روزنامه جمهوری اسلامی در مقاله ای به قلم محمد سروش محلاتی نوشت:

*چگونه می‌توان حکومت را مسئول اجرای شریعت در جامعه دانسته تا دینی زندگی کردن را در میان شهروندان، رواج دهد و آنان را به رعایت موازین شرعی در رفتارهایشان وادارد؟


*سکولارها، چون دخالت حکومت در امور دینی را نمی‌پذیرند و دین را هم موضوعی شخصی قلمداد می‌کنند، پاسخ روشنی به این سؤال دارند و به طور کلی چنین مسئولیتی را از دولت نفی می‌کنند، ولی مسلمانانی که به شریعتی فراگیر در امور دنیوی باور دارند و حکومت را هم نسبت به شریعت بی‌تفاوت نمی‌دانند، چه پاسخی داشته و چه راهکاری ارائه می‌کنند؟


* در این باره دو راهکار اساسی وجود دارد: یکی آن که چون حکومت دینی همه "اهرم‌های قدرت" را در اختیار دارد، لذا باید آن‌ها را به کار گرفته تا دین را در "زوایای زندگی" شهروندان وارد و حاکم سازد. حکومت علاوه بر ابزار پلیس و نیروهای امنیتی، از ابزارهای مادی و اقتصادی و فرهنگی هم برخوردار است، و وقتی این مجموعه در یک مدیریت متمرکز و هماهنگ عمل کند، جلوی خلاف شرع گرفته می‌شود. تصور کنید که از یک سو پلیس با افراد بدحجاب برخورد کند، و از سوی دیگر در ادارات به آن‌ها خدمتی ارائه نشود، و از سوی دیگر، از ورود آن‌ها به فضاهای عمومی مانند پارک و سینما، جلوگیری گردد، و از سوی دیگر آن‌ها از خدمات عمومی، مانند مترو محروم شوند، و از سوی دیگر، در دبیرستان و دانشگاه، از ورود یا ادامه تحصیل آن‌ها ممانعت بعمل آید و از سوی دیگر.....، قهراً کسی جرأت بدحجابی نخواهد داشت، و همین‌طور گناهان علنی دیگر.
راهکار دوم آن است که دولت باید زمینه‌های دینی زندگی‌کردن مردم را با استفاده از ابزارهای فرهنگی و تقویت ایمان فراهم آورد و استفاده از ابزارهای دیگر، به "شرایط خاص" که زمینه‌های موفقیت آن وجود دارد و در عمل به تقویت بنیاد اعتقادی و اخلاقی شهروندان می‌انجامد، محدود است.

*متفکران اسلامی که به "حکمت الهی" در تشریع اعتقاد دارند، می گویند"تدریج در تشریع" مبتنی بر یک "درک حکیمانه" و نگاه واقع بینانه به وضع زندگی بشر است. زیرا اگر "شریعت" باید به اقتضای "طبیعت" بشر باشد، چون تغییر خلق و خو، و تصحیح رفتارها، امری تدریجی است، لذا شریعت هم باید با رعایت آن "تدریجی" بیان شود تا به مرور زمینه‌های عینیت یافتن آن به وجود آید.


*میرزای قمی از جنبه سیاسی به موضوع نگاه می‌کند و می‌گوید:
"پیامبر در آغاز با مدارا و مسامحه با توانگران و منحرفان برخورد می‌کرد تا تدریجاً بر قوّت اسلام افزوده شده و بنیان جامعه اسلامی قدرت یابد." (قوانین المحکمه، ج4، ص393)
*میرزای آشتیانی نگاهی ترتیبی به موضوع دارد و می‌گوید:
"اسلام احکام خود را تدریجاً ارائه کرده تا در مردم میل و رغبت به پذیرفتن آن‌ها به وجود آید، چرا که اکثر انسان‌ها انگیزه‌های قوی برای تن دادن به تکالیف نداشته و اگر سهولت رعایت نشود، آنان از شریعت فاصله می‌گیرند." (الرسائل التسع، ص91)

