14 آذر ماه 1388 هجری شمسی مصادف با سیزدهمین سالروز درگذشت علی حاتمی، کارگردان «مادر»، «دلشدگان»، «کمال‌الملک» و «سوته‌دلان» است.

حاتمی می‌گفت:«هدف من در سینما، ساختن فیلم‌هایی است که دارای جنبه‌های فرهنگی باشد ـ منظور از فرهنگ، نه اینکه کاری ادیبانه ارائه نمایم که قهرمانانش برای هم شاهنامه بخوانند، مطلقا چنین چیزی نیست هدف من اینست که در فیلمهایم بتوانم فرهنگ مردم، فرهنگ ایرانی را نشان دهم... .»

علی حاتمی متولد 1323 هجری شمسی است. او در اواخر دوره‌ متوسطه به اداره‌ هنرهای دراماتیک رفت و کلاس‌های نمایشنامه‌نویسی را گذراند و بعد از مدتی از دانشکده هنرهای دراماتیک فارغ‌التحصیل شد. کار هنری او از سال اول تحصیل در دانشگاه با نمایش «دیب» آغاز کرد. از دیگر نمایش‌های او می‌توان به «خاتون خورشید باف»، «آدم و حوا»، «حسن کچل» و «چهل‌گیس» نام برد.

حاتمی سپس به کار ساخت فیلم‌های تبلیغاتی مشغول شد بعدها شروع به همکاری با تلویزیون کرد و اولین کار مهمش در آنجا در مجموعه تلویزیونی جنگل 1347 به عنوان نویسنده و بازیگر بود. فعالیت در سینما را از سال 1349 به عنوان نویسنده و کارگردان با فیلم «حسن کچل» آغاز کرد.

از آثار سینمایی او می‌توان به «طوقی» 1349، «باباشمل» 1350، «قلندر» 1351، «سوته دلان» 1356، «حاجی واشنگتن» 1361، «کمال‌الملک» 1363، «مادر» 1368، «دلشدگان» 1370 و... اشاره کرد. بازخوانی آنچه تاکنون درباره‌ی علی حاتمی گفته شده است در سال‌روز درگذشت این هنرمند ایرانی حائز اهمیت است.

فریدون جیرانی: میراث تصویری ما را رقم زد
علی حاتمی هنرمندی تکرار‌نشدنی بوده و همواره بخشی از فیلمسازان از جمله او متعلق به تاریخ هستند و درتاریخ زنده خواهند ماند. حاتمی از اولین اثر خود یعنی «حسن کچل» تا پایان کار خود شهری آرمانی را طلب می‌کرد. او همواره در فیلم‌هایش از گذشته‌ای یاد می‌کرد که شاید اگر درتاریخ به آن مراجعه می‌کردیم، دوران بسیار بدی بود. اما منظور حاتمی از آن شهر، یک شهر آرمانی بوده است، شهری که همه انسان‌های آن همدیگر را دوست دارند.

حاتمی در زمینه‌ مطالعه تاریخ، فردی علاقه‌مند بود و پیش از آنکه از دنیا برود، نیز درباره‌ی تاریخ و مسائل تاریخی فیلم‌هایش صحبت‌های خیلی خوبی کرده بود و من فکر نمی‌کنم هیچ‌کس توانسته باشد شخصیتی مانند میرزای شیرازی را مانند او به‌خوبی به تصویر بکشد. البته این نقش نیز درزمان خود با انتقاداتی مواجه شد اما بعدها جنبه‌هایی از شخصیت شیرازی شناخته شد که تایید‌کننده شخصیت میرزا در فیلم حاتمی بود.

می‌توانیم بگوییم که جز فیلم‌های حاتمی میراث تصویری دیگری نداریم و تاریخ تصویری، جز در آثار او در فیلم‌های فرد دیگری نیست و اگر هم نمونه‌ای دراین زمینه ارائه شده، نمونه درخشانی نیست. فکر نمی‌کنم دراین دوره بتوانم حاتمی دیگری پیدا کنیم ودر کل معتقدم حاتمی تکرار‌شدنی نیست. او متعلق به زمانه خود بود و برگ آخر دفتر آن زمان بود و فکر نمی‌کنم باردیگری تکرار شود. اما ما باید در هر شرایط و هر دوره‌ای به‌دنبال فیلمسازان آن دوره بگردیم.

