي عربستان در ارتباط با بحرين وجود ندارد.
راهحل بحران بحرين
راهحل خروج از بحران بحرين، بسيار روشن و ساده است. اپوزيسيون و جناح معتدل حاكميت، ميتوانند از طريق مذاكره به توافق برسند و قبل از ورود نظاميان سعودي، دو طرف بيش از 90 درصد راه را پيموده بودند. آلخليفه با ايجاد پادشاهي مشروطه برگزاري انتخابات آزاد و عادلانه و تشكيل دولت منتخب پارلماني موافقت كرده بود. اكنون نيز بايد در قدم اول شرايط به قبل از ورود نيروهاي عربستان بازگردد. اصولا سعوديها با ديپلماسي سرسختانه و غيرمنعطف خود هر وقت به بحراني وارد ميشوند، آن را به بنبست ميكشانند. يمن نمونه ديگري از روش ناكارآمد ديپلماتيك سعوديهاست. آنجا نيز كار به بنبست كشيده شد و علي عبدالله صالح نيرنگباز با شناختي كه از سعوديها دارد، با وجود امضاي سند خروج از قدرت، دست از بازيگري و فريبكاري برنداشته است.
براي خروج از بحران بحرين، جامعه بينالمللي و كشورهاي منطقهاي بايد عربستان را به خروج از بحرين متقاعد سازند. البته در شرايط كنوني روابط بين ايران و عربستان، اين مأموريت قدري دشوار به نظر ميرسد.در گزارش کمیته حقیقت یاب به نکته مهمی اشاره شده که ابزار تبلیغاتی را از دست حاکمیت بحرین و عربستان برای توجیه ورود نیروهای سپر جزیره خارج میکند. در این گزارش آمده است که قرائنی از دخالت جمهوری اسلامی ایران در حوادث بحرین وجود ندارد. پادشاه بحرین در عکس العمل به این بند از گزارش گفت که ایران در بعد تبلیغاتی دولت بحرین را آزار داده است. گرچه استناد به تبلیغات در عصر ارتباطات آزاد مستمسک خوبی برای اتهام دخالت به دیگر کشورها نمیباشد اما باتوجه به مختصات بحران بحرین و سایه سنگین عربستان بر تحولات این کشور و تمسک به ایران هراسی ، رسانه های ایران نیز باید با هشیاری بیشتری با تحولات بحرین برخورد کرده و بهانه بدست سرکوبگران مردم بحرین ندهند. در بحران بحرین طرفهای خارجی باید از از صحنه درگیری مستقیم خود را دور نگه دارند و اجازه دهند مردم و حاکمیت بر سر اصلاحات و مطالبات مردم با هم توافق کنند.
نظر شما