زهرا خدایی
بالاخره بعد از ماهها ماراتن مذاکره و گفتگو، رهبران اروپا روز پنجشنبه راهکار نهایی خود را برای نجات پول واحد اروپایی را ارائه کردند. رهبران قارۀ سبز توافق کردند بانک مرکزی اروپا بدهی های کشورهای ضعیف را خریداری کند تا بدین ترتیب یورو با کمک بانک مرکزی به حیات خود ادامه دهد. ماریو دراگی، رییس ایتالیایی بانک مرکزی اروپا که چند ماهی بود زیر ذره بین رسانه های اروپایی قرار داشت، روز پنجشنبه از تصمیمی خبر داد که شاید بیش از همه به مذاق اقتصادهای ضعیف اروپا خوش آمد تا اقتصاد اول اروپا یعنی آلمان. ناظران و کارشناسان تصمیم بانک مرکزی اروپا را گام مهمی در حل بحران یورو می دانند، اما با این حال اجرایی شدن تصمیمات تاریخی روز پنجشنبه به موافقت و همکاری اقتصاد اول اروپا بستگی دارد. دادگاه قانون اساسی آلمان روز 12 سپتامبر رأی نهایی خود پیرامون توافقات رهبران اروپایی را صادر خواهد کرد و این در حالیست که بسیاری از اقتصادهای ضعیف این قاره با نگرانی به آلمانها چشم دوخته اند. خبرآنلاین در گفتگویی با پیروز ایزدی، نتایج نشست اروپا و چشم انداز بحران یورو را مورد بررسی قرار داده که در پی می آید.
نشست روز پنجشنبه رهبران اروپا را چگونه ارزیابی می کنید؟
اروپا همچنان باید منتظر مجموعه ای از تصمیم گیریهای کشورهای مهم مثل آلمان و فرانسه و هم اجلاس آتی اتحادیه باشد. در 12 سپتامبر، پیمان ثبات مالی و یا مکانیسم نجات یورو باید توسط دادگاه قانون اساسی آلمان مورد تأیید قرار گیرد و این دادگاه باید تأیید کند که این مقررات با قانون اساسی آلمان مغایرتی دارد یا خیر.
این پیمان همچنین باید در مجلس ملی فرانسه به بحث گذاشته شود و به تصویب برسد. این قانون در زمان سارکوزی امضاء شده بود، اما اولاند در ابتدا مخالف بود و اعلام کرده بود که دوباره باید بر سر مفاد آن مذاکره صورت گیرد. در اتحادیه اروپا تصمیم گرفته شده بود که مبلغ 120 میلیارد دلار به پیمان رشد برای تحریک تقاضا و رونق بخشیدن به بخش های تولید در اقتصاد اختصاص داده شود. اما هم اکنون اولاند نیز امیدوار است که این معاهده از تصویب بگذرد. هر چند بعضی از جناح های چپ با این پیمان مخالف اند و حتی این احتمال وجود دارد که برخی از احزاب راست برای تضعیف اولاند برخلاف این پیمان رأی بدهند. اما نکتۀ مهمتر پیشنهاد دراگی برای تضمین وام های نامحدودی است که به کشورها داده می شود به خصوص کشورهای ضعیف تر از جمله ایتالیا و اسپانیا که هم اکنون بهرۀ وام های آنها بالا رفته و این امکان به آنها کمک می کند که بهرۀ وام های آنها پایین آمده و از سویی اطمینانی برای بازارهای مالی خواهد بود و آنها را به سمت آرامش بیشتر سوق می دهد و از طرفی دورنمای نجات یورو را روشن تر می کند.
ظاهراً آلمانها همچنان سر ناسازگاری با سایر اعضاء دارند؟
آلمان مخالفت هایی با طرح نجات دارد و می گوید که نباید تضمین وام ها به صورت نامحدود باشد و باید محدویت هایی برای آن وجود داشته باشد که البته در ازای این تضمین، نظارت اتحادیه و بانک مرکزی اروپا و یا تروئیکای اروپایی( متشکل از کمیسیون، صندوق بین المللی پول و بانک مرکزی اروپا) بر عملکرد مالی کشورها بیشتر خواهد شد. اینها تحولاتی است که می تواند نقطۀ عطفی در جهت نحوۀ رقم خوردن سرنوشت یورو باشد. پیشنهادات دراگی هنوز به تصویب نهایی نرسیده و در چند روز آینده جلسۀ اتحادیۀ اروپا به تصویب می رسد. موضع آلمانها خیلی مهم است. چون ظاهراً رییس بانک مرکزی آلمان با آن مخالف است، اما خانم مرکل اخیراً نشانه هایی به دست داده که به نظر می رسد در این زمینه می خواهد انعطاف بیشتری نشان دهد. افکار عمومی آلمان خیلی نگران است که آلمان تعهدات زیادی در مقابل کشورهایی که بدهی زیادی بالا آورده اند، بر عهده نگیرد.
سقوط پول واحد اروپایی، مهمترین نگرانی رهبران اروپاست و گفته می شود هزینه و خسارات بالایی به همراه دارد، این مسئله چقدر محتمل است و در آن صورت هزینه های آن چه خواهد بود؟
اگر یونان از حوزۀ یورو خارج شود، همه نگران تأثیرات دومینو وار این تحول هستند که به کشورهای دیگر سرایت نکند. چرا که بدعتی نهاده می شود که از این به بعد خروج از یورو به کار ساده ای تبدیل می شود. این مسئله یورو را تضعیف می کند و کل اتحاد پولی اروپایی را تضعیف می کند و به ضرر اتحادیه اروپا خواهد بود و حتی ممکن است منجر به فروپاشی پول واحد اروپایی شود.
اگر یورو از بین برود، خیلی از کشورها به خصوص آلمان که از پول واحد منتفع شده اند، متضرر خواهند شد و این اتفاق خوشایند نیست. از سویی خارج شدن از یک سیستم و ورود دوباره به سیستم پول ملی خود مستلزم صرف هزینه های زیادی برای کشورهاست و آثار تورمی زیادی به همراه خواهد داشت به خصوص برای کشورهایی که بدهی بالایی دارند و حتی می تواند صادرات اقتصادهای برتر را تحت تأثیر قرار دهد. آلمان و فرانسه دو کشور مهم صادرکنندۀ اروپا با از بین رفتن یورو بسیار متضرر خواهند شد. لذا از هم گسیختگی از مهمترین پیامدهای سقوط پول واحد اروپایی خواهد بود. در صورت تحقق این امر شاید در بلندمدت اروپا بتواند سامان پیدا کند اما آثار کوتاه مدت بسیار وخیمی در انتظار اروپاست.
ظاهراً در نشست روز پنجشنبه در مورد سوریه نیز مذاکراتی میان رهبران اروپا صورت گرفته است.
قرار است این مسئله در نشست روزهای آینده وزرای خارجه مورد بررسی قرار گیرد. قرار است در آن نشست پیرامون نحوۀ کمک به مخالفان سوریه مورد بررسی قرار گیرد.
موضع اروپا در قبال بحران سوریه را چگونه ارزیابی می کنید؟
هم اکنون اروپا بیشتر دنبال اینست که چطور بتواند به نیروهای مخالف دولت در جهت سرنگونی دولت بشار اسد کمک کند. از آنجایی که این هدف از طریق شورای امنیت مقدور نبود، اروپایی ها دنبال راههایی هستند که بتوانند کمک ها بشردوستانه و یا نظامی خود را به نیروهای مخالف برسانند. فرانسه هم چندی پیش اعلام کرد که برای اولین بار به طور مستقیم کمک هایی را به گروههای مخالف ارسال می کند. فرانسه به دنبال این بوده است موجباتی فراهم کند که دولت بشار اسد را نامشروع جلوه دهد و با تشکیل یک دولت در تبعید سوریه، آن را رسمیت ببخشد. در آن صورت می تواند با استفاده از مشروع بودن دولت مذکور، دست بازتری برای دخالت در این کشور داشته باشد.
آیندۀ اروپا را چگونه پیش بینی می کنید؟
اروپا در وضعیت جدیدی که قدرتهای نوظهوری همچون چین، هند و .. در حال رشد هستند، در وضعیت دشوار و شکننده ای قرار دارد. به خصوص بحران یورو، اروپا را در وضعیت متزلزلی قرار داده است. اما همانطور که می دانید، اتحادیه اروپا یک پروژه سیاسی است و یورو نیز عنصر مهمی در حفظ این پروژۀ سیاسی تلقی می گردد. اگر یورو شکست بخورد، کل پروژۀ همگرایی شکست خورده است، به همین منظور من تصور می کنم که کشورهای اروپایی به خصوص کشورهایی که ستون اصلی این اتحادیه را تشکیل می دهند مثل آلمان و فرانسه تمام سعی خود را خواهند کرد که یورو را نجات دهند و این فرایند همگرایی را نجات دهند و راه حل آن را در تعمیق آن جستجو کنند.
بنابراین پیش بینی می شود که اروپا هم بتواند از این بحران عبور کند. اما موضعی که قبلاً در عرصۀ سیاست بین المللی داشته طبعاً فعلاً ندارد و اگر بخواهد دوباره جایگاه قبلی خود را بدست آورد، باید تلاش های بیشتری در جهت وحدت صورت دهد. اروپا بعد از معاهدۀ ماستریخت و رواج پول واحد اروپایی، وحدت مهمی بدست آورد و در واقع نمی توانست بدون وحدت مالی پایدار بماند. حال اروپا در جهت وحدت مالی تلاش می کند، ولی همین وحدت مالی مستلزم وحدت سیاسی است. یعنی گام بعدی برای اروپا وحدت سیاسی است و اگر بخواهد نقشی در معادلات بین المللی بازی کند باید به این وحدت سیاسی دست پیدا کند. البته کار دشواری است، اما شاید تنها راه پیش روی اروپاست.
26351
نظر شما