* شیخ انصاری گفته است:
همان گونه که اصل بیان تکالیف به تدریج صورت گرفته با این که همه مکلّفان دارای تکلیف واحد‌اند هم چنین تقیید و تخصیص برای ادله عام و مطلق هم تدریجاً صورت گرفته و مردم برای ترک برخی از واجبات یا انجام برخی محرمات به اقتضای حکم ظاهری، آزاد گذاشته شده‌اند. (فرائد الاصول، ج4، ص95)


* در نزد عالمان عقل گرا و مصحت اندیش شیعه، "مصلحت تدریج" چندان ضروری و مهم است که به دلیل چنین مصلحتی، شرع مقدس، از احکام واقعی خود صرف نظر می‌کند تا مبادا اصرار بر رعایت "احکام واقعی"، بدون در نظر گرفتن زمینه‌های مناسب اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی، به عوارض منفی از قبیل "دین گریزی" بیانجامد. لذا علمای بزرگ اصول مانند آیة‌الله خوئی می‌گویند احکام دینی به تدریج بیان شده تا دینداری بر مردم تسهیل شده، و به شریعت رغبت و تمایل پیدا کنند.

*آیة‌الله خوئی به این نکات اشاره کرده است؛
الف) تسهیل بر مردم، یک مصلحت مهم است.
ب) شرع مقدس خود را ملزم به رعایت این مصلحت می‌داند.
ج) ارائه یک‌باره احکام، برای مردم مشقّت آفرین است.
د) در سختی و تنگنا قرار دادنِ مرم به نفرت از دین و دین گریزی می‌انجامد.
ه) برای رعایت این مصلحت، گاه باید از مصلحت احکام واقعی صرف نظر کرد و از طرح آن‌ها چشم پوشی نمود.
و) رعایت جاذبه دین توأم با تسهیل، از رعایت احکام واقعی خداوند، مهم‌تر است.


*حال سؤال این است که اگر این اصول شش گانه، مبنای عقلی متقن دارد و در اصول فقه پذیرفته شده اند، آیا می‌توان آن‌ها را به دوره پیامبر اسلام محدود ساخت؟ و آیا احکام عقلی از نظر زمانی تخصیص پذیر است؟ و آیا می‌توان گفت که در عصر رسول خدا، در جهت رعایت این اصول، تسهیل بر مردم جاهلیت و تدریج در بیان شریعت و تکالیف، ضرورت داشته، ولی پس از آن این اصول باطل شده است؟
آیا هیچ عاقلی این اصول را چنین تأویل و تفسیر می‌کند که:
الف) تسهیل بر "مشرکان جزیرة العرب" مصلحت مهمی بوده است،
ب) اسلام خود را ملزم به رعایت مصلحت "ساکنان حجاز" می‌دانسته است،
ج) ارائه یک‌باره احکام، برای مردم "دوره پیامبر" سخت بوده است،
د) در سختی قرار دادنِ "مردم جزیرة العرب"، موجب نفرت آن‌ها از دین بوده است،
ه) برای مصلحت مردمِ "آن دوره"، گاه از مصلحت احکام واقع صرف نظر می‌شده است،
و) رعایت جاذبه دین در حق "اعراب بدوی"، از رعایت احکام واقعی خداوند مهم‌تر بوده است.
اگر عقل این گونه تقییدها را نفی می‌کند، و بر عموم و شمول آن اصول و حاکمیت پیوسته و دائمی آن‌ها حکم می‌کند، پس چرا در عصر حاضر، نباید آن‌ها را در نظر گرفته، و چرا در این زمان نباید با توجه به آن‌ها، برای "اجرای احکام دینی"، برنامه ریزی کرد؟ و چرا ما توقع داریم یک‌باره همه احکام در سطح جامعه به اجرا درآید؟ و چرا معتقدیم که دولت اسلامی باید با بسیج همه امکانات خود، یک‌باره راه‌های مخالفت را به روی همه شهرندان ببندد؟