حاتمی تکرار‌شدنی نیست، همان‌طور که تقوایی و کیمیایی هم دیگر تکرار نمی‌شوند. هرشرایطی آدم‌ها و فیلمسازان خاص خود را دارد و اکنون هم شما می‌توانید فیلمسازان نسل خود را پیدا کنید. 10سال دیگر هم شاید بتوانند مانند این فیلمسازان را داشته باشید، اما بخشی از فیلمسازان متعلق به تاریخ هستند و تاریخ از آنها یاد خواهد کرد و آنها درتاریخ زنده خواهند ماند.

جمشید مشایخی: هنوز دیالوگ‌هایش را حفظ هستم
زنده‌یاد «حاتمی» سعدی سینمای ایران بود که دیالوگ‌های حساب شده‌ای در فیلم‌هایش استفاده می‌کرد. او حرف امروز را در قصه‌های دیروز می‌گفت و تاریخ برایش وسیله بود. حاتمی هنرمند توانایی بود که به تاریخ وادبیات اشراف کاملی داشت و اثر را از فیلتر ذهن خود خارج و روایت می‌کرد. من در داستان‌های مولوی، سلطان صابحقران، سوته‌دلان، کمال‌الملک و هزاردستان با او همکاری داشتم. ضمن اینکه قرار بود در «دلشدگان» هم حضور داشته باشم و حتی تست گریم دادم و قرارداد بستم.

یک روز هم علی حاتمی با حسین دهلوی خانه ما آمدند و قرار شد او هم به ما کمک کند. مدتی هم تار زدن یاد گرفتم تا استیل ساز زدن را در فیلم به شکل درست داشته باشم. حاتمی به من گفت تا شهریور کاری با من ندارد و دراین فاصله سریال «پیک سحر» پیشنهاد شد. به گونه‌ای قرارداد بستم که کارم اول شهریور تمام شود. اما 10 مرداد حاتمی مدیر تولید را سراغ من فرستاد و به خاطر اینکه کاخ گلستان را جلوتر گرفته بودند، خواستند کار را شروع کنند که نتوانستم در فیلم بازی کنم.

در «مادر» هم قرار بود بازی کنم آن هم نشد. ورسیون اول «تختی» را هم به من داد و قرار بود نقش «مردم» را در مقابل پیروزی‌ها و شکست‌های «تختی» بازی کنم. اما عده‌ای نمی‌خواستند علی با من کار کند وهمین افراد باعث شدند دلخوری‌هایی بین ما بوجود آید. من کار با او را خیلی دوست داشتم و خود حاتمی معتقد بود دیالوگ‌هایش را من از همه بهتر می‌گویم و به همین دلیل هنوز هم بعضی از دیالوگ‌هایش را حفظ هستم.

علی نصیریان: منحصر بفرد بود
از همان ابتدا او را می‌شناختم و با شیوه کاری‌اش هم آشنا بودم. او اسکلتی از قصه و چیزی که می‌خواست بسازد را می‌نوشت و به هنرپیشه‌اش می‌داد و می‌گفت چهارچوب و قاب قضیه این است و دیالوگ‌ها را شب قبل از فیلمبرداری می‌نوشت و صبح که می‌خواست برداشت شود به بازیگر می‌داد. این یک مقدار برای من و بازیگران دیگر سخت بود، چون هم زبان کار عادی و راحت نبود و هم اینکه فرصت بسیار محدود بود و تنها مشکل من با حاتمی همین بود. ولی از لحاظ کار چهارچوب‌ها و دیدهایی داشت که در اول کار مطرح می‌کرد و در هنگام کار دخالتی در کار هنرپیشه نمی‌کرد و فقط میزانسن‌ها را توضیح‌ می‌داد.

حاتمی با تمام عواملش خیلی با محبت ارتباط داشت و کارش هم به نظر من منحصر به فرد بود و فرم خاص خودش را داشت. او به ایران و تاریخ ایران و آدم‌هایی که در تاریخ بودند و حتی اشیا، معماری و رنگ اینها اهمیت زیادی می‌داد و اصرار داشت همه چیز درست دربیاید.

محمد علی کشاورز: سینمای ملی را پایه‌ گذاشت
سال 59 مشغول بازی در سریال «سربداران» بودم که علی حاتمی «هزار دستان» را شروع کرد و این اولین کار من با او بود. البته قبلا نمایشنامه‌هایی که نوشته بود را در تئاتر کار کرده بودم. علی از بچه‌هایی بود که از اداره هنرهای دراماتیک بیرون آمد و در رشته ادبیات دراماتیک تحصیل می‌کرد و در بعضی کلاس‌ها با هم بودیم. فیلم‌های خوبی هم ساخته بود مثل «سوته دلان» و «ستارخان» و در واقع فیلمنامه‌نویس ماهری بود و هنوز کسی روی دست او در دیالوگ‌نویسی بخصوص در زمان قاجار بلند نشده است.

هنگام ساخت «هزار دستان» به من می‌گفت حالا دیگر باید با من کار کنی. او فیلنامه‌اش را به کسی نمی‌داد البته اینکه می‌گویند چیزی آماده نداشت اشتباه است. علی همه چیزش آماده بود منتهی دست کسی نمی‌داد و فقط به تعداد معدودی که با آنها آشنا بود می‌داد. «هزار دستان» را من، مشایخی و انتظامی خواندیم ولی به خیلی از بازیگران نداد. حتی اینکه می‌گویند سرکار می‌آمد و می‌نوشت اصلا درست نیست، تمام این چیزها را علی قبلا نوشته بود، منتهی وقتی سر صحنه می‌آمد آنها را به کسانی که باید بازی می‌کردند می‌داد.

وقتی نقش «شعبان استخوانی» را به من پیشنهاد کرد گفتم اجازه بده روی نقش مطالعه کنم و ببینم دوستش دارم یا نه، دیدم با این کار می‌شود یک تجربه کار هنرپیشگی کرد. با جاهل‌های قدیمی و لوطی‌های محله‌های مختلف صحبت کردم تا به نقش نزدیک شوم. نزدیک به 5 بار هم گریمم عوض شد که هر بار 4 ساعت طول می‌کشید من و انتظامی سنگین‌ترین گریم را داشتیم. به هر حال شروع به کار کردیم. شعبان نقشی بود که دوست داشتم و خوشبختانه از نظر مردم هم موفق بود. علی هم دقت زیادی روی کار داشت و حتی به جزئیات می‌رسید.

«هزار دستان» واقعه‌ای تاریخی به روایت علی حاتمی بود. او به همراه فرخ غفاری از پایه‌گذاران سینمای ملی بودند. علی مطالعه زیادی داشت و مردم را خوب می‌شناخت و نقشش را به کسی می‌داد که بتواند آنرا حس کند و حتی وسایلی که در صحنه انتخاب می‌کرد، حتما باید اصل می‌بود و آنها را از موزه‌ها به امانت می‌گرفت که هنرپیشه با دیدن این اجسام قدیمی یک حس جدیدی را تجربه کند. بازیگرانش همه برایش مهم بودند چه آنکه نقشی بلند داشت و چه آنکه نقشش کوتاه بود. در فیلم «کمال الملک» هم همکاری‌ام با علی ادامه پیدا کرد که نقش «اتابک اعظم» را بازی می‌کردم و برای این فیلم هم تحقیقات و مطالعات زیادی را انجام دادم.

مرتضی احمدی: دیگر کسی نمی تواند مانند او دیالوگ بنویسد
کوچه‌ای بنام حاتمی بود که هنوز هم هست و در آنجا با عمویش زندگی می‌کردند. اسم کوچه هم برای عمویش «عزیزالله خان حاتمی» نویسنده بزرگ رادیو بود. علی در کنار عمویش به اینجا رسید. علی مرد بامرامی بود و دیالوگ‌هایش مینیاتور بود و فکر نمی‌کنم کسی پیدا شده باشد که بتواند مانند او دیالوگ بنویسد. علی یک برادر و یک خواهر داشت که برادرش حسین هنوز هم با من تماس دارد. در فیلم «حسن کچل» به کارگردانی علی حاتمی فقط در تیتراژ خواندم و بازی نکردم و در مقابل اصرار حاتمی برای بازی کردن، گفتم علی جان من هر کار هم بکنم به اندازه تیتراژ مورد توجه مردم قرار نمی‌گیرد، که همینطور هم شد.

«باباشمل» و«قلندر» را هم با او کار کردم و از کارهای بعد از انقلابش هم بازی در «هزاردستان» را پیشنهاد داد که آن زمان مساله بیماری همسرم مطرح بود که مبتلا به سرطان بود که همه دار و ندارم را خرج او کرده بودم و خواه ناخواه من باید زیاد کار می‌کردم و نمی توانستم 2 سال مشغول یک کار باشم، «هزاردستان» 8سال طول کشید. به او هم گفتم من دوست تو هستم. بچه محل هستیم من چیزی را از تو لاپوشانی ندارم، خیلی بدهکارم، باید کار کنم. علی هم حرف مرا قبول کرد و چیزی نگفت. ولی به عنوان 2 تا بچه محل و دو تا دوست با هم تماس داشتیم و مرگش هم برای من خیلی سخت بود. علی حاتمی با وسواس عجیبی کار می‌کرد و به همین دلیل تمام آثارش به یادگار مانده است.

منوچهر اسماعیلی: ایمان همه ما پشت او بود
با علی حاتمی از «حسن کچل» که شروع کارش بود رفیق بودم و به همین دلیل علاقه خاصی به هم داشتیم و این همکاری از آن کار که پیش صدا ضبط کردیم تا فیلم آخرش ادامه داشت. از کارهای علی حاتمی اصلا نمی‌توان گذشت، خود او معتقد بود و بارها و بارها هم گفت که من فیلمم را در زمان دوبله هرس می‌کنم و به بار می‌آورم و معتقد بود که لحن کارهایشان در دوبله در می‌آید.

چند تا فیلم هم مثل «دلشدگان» سر صحنه گرفت و دوبله نکرد، یکی هم «حاجی واشنگتن» بود که تقریبا همه هنرپیشه‌ها به جز یکی دو نفر خودشان صحبت کردند و جایی برای دوبله آنچنانی نداشت، ولی «کمال‌الملک» و «مادر» او مثال زدنی است. ایمان بچه‌ها پشت حاتمی بود و لحظه‌ای که حضور نداشت ما کار نمی‌کردیم و صبر می‌کردیم بیاید و بدون دستور او حتی یک کلمه هم نمی‌گفتیم. با اینکه اطمینان کامل داشت ولی به خودمان اجازه نمی‌دادیم. این اعتقاد این احترام را برای همه ما واجب می‌کرد.

«مادر» آخرین همکاری من با مرحوم حاتمی است. در این فیلم هم جای سه شخصیت اصلی صحبت کردم، پسر بزرگ خانواده که نقش آنرا محمد علی کشاورز بازی می‌کرد و آقای حاتمی گفت، همان شعبان استخوانی را مقداری ارتقاء بده و در واقع حساب بانکی‌اش را زیاد کردیم و چهار تا کلمه آلمانی هم در حرفهایش آوردیم.

پسر عقب افتاده خانواده با بازی اکبر عبدی که آن هم شبیه که نه؛ ولی از جنس «سوته‌دلان» بود که در واقع باید گفت، هیچ کدام از پرسوناژ‌ها در تفکر علی حاتمی از دسترسش دور نبودند و هر کدام در یک جایی در فیلمهایش حضور داشته‌اند و برادر ناتنی که جمشید هاشم پور آنرا بازی می‌کرد و برای این نقش آقای فردوسی‌زاده مترجم زبان عربی خیلی به من کمک کرد و با حضور او تمام اعراب‌گذاری‌های را رعایت کردم. البته زیاد با این زبان غریبه نیستم و سابقه ذهنی‌ام از ادای کلمات خیلی زیاد است و با یک بار گفتن ایشان توانستم صحبت کنم.

عزت الله انتظامی: افسوس که اجل مهلتش نداد
«آخرین پیامبر(ص)» که به زندگی حضرت محمد (ص) مربوط می‌شد از جمله فیلم‌نامه‌های‌ آماده‌ی مرحوم علی حاتمی بود که مجال ساختنش را پیدا نکرد و برای همیشه بایگانی شد. «زین‌العابدین رهنما» کتاب زیبا و قشنگی درباره‌ حضرت محمد (ص) نوشته بود که علی حاتمی تصمیم گرفت فیلم‌نامه‌ای براساس این کتاب آماده کند و آنرا در قالب سریالی بسازد. به اتفاق ایشان به منزل رهنما رفتیم و اجازه این کار را گرفتیم فیلم‌نامه آماده شد و گفتند باید به قم برود تا آنجا اجازه ساخت بگیرد که این سناریو در آنجا رد شد و آقای حاتمی آنرا به آقای رهنما برگرداندند.

علی حاتمی خیلی دوست داشت راجع‌به حضرت محمد (ص) کاری بکند و سناریوی دیگری را با نام «آخرین پیامبر» آماده کرد و آنرا به همراه دو فیلمنامه دیگر به نام‌های «آق‌بانو» و «گاردن‌پارتی» به من داد تا آنرا بخوانم و نظرم را بدهم. آنرا خواندم و خیلی خوشم آمد در واقع خیلی خوب روی آن کار شده بود. فقط پیشنهاد کردم به خاطر اینکه فضای کار درست در بیاید در کشورهای عربی ساخته شود که نظر خود حاتمی هم همین بود.

این سناریو مورد تایید مراجع قم هم قرار گرفت وپروژه بسیار عظیم بود و بعد از سریال «هزاردستان» تنها سریالی بود که دوست داشتم در آن بازی کنم که نشد. در واقع حاتمی می‌خواست دولت‌های دیگر را برای ساخت این مجموعه به مشارت بکشاند اما افسوس اجل مهلتش نداد.

سناریوهای علی حاتمی خاص بود و با وجود اینکه سناریوی این سریال کامل است اما شخص دیگری نمی‌تواند این کار را بسازد. در واقع سبک حاتمی این بود که سناریوها را کامل نمی‌نوشت اما وقتی می‌خواندیم به پیکره کار پی می‌بردیم. او سر کار صبح به صبح دیالوگی را به بازیگران می‌داد. حاتمی تبحرش را در ساخت آثار تاریخی با «کمال‌الملک»، «سلطان صاحبقران» و «هزار دستان» نشان داده است. 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 28227

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 9 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۸:۵۲ - ۱۳۸۸/۰۹/۱۴
    3 0
    در میان کلام اساتید یزرگواری که به بیان دیدگاه های خود پرداخته اند مجال سخن گویی نیست، اما به عنوان یک جوان نسل سومی می گویم بارها با فیلم های حاتمی و برخی دیالوگ های آن اشک ریخته ام.فیلمنامه های حاتمی واقعا دارای ارزش ادبی بی مانندی است. موسیقی و دوبله هزاردستان ودیگر فیلم های سینمایی اش نیز در اوج ظرافت ایرانی است. خداوند این هنرمند گرانمایه را در بالاترین درجات نزدیکی به خود قرار دهد.
  • فیلم ساز IR ۰۹:۰۵ - ۱۳۸۸/۰۹/۱۴
    1 0
    شگفت زده می شوم وقتی بیاد هزاردستان می افتم براستی این مرد چه ژرف عمق جامعه ایران را شکافت