جریان پالیزداریزم از افشاگری پالیزدار تا جوانفکر. چرا احمدی نژاد از پالیزدار خبری نگرفت. آیا دکتر از اوین بازهم بازدیدخواهد کرد؟ به یاد ندارم هاشمی رفسنجانی از کسی شکایت کرده باشد. سرنوشت همه دوستان دکتر. آقای رسایی حتما بخوانید.
اینها تیترهایی بود که در افکارم می گذرد.
اینها تیترهایی بود که در افکارم می گذرد.
همین ابتدا بگویم بنده هم مانند خیلی از هموطنانم در دوره نهم ریاست جمهوری به ایشان رای دادم و هنوز هم برخی از اقدامات ایشان را شایان توجه دیده و در برخی امور نیز نظرم با نظر ایشان برابری می کند. اما بنای من بر نقد عملکردش است.
سخن از جوانفکر یا بهتر بگویم از پالیزدار تا جوانفکرست.
چند شب پیش بود که مطلبی در نقد تسلیت دکتر احمدی نژاد به خانواده های امریکایی و غفلت ایشان به دخترکان پیرانشهری نوشتم .اما امروز در اینجا خواندم که دکتر به ملاقات جوانفکر رفت. نه اینکه بخواهم تکرار مکررات در چرایی عدم توجه به دختران شین آباد و عیادت از جوانفکر کنم "اینجا". اما اگر بنا بود دکتر به زندان اوین برود کاش زودتر می گفت و به دیدار پالیزدار هم می رفت.
پالیزدار هنوز زندانیست و برای درمان در خارج از زندان ودر بیمارستان بسر می برد.
در دوره نهم ریاست و تصدی جمهوری دکتر احمدی نژاد ، یک ویژگی بسیار برجسته می نمود و آنهم مبارزه با مفاسد اقتصادی بود.
اما در این میان اگر کسانی تا آنوقت ساکت بودند یا مجالی برای سخن نمی یافتند تلاش در کمک دکتر جهت اثبات فساد بعضی را مغتنم شمردند.
پالیزدار یکی از همانها بود که بعدها تبدیل به یک جریان شد و می توان آنرا پالیزداریزم! نامید.
"پالیزداریزم " جریانی برای افشای اسناد و مدارک مفاسد (درست و غلط) افراد یا گروههایی به نفع جریان حاکم است به امید راه یابی به حلقه ارشد و مدار بالاتر ، بدون اینکه خود بداند تنها یک ابزار در دست دیگران است و هیچ تضمینی در ارتقا وجود ندارد ولی احتمال حسن نیت در جریان اصلی وجود دارد.
اما درباره پالیزدار حرفهای مگو بسیارست که بعنوان وکیل دادگستری وحفظ اسرار موکل و پرونده مجاز بر گفتن نیستم ، آنچه زین پس مورد بررسی است همانهاییست که در رسانه ها تاکنون منعکس شد.
هر چند وی بعنوان رزمنده سالهای جنگ خود را متعهد به خون شهدا می دانست و می داند، و اصرار بر اجرای فرمان هشت ماده رهبری داشت و تا پای محکومیتهای شدید و هشت ماه انفرادی و زندان و آبرو... پیش رفت اما شاید نمی دانست راه بازگشت ندارد.
پالیزدار راهی بی بازگشت را پیمود به ویژه در دو شب مانده به انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری.
خوب بخاطر دارم در آن شب 2 بار با من از زندان تماس گرفت و متن نامه ای را که با هماهنگی یکی از دوستانش تنظیم کرده بود را برایم خواند.
آن نامه حکایت از این مطلب مهم داشت که :
در افشاگری هایم نسبت به آیت الله هاشمی رفسنجانی هیچ مستندی نداشتم ...
و کسانی در برخی پرونده ها به من خط می دادند و نهایتا از این بابت پوزش خواست و آن نامه منتشر شد...اینجا
خانواده پالیزدار بمن گفته بودند که پس از دستگیری عباس پالیزدار ، دکتر احمدی نژاد به پسرش گفته بود مانند پدرت دل شیر داشته باش ...
خانواده پالیزدار بمن گفته بودند که پس از دستگیری عباس پالیزدار ، دکتر احمدی نژاد به پسرش گفته بود مانند پدرت دل شیر داشته باش ...
اما همان نامه کافی بود که پیگیری های من برای پیگیریهای مستندات پرونده که با تماس به نهاد ریاست جمهوری و رییس دفتری وقت آقای شیخ الاسلام بود ، به بن بست بخورد.
شاید پالیزدار اولین کسی بود که از این طریق طرد دولت شد. خبرگزاری فارس نیز خبر مبسوطی از فساد مالی وی منتشر کرد.اینجا
حال نکته اصلی همینجاست که مرتضوی و ملک زاده و جوانفکر چه کردند که پالیزدار و متکی و تقی پور و ... نکردند.
امروز مطلبی خواندم با عنوان : ناگفته های استاندار سابق خراسان رضوی از دلایل برکناری اش مصافحه با حجت الاسلام نقویان دلیل عزل من بود!
خب همه اینها نشانگر عزم جدی دکتر در اجرای دستوراتش است. بد نیست برخی دیگر نیز که در این هیاهو جوگیر می شوند نگاهی به سرنوشت دوستان دکتر داشته باشند.
از سویی بیاد ندارم آقای رفسنجانی تاکنون از کسی شکایت کرده باشد حتی از پالیزدار، پس آقای رسایی شما نیز دقت بیشتری فرمایید شاید پشیمانی فردا دیر باشد و شما هم دست بقلم برای نوشتن نامه ای به آقای رفسنجانی شوید!
از سویی بیاد ندارم آقای رفسنجانی تاکنون از کسی شکایت کرده باشد حتی از پالیزدار، پس آقای رسایی شما نیز دقت بیشتری فرمایید شاید پشیمانی فردا دیر باشد و شما هم دست بقلم برای نوشتن نامه ای به آقای رفسنجانی شوید!
مصطفی ترک همدانی
وکیل دادگستری
وکیل دادگستری
نظر شما