1717

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 318308

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 3 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 27
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمد A1 ۰۴:۵۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
    33 1
    پس آخر نفهمیدیم که دین در ذات آسان است یا سخت است ؟ کسی می دونه ؟
    • رضا IR ۰۹:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
      5 1
      دین آسان است. استعداد آدمها متفاوت و مبنای رفتار آنها اختیاری است.
  • وفا فداكار A1 ۰۶:۰۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
    35 0
    اينا رو چرا براي ما ميگيد و منتشر ميكنيد. به اونايي بديد و نشون بديد كه به نام دين پدر مارو درآوردند. ما با كسي كاري نداريم كنار زن و بچه مانيم به نام خدا واسلام وووو. ميريزند تو خونه زندگي خصوصيمان.... به نام دين وخدا نيروي نتظامي زندگي را بر ما تلخ كرده است. بابا اگه نخواهيم كيو بايد ببينيم ولوموووووووننننننننننن كنيد.پاي 90 درصد مردم را به بهانه هاي گوناگون تو كلانتري و زندان و دادگاه باز كردند. خجالت نميكشيد؟اونوقت حديث دين برايمان مياوريد؟اينو به ما نگيد به اونا بگيد
  • فرد IR ۰۶:۰۶ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
    27 0
    مخصوصا :د) در سختی و تنگنا قرار دادنِ مرم به نفرت از دین و دین گریزی می‌انجامد. اعتقاد کامل دارم ، با این سخت گیریهای چند سال اخیر در کشورمان ببینین چقدر جوانها از دین فاصله گرفته اند
  • بی نام IR ۰۶:۱۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
    16 15
    دبن و عقل در کنار یکدیگر نمی گنجند چرا که دین تقلیدی است و عقل استدلالی
    • حمید A1 ۰۷:۰۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
      13 9
      پس تعریف درست دین رو نمی دونی!!!! دین رو باید با عقل شناخت و پذیرفت... تقلید فقط مربوط به احکام و فروع است نه همه دین. در صورتی که اصول دین رو باید با عقل اثبات کرد و قبول کرد
    • اصغر تفرشی A1 ۰۷:۱۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
      10 5
      اقا حمید شما مطمئنی اصول دین تون را با عقل خودتون اثبات کردید ؟ به من بگید چرا معاد جسمانی است ؟ به من بگید امامت در کجای قرآن اومده به عنوان یک اصل ؟ فعلا این دو سوال رو عقلانی جواب بدید تا سوالهای دیگه .
    • سامان IR ۰۸:۱۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
      1 8
      اثبات اساس و اصول دین عقلی است ان چیزی که تقلیدی است احکام فرعی است ایا همه ی مرد می تونند بروند حوزه و سالهای زیادی تحصیل کنند تا احکام را بدست اورند قطعا خیر پس بابد از افرادی که عمر خود را برای این کار می گذارند و متبحر می شوند تقلید کنند
    • حسین A1 ۰۸:۲۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
      4 6
      آقای تفرشی از طرز سوالتون معلومه تسلطی به مباحث ندارید قران دلیل نص هست بعد میگید در دلیل نص دلیل عقلی امامت بیار؟؟؟ واعجبا از این سواد
    • آریا A1 ۰۸:۳۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
      1 0
      اما آقا سامان مطمئن باش خداوند متعال از من جز عقل و وحی که همان قرآن است چیز بیشتری انتظار ندارد . خدایی که قرآن معرفی می کند خدای مهربانی است اما خدای خیلی از دین داران خدایی وحشتناک و عقده ای است .
    • ایمان A1 ۰۸:۴۱ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
      2 0
      آقای سامان برای یاد گرفتن نماز و احکام روزه و حج نیازی به سالها درس خوندن در حوزه نیست طی یک دوره یک ماهه کامل می شه همه رو یاد گرفت
    • بیطرف A1 ۰۹:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
      1 1
      حرف حمید کاملا درسته. خود فرد هست که باید به این نتیجه برسه که خدایی وجود داره- اون خدا یه ویژگیهایی داره- اون خدا برا انسان برنامه داره- کاراش از رو حساب کتابه- شایسته پرستشه - پیامبرا واقعا فرستاده شده اند و...
    • اصغر تفرشی A1 ۰۹:۲۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
      6 0
      حسین آقا همیشه در این جور مباحث آدمها وقتی کم میارن شروع می کنند به توهین کردن به طرف مقابل . دوست عزیز از روی تعبد، پذیرفتن معاد با عقلانیت پذیرفتن اون فاصله بین زمین تا آسمان است . لطفا جواب سوال رو بدید نه توهین کنید . در ضمن این رو هم می دانید که تفسیر المیزان علامه طباطبایی تفسير قرآن به قرآن است ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    • حمید A1 ۱۰:۴۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
      5 0
      آقای تفرشی، جواب سوال شما بله است. من بعد از اینکه فهمیدم دین نباید تقلیدی و شناسنامه ای باشه درباره اون شروع به مطالعه و بحث کردم و در کلاس ها و جلسات مفیدی که در این باره هست شرکت کردم تا به صورت عقلی بتونم دین رو درک کنم. البته که به این زودی ها نمی تونم بگم همه چیز رو درست فهمیدم و عقلم هم قانع شده.. چون بسیار چیزها هست که هنوز نخونده ام و باید بدونم.. اما تا اون وقت هم دست رو دست نمی ذارم و نمی گم که برخی قسمت های دین رو که عقلم نفهمیده درست نمی دونم، بلکه چیزی به نام تعبد و تسلیم امر خدا بودن وجود دارد که تابع اون هستم. من پذیرفتم که بنده او هستم و او برای من برنامه و راه مشخص کرده و من در تلاشم راهم رو بشناسم و خدا هم اندازه سعی من ازم می پذیره.
    • حمید A1 ۱۰:۴۶ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
      3 0
      آقای تفرشی انتظار ندارید که این دو سوال عقلی و مفصل رو در یک کامنت 700 کلمه ای اینجا بشه توضیح داد؟؟؟ گفتم که در این باره باید کلی کتاب خوند و بحث کرد و وقتی عقل رو رشد دادی می تونه این اصول رو درک کنه و دیگه شک هم نکنه.راهی نیست که اینجا بتونم پاسخ بدم و با شما بحث کنم اما پیشنهاد می کنم که برید مطالعه کنید و از اهلش بپرسید به هر حال از اینترنت و مطالب کوتاه که نمی شه دین رو یاد گرفت. موفق باشید.
    • اصغر تفرشی A1 ۱۰:۵۷ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
      1 0
      آرزوی توفیق و عقلانیت در طی راهی که در پیش گرفته اید برایتان دارم .
    • اصغر تفرشی A1 ۱۰:۵۸ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
      3 0
      آقا حمید آرزوی توفیق و عقلانیت در طی راهی که در پیش گرفته اید برایتان دارم .
    • گروه دین و اندیشه خبرآنلاین A1 ۱۱:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
      5 0
      مخاطبان گرامی، با توجه به سوالت مطرح شده شما درباره تفکر در اصول دین و نسبت دین و عقل، گروه دین و اندیشه خبرآنلاین به زودی مطالبی در این باره منتشر خواهد کرد.
  • لطیف IR ۰۶:۴۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
    0 0
    متشرعین ملزم به اجرای احکام هستند،زیرااعتقادوایمان به اجرای احکام دین دارند.چراکسانی که اعتقادی به چنین احکامی ندارندبایدمانندکسانی که اعتقاددارندوآن احکام راباارتکاب گناه نقض می کنندیکسان مجازات شونند؟
  • مکتب متