بهناز شیربانی: کمتر کسی هست که از آثار خواهران برومند برای بچهها، خاطره ای نداشته باشد. احترام برومند ازجمله چهرههایی است که بسیاری از اجراهای تلویزیونی او خاطره دارند. «خونه مادربزرگه»، «مدرسه موشها» و بسیاری از کارهای عروسکی تلویزیون هم ساخته مرضیه برمند کارگردان سینما و تلویزیون است که راضیه برومند در آنها صدا پیشگی کرده است و البته سریالهایی چون «کتابفروشی هدهد»، «زیزی گولو» و «همه بچههای من» هم از جمله آثاری است که به قلم راضیه برومند نگاشته شده است و مرضیه برومند آن را به تصویر کشیده است. در غیاب مرضیه برومند میزبان احترام و راضیه برومند در خبرآنلاین بودیم و خاطرات سالهای دور این دو خواهر را در عرصه کار کودک مرور کردیم.
خانم برومند بسیاری شما را با اجرای برنامههای کودک به خاطر میآورند. حضور در تلویزیون و کار برای کودکان از چه سالی آغاز شد؟
احترام برومند: خوشحالم که مردم هنوز به من لطف دارند وبعد از سی و چند سال که تقریبا فعالیت زیادی نداشتم، مرا به خاطر دارند، شاید به دلیل فعالیت خواهرانم، شوهرم و دخترم من را هم فراموش نکردهاند. من از 20 سالگی کار در تلویزیون را آغاز کردم وبه بچهها علاقه داشتم، دلیلش هم این بود که قبل از ورودم به تلویزیون در یک مرکز خصوصی مراقبت از بچههای استثنایی کار میکردم و در کنار آن کلاسهایی را هم میگذراندم که مربوط به چگونگی رفتار با این کودکان بود.
ورودم به تلویزیون و اجرای برنامه کودک با پیشنهاد یکی از دوستانم که تهیه کننده تلویزیون بود آغاز شد. قرار شد که من با یک برنامه آزمایشی که تلویزیون برای آموزش ریاضی به بچهها در نظر گرفته بود، به تلویزیون بیایم واز من خواسته شد که مجری آن برنامه باشم. به هر حال این برنامه مورد تائید قرار نگرفت وبرنامه دیگری اجرا شد. همان زمان یکی از تهیه کنندگان خوب تلویزیون (تهمینه میرمیرانی) به من پیشنهاد اجرای برنامه دیگری را دادند و سال 46 رسما اجرای برنامه در تلویزیون را آغاز کردم. سال 46 زمانی بود که تازه یکسال از تاسیس تلویزیون ملی ایران میگذشت، و به من پیشنهاد یک برنامه تولیدی به مدت 15 دقیقه را به نام «دنیای ما» دادند. شروع فعالیت حرفهای من با این برنامه بود. این برنامه یک بار در هفته پخش میشد.
بعد از آن تلویزیون ملی ایران امتیاز تلویزیون خصوصی را هم خرید و این دو با هم ادغام شدند، فعالیت من هم بیشتر شد،من برای کودکان و نوجوانان برنامههای بسیاری مثل مسابقه و سرگرمی اجرا میکردم. با بیشتر شدن فعالیتم در تلویزیون ناچار کار در آن موسسه با بچههای استثنایی را رها کردم.
از برنامههایی که آن زمان اجرا میکردید، خاطرهای دارید؟
احترام برومند: بله خاطرات بسیاری هست. مثلا برنامهای داشتیم به نام «کودکان روستایی» که هفتهای یکبار از تلویزیون پخش میشد و چون در آن زمان فقط چندین شهر بزرگ مثل تهران، شیرازو رشت و... زیر پوشش فرستنده تلویزیون بودند برنامههای خاصی مثل «کودکان روستایی» هفتهای یکباردر روستاها و فقط در خانههای روستایی پخش میشد . در آن ساعات همه بچههای روستایی همراه خانواده در خانههای روستایی دور هم جمع میشدند و برنامه را میدیدند. گاهی ما هم به آن خانههای روستایی در روستاهای مختلف سر میزدیم. عکس العمل بچهها، سوالهایشان و خواستههایشان بسیار جالب و فراموش نشدنی بود.
اما رفته رفته و بعد از انقلاب فعالیت شما در تلویزیون محدودتر شد. چه شد که کار در تلویزیون را رها کردید؟
احترام برومند: سال 52 تلویزیون ملی تصمیم گرفت فرم برنامههایش را تغییردهد. به این شکل که برنامه کودک مجری مخصوص به خودش را داشته باشد. برای این کار از من دعوت کردند و در نهایت انتخاب شدم. من با تهیه کنندههایی خوبی افتخار همکاری داشتم مثل خانمها پروین شمشکی، زینت منتصراسدی، میترا خامنهای و منیژه شروقی. من در آن زمان هر روز برنامه داشتم. هر روز دو ساعت برنامه اجرا میکردم و بنا به تغییر فصل ساعت شروع برنامهها متفاوت بود. در انتهای برنامه خانم عاطفی برای بچهها قصه میگفتند و برنامه هم با یک لالایی زیبا تمام میشد. سال 57 بعد از پیروزی انقلاب اسلامی من اولین گوینده زنی بودم که روز 22 بهمن برای بچهها برنامه داشتم. بعد ازآن به بخاطر اختلاف سلیقه با مدیران تلویزیون کارم را رها کردم. روزی که تصمیم گرفتم کار در تلویزیون را کنار بگذارم حس کسی را داشتم که عزیزترین فرد زندگیش را تشییع میکند؛ چرا که پس از دوازده سال کار مداوم در تلویزیون باید آن را کنار میگذاشتم بخصوص که در پنج سال اخیر هر روز و بصورت زنده با بچهها و نوجوانان روبرو بودم. در هفته شاید هزاران نامه برای برنامه من میآمد. تیمی مسئول پاسخ دادن به این نامهها بودند. رها کردن این کار برای من که کارم را شدیدا دوست داشتم بسیار سخت بود.
احترام برومند در کافه خبر
خانم راضیه برومند آیاعلاقهمندی شما به هنر و کار کودک متاثر ار فعالیت خواهرانتان بود؟
راضیه برومند: به هر حال تاثیر مهمی داشت، اما فکر میکنم در نهایت مادرم نقش بسیار مهمی در علاقه همه ما به هنر نمایش داشت. مادرم دارای افکار روشنی بود و از بچگی ما را به دیدن فیلمهای خوب و تئاترهای با ارزش عادت داد. تا جایی که هنوز حسرت دیدن فیلمهایی از قبیل «سنگام» و «مادران هند» به دلم مانده.
احترام برومند: مادرم در آن زمان بنا به موقیعت و شرایط میتوانست زن خرافاتی باشد اما اینطور نبود. هنر را دوست داشت و عاشق موسیقی و طبیعت بود. ما در محله شهباز زندگی میکردیم. مادرم از بچگی ما را به دیدن فیلمها و تئاترهای خوب عادت داد. پدرم فردی متدین و در خانواده و دوستان معروف به خوبی پاکی و نیکوکاری بود، او مخالفتی با فعالیت هنری ما نداشت پدرم معروف به خوبی، پاکی و نیکوکاری بود. با اینکه آدم متدینی بود، اما مخالفتی با فعالیت هنری ما نداشت. البته آن زمان خانوادهها معمولی به راحتی اجازه فعالیت هنری به بچههایشان نمیدادند.
راضیه برومند: اما بعد از انقلاب مردم راحت ترمحیطهای هنری را پذیرفتند و اطمینانی در خانوادهها نسبت به محیطهای هنری بوجود آمد.نکتهای که احترام فروتنانه به آن اشاره نکرد فعالیتهای تئاتریاش است، او نمایشهای معروفی بازی میکرد. بازیگری او برای من یک الگوی دست نیافتنی بود.
در مورد کار خودم باید بگویم که من و مرضیه اختلاف سنی کمی با هم داریم و بیشتر با هم در ارتباط بودیم، طبیعتا در انتخابم تاثیر گذار بود. خاطرات خوبی از زمان مدرسه رفتنم همراه با مرضیه و سوسن تسلیمی دارم چون هم محلی و هم مدرسهای بودیم. در آن زمان مرضیه بیشتر کارگردانی میکرد. سوسن تسلیمی و من بازیگری میکردیم. من از همان زمان هم به نوشتن علاقه داشتم. گاهی هم قصههایم در نشریات چاپ میشد.. اواخر دوران دبیرستان بود که یک روز من را صدا کردند دفترمدرسه و گفتند از طرف منطقه برای انتخاب هنرپیشه آمدهاند. گروههای تئاتری که اعضای آن از مدارس انتخاب میشدند، ابتدا در شهر با هم رقابت میکردند و مرحله بعد این مسابقات در سطح کشور انجام میشد. به هر حال من معرفی شدم به گروهی که سرپرست آنها جمشید شاهمحمدی بود که ایشان تازه از آمریکا آمده بودند. من هنوز مدیون آموزشهای ایشان هستم. حاصل کار من با این گروه چندین اجرای صحنه و تله تئاتر بود و زمانی بود که هنوز دبیرستان میرفتم بعد از اینکه دیپلم گرفتم رشته تئاتر دانشکده هنرهای زیبا قبول شدم وهم زمان شانس این را داشتم که در دواحد نمایش تلویزیون به سرپرستی استاد داود رشیدی به عنوان عضوی از گروه تئاتر امروز کار کنم.
احترام برومند: خاطرم هست سال 52 مرضیه برومند، سوسن فرخنیا، علیرضا هدایی، بهرام شاه محمد لو، سعیدپور صمیمی، رضا بابک، اردوان مفید یک گروه تشکیل دادند و درسالن پرورش فکری کودکان و نوجوانان کار میکردند. گروه تئاتری که با یک ایده خاص کار میکردند و در تمام نقاط ایران و در تمام شهرستانها کار اجرا میبردند. به نوعی اولین گروه مخصوص کودک و نوجوان را پایه گذاری کردند. و بعد به دلایل مختلف واختلافاتی که با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیدا کردند، گروه از هم پاشیده شد. این اتفاق مصادف بود با زمانی که داود رشیدی از اداره فرهنگ و هنر بیرون آمد و رفت تلویزیون. واحد نمایش با سرپرستی آقای رشیدی ایجاد شد که تمام سریالها، تله تئاتر، مسابقات زیر نظر ایشان بود و داود رشیدی از این موقیعت استفاده کرد و این بچهها را به واحد نمایش تلویزیون برد و این بچهها به گروه تئاتر امروز ملحق شدند. چون آقای رشیدی همیشه گروه تئاتری به نام «تئاتر امروز» داشتند.
راضیه برومند: واحد نمایش تلویزیون ساختمانی سه طبقه بود که تمرینات ما در سالن یکی از طبقات انجام میشد و فقط برای ضبط به تلویزیون میرفتیم. تا آن زمان چیزی به نام تله تئاتر کودک نداشتیم و باز این گروه «تئاتر امروز» بود که تله تئاتر کودک را پایه گذاری کرد.
راضیه برومند در کافه خبر
نام این تله تئاترها خاطرتان هست؟
راضیه برمند: بله به عنوان نمونه «گلباران»، «کدو قلقلی و دیو» به کارگردانی رضا بابک.، «باران باران»، «خرس و کوزه عسل» ساخته بهرام شاه محمد لو، تله تئاتر «پزشک دهکده» و تئاتر صحنه «زهاک» به کارگردانی سعیدپور صمیمی که در شهرستانها هم اجرا شد و چند تله تئاتر کودک به ترجمه و کارگردانی دکتر طباطبایی.
احترام برومند: آن زمان نهادها از هم جدا نبودند و یکی بودند وقتی نمایشی در تئاتر شهراجرا میشد، تلویزیون مدام آن نمایش را تبلیغ میکرد و مردم هم استقبال خوبی از نمایشها میکردند.
راضیه برومند: بعد از انقلاب ما دوکار صحنه کودک داشتیم که در سالن چار سو اجرا شد، یکی کار رضا بابک به نام «الدوز و کلاغها» که ادغام دو نمایش به نام «الدوزوعروسک سخنگو» و «الدوزو کلاغها» بود. من نقش یاشار همسایه الدوز را بازی میکردم. بعد از آن نمایش «یک جفت کفش برای زهرا» را اجرا کردیم. برای اجرای این نمایش یکسال در واحد نمایش با همان گروه تمرین کردیم، متنی هم نداشتیم و از تمرینها و زندگی کردنهایمان، نمایشی به نام «یک جفت کفش برای زهرا» خلق شد.
فکرمی کنید دلیل تاثیرگذاری این نمایشها روی بچهها چه بود و چرا در سالهای اخیر چنین تاثیر گذاری را از آثار کودک نمیبینیم؟
راضیه برومند: فکر میکنید چرا بچهها برنامههای احترام برومند را با دل و جان نگاه میکردند؟ برای اینکه کاری که از دل بر میآید، لاجرم بر دل مینشیند. وقتی شما چه در مقام هنرمند و چه در مقام مسئول، بچهها را دوست داشته باشید و نیازهایشان را بشناسید و برای ارتباط صحیح با آنها از طریق هنر، نمایش، تحقیق، مطالعه کنید و وقت بگذارید حتما نتیجه میگیرید، وضعیت امروز نمایش کودک نتیجه جای خالی موارد بالاست.
احترام برومند: اتفاقا چون اخیرا دوستان مطبوعاتی گاهی از من درباره کیفیت برنامههای کودک و نوجوان سوال میکنند، گرچه واقعا خودم را در حد ارزیابی برنامهها نمیدانم، اما سعی کردم بیشتر برنامهها را ببینم تا بتوانم قضاوت درستی بکنم. برنامههای کودک ظاهرا بسیار شاد و پر زرق و برق هستند اما تصور من این است که خیلی با شتاب تهیه و اجرا میشوند. تمام مدت سالنی را با یک مجری و عدهای کودک میبینید که مجریان عزیز سعی میکنند آنها را به وجد بیاورند، البته بیشتر هم جیغ میزنند و من فکر نمیکنم چیز زیادی از این برنامهها بیاموزند یاچیزی یادشان بماند. این خیلی فرق دارد، مثلا با تهیه یک سریال عروسکی برای بچهها یا یک نمایش خوب که ماهها روی آن فکر و کار میشود.
راضیه برومند: به نظر من بیشترکسانی که کار کودک انجام میدهند، با این ذهنیت که کار کودک آسان است به سراغ آن میروند. بنابر این کار ضعیف ارائه میدهند و در نهایت به دل کودک نمینشیند. بعضی هم کلاسیها و حتی اساتید زمانی که دانشجو بودم به دلیل حضورم در نمایشهای عروسکی مجبور بودم کلاسهایم را غیبت کنم، یکی از اساتیدم در غیبت من میگفت «باز این راضیه غیبت کرد بره سگ و گربه بشه» و به این موضوع اهمیت نمیدادند. متاسفانه بعدها خیلی از کسانی که آن زمان کار در این حیطه را کوچک میشمردند با همان ذهنیت به سراغ کار کودک رفتند.
خانم برومند فکر میکنید آیا کیفیت برنامههایی که در حال حاضر به بچهها ارائه میشود، میتواند بستر خوبی برای طرح مسائل تربیتی آنها باشد؟
احترام برومند: بچهها برنامههای کودک را نگاه میکنند. و وقتی مجری در یک شهرستان برنامه میگذارد عده زیادی برای دیدنش میروند این امری طبیعی است. شما هر روز کسی را در تلویزیون نشان دهید مردم به دیدنش عادت میکنند. اما این مهم است که چه چیزی به بچهها یاد میدهند. بچههای دهه 60 با بسیاری از برنامههای عروسکی آن دوران خاطره دارند که برخی از آنها هنوز هم باز پخش میشود. نمیدانم که هنوزهم برای بچهها برنامه عروسکی تولید میشودیا نه؟ اما متاسفانه چیزی که من در تلویزیون میبینم فقط برنامههای زنده تلویزیونی است که خرج زیادی ندارد. بگذارید مثالی از برنامههای عروسکی سالهای قبل بزنم. شما میدانید چقدر روی ساخت «خونه مادربزرگه» کار شد؟ مرضیه برومند برای ساخت این برنامه عروسکی تحقیق زیادی کرد. ما بندر انزلی خانهای داشتیم و آنجا پیرزنی زندگی میکرد به نام «ننه حلیمه» که شخصیت مادربزرگ این برنامه از شخصیت این پیرزن گرفته شد و چندین سال این شخصیت در ذهن مرضیه بود تا آخر آن را به یک مجموعه تلویزیونی مخصوص کودکان تبدیل کرد.
بنابراین وقتی برای ساخت اثری وقت گذاشته شود به همه زوایای ساخت آن فکر شود و برایش بودجه صرف شود، قطعا محصول آن هم قابل دفاع خواهد بود و چیزی خواهد شد که تاثیرپذیری آن تا سالها باقی میماند.
آن زمان که شما در تلویزیون برنامه کودک اجرا میکردید هم به شهرستانها میرفتید؟
احترام برومند: بله ما برای تهیه گزارش از برنامههایی که در شهرستانها تولید میشد، مرتبا به شهرهای مختلف مانند مشهد، شیراز، رشت و... میرفتیم اما هیچگاه اجازه نداشتیم، در مراسم متفرقهای که موسسات یا جاهای مختلف برگزار میکردند، برویم و مثل الان اجازه این کار را نداشتیم.
برگردیم به ابتدای صحبتهایمان گفتید که آقای رشیدی در تلویزیون مدیر مرکز نمایش شدند. چه شد که فعالیتشان را ادامه ندادند؟
احترام برومند: آقای رشیدی به دلایل مختلف سال 59 از تلویزیون رفت و فعالیتش در سینما و البته در سریالهای تلویزیونی بیشتر شد.
خانم راضیه برومند مدتی است در تلویزیون کم کار شدهاید دلیلش چیست؟
راضیه برومند: بیشتر روی نویسندگی تمرکز کردهام و نویسندگی برای من در عین جذابیت، سختیهای خاص خودش را هم دارد. من زیاد اهل دیده شدن نیستم. وقتی هم که در کاری بازی میکنم از کارگردان خواهش میکنم که بر عکس برخی از بازیگران، نمای نزدیک از من نگیرد. عشق شهرت ندارم، اما از لطف مردم هم لذت میبرم. سالها قبل در سریال که مرضیه ساخته بود «کتابفروشی هد هد» نقش عمه خانم را بازی کردم، نقشی بود که دوستش داشتم، این نقش جایگاه خوبی داشت؛ چرا که بسیاری از خانمهای بازیگر خصوصا کسانی که دوران میانسالی را پشت سر میگذارند، نقشهای خوبی در سینما و تلویزیون به آنها سپرده نمیشود. تازهترین کاری که نویسندگیاش را انجام دادهام سریال «آب پریا» است که خواهرم مرضیه در حال ساخت آن است و قرار است فروردین سال آینده روی آنتن برود. طرح کلی این سریال برای مرضیه برومند بود. من و گیتی مرتضوی این سریال را با هم نوشتیم و امیدوارم کار آبرومندی شود. البته مدتی قبل در نمایش «دو لیتر در دو لیتر صلح» به کارگردانی حمید آزرنگ حضور داشتم.
سالها قبل هم سریال «همه بچههای من» که بازهم تجربه مشترک شما و خانم مرضیه برومند بود از شبکه یک پخش میشد، سریالی که در زمان خودش مخاطب زیادی داشت.
راضیه برومند: بله «همه بچههای من» کار سالمی بود. برای من و مرضیه این مساله اهمیت داشت که کمی از کلیشهها دور شویم و زنی را تصویر کنیم که در تنهایی خود چه مسائل و مشکلاتی با اطرافیانش دارد. نویسندگی این سریال هم به عهده من بود. من چیزهای زیادی از مرضیه یاد گرفتم وبه اندازه چندین کلاس فیلمنامه نویسی از او درس گرفتم.
چرا پروسه ساخت سریال «آب پریا» اینقدر طولانی شد؟
راضیه برومند: بخشی از آن به دلیل جلوههای ویژه زیاداین کار است، و لوکیشنهای زیاد کار که تقریبا تمام شهرستانهای ایران را سر زدیم. از طرفی مرضیه هم وسواس زیادی در کارش دارد. نکتهای که در کارهای مرضیه برومند برای من جذاب است، نوع تعاملش با گروهی است که با آن کار میکند،مثلا او با بچههایی که در سریالهایش بازی میکنند، تعامل جالبی دارد. بسیاری از کارگردانها برای اینکه کارشان را زود آماده کنند مراعات حال بچهای را که نمیتواند پا به پای بزرگترها کار کند،نمیکنند. حتی برای درآوردن اشک بچه گاهی به او سیلی هم میزنند! اما مرضیه بارها شده است اگر بچهای سر کارش به هر دلیلی نتواند یک روز را کار کند یا حالش خوب نباشد کار را تعطیل میکند و همه اینها از علاقهاش به بچهها نشات میگیرد. بخشی از طولانی شدن کار به دلیل همین اتفاقات است.
احترام برومند: شاید بخاطر وسواس زیادش در کار است که سریالهایش همیشه مخاطب دارد و حتی یک جمله اضافی در دیالوگهایش نیست. مثلا به نظر من سریال «خودروی تهران 11» هر قسمتش میتوانست یک فیلم سینمایی باشد.
زمانی که «خودروی تهران 11» ساخته شد انگار که همه سریالهای آن زمان حال و هوایی دیگری داشت. گاهی باز پخش آن سریالها هم جزو پر مخاطبترین سریالهای تلویزیون میشود.
احترام برومند: دقیقا همینطور است، مثلا سریال «خانه سیز» را حاضر هستید، دوباره ببینید اما سریالهایی را که این روزها روی آنتن تلویزیون است، حتی نمیشود برای بار دوم دید.انگار که سریالها خالی از لطافت است و چیزی کم دارد. نمیدانم مشکل اساسی ساخت سریال خوب در حال حاضر چیست اما من هم کیفیت سالهای پیش سریالهای تلویزیونی را ترجیح میدهم.
خانم احترام برومند اگر شرایط مهیا باشد حاضرید باز هم کار کودک انجام دهید؟
احترام برومند: هنوز هم دلتنگ بچههای آن زمان هستم. من بعد از اینکه کار در تلویزیون را از دست دادم، سه تا نوار کاست بیرون دادم، «عمو قاصدک» کاستی بود که خیلی دوستش داشتم، چون طرح شعرهایش را خودم مطرح کردم و نمونه خوبی از یک کار موفق کودک بود. بعد از آن در زمانی که ضبط نوار کاست و قصه باب بود. کاست «بچهها بهار» و «بچهها سلام» را بیرون دادیم و این دو کاست خصوصا «بچهها بهار» عید سال 59بسیار پر فروش شد و مورد استقبال قرار گرفت. بعد از آن دیگر کار نکردم، اما گهگاه در برنامههایی شرکت کردم. بهرام شاه محمد لو یکسری برنامه برای شبکه جام جم ساخت به نام «خنده پردازها» که مصاحبه با بازیگران طنز بود و قسمت مصاحبه با خانمهای این بازیگران را من انجام میدادم. اما بسیاری از پیشنهادها را برای اجرا رد کردم. مدتی هم در رادیو پیام کار کردم که آن را هم ادامه ندادم.
در «رادیوهفت» هم حضور داشتید.
احترام برومند:بله. آقای ضابطیان به من پیشنهاد داد که در این برنامه قصههایی را که پوریا آذربایجانی از زبان یک خانم میانسال مینویسد، اجرا کنم مدتی این کار را انجام دادم و گهگاه هم به عنوان مهمان برنامه به دعوت دوستان در این برنامه حاضر میشوم. من فرم این برنامه را میپسندم، به نظر من این برنامه مخاطبش را خسته نمیکند.
خانم برومند تا چه حد فعالیت لیلی دخترتان تاثیر گرفته از فعالیتهای شما و آقای رشیدی بود؟
احترام برومند: وقتی که لیلی کوچک بود مرضیه برنامههایی در تلویزیون داشت ولیلی همراه لیلا حاتمی به تلویزیون میرفتند. ما خیلی لیلی را مجبور به انتخاب هنر و بازیگری نکردیم. وقتی هنوز دیپلم نگرفته بود علی حاتمی برای فیلم «دلشدگان» از او خواست تا در یک سکانس فیلم بازی کند و در این فیلم نقش همسر اکبر عبدی را بازی کرد. بعد از این فیلم کار بازیگری اینقدر از نظر لیلی سخت بود که فکر کردم هیچ وقت به سراغش نرود. بعد از آن در فیلم رسول صدر عاملی «خاطرات یک خبرنگار» بازی کرد. وقتی که مرضیه، خواهرم در تدارک ساخت «زیزی گولو» بود، از تعداد زیادی تست بازیگری گرفت و همیشه میگفت و فقط لیلی به دلیل شیطنتهایی که خاص او است، میتواند این نقش را بازی کند و در نهایت لیلی و امیر حسین صدیق برای این مجموعه انتخاب شدند. اما زمانی به شدت درگیر کار تصویر شد و در حال حاضر بیشتر ترجیح میدهد در صحنه تئاتر فعالیت کند.
راضیه برومند: البته در سریال «آب پریا» نقشی بازی کرده است که فکر نمیکنم کسی بهتر از او میتوانست این نقش را بازی کند.
احترام برومند: رشته تحصیلی لیلی اصلا زبان فرانسه بود اما وقتی خواست بازیگری را بصورت حرفهای انجام دهد. کلاسهای حمید سمندریان را گذراند. علاوه بر آن لیلی همیشه در حال مطالعه ودیدن فیلم است و سعی میکند همیشه اطلاعاتش را نسبت به کارش به روز نگه دارد.
خانم برومند یکبار از آقای رشیدی در برنامه «گپ» سوال شد که چطور با شما آشنا شدند اما از جواب دادن طفره رفتند. شما به این سوال پاسخ میدهید؟
احترام برومند: مسعود بهنود دوست صمیمی برادر من بود. مسعود بهنود یک بار با برادرم قرار داشت که من هم همراهش رفتم و آقای رشیدی همراه بهنود بود. آقای رشیدی آن زمان هم چهره آشنایی برای مردم بود، البته آقای رشیدی آن زمان فقط کار تئاتر انجام میداد. همان سالها از شبکه تلویزیون خصوصی همیشه تئاترهای او پخش میشد. اما روی صحنه از او نمایشی ندیده بودم. زمان آشنایی من با داود زمانی بود که تئاتر «در انتظارگودو» را کار میکرد اما این کارهنوز روی صحنه نرفته بود،و بعد از آشنایی مراحل خواستگاری و رسمهای معمول انجام شد.
راضیه برومند: خبر ازدواج احترام با آقای رشیدی را من از زبان مرضیه شنیدم. یک بار بدو بدو در حیط مدرسه آمد به من گفت راضیه یه خبر جالب میدونی احترام و آقای رشیدی قراره با هم ازدواج کنند و چون اقای رشیدی به عنوان کارگردان و بازیگر برای من بسیار قابل احترام بودند شنیدن این خبر خیلی خوشحالم کرد.
57247
نظر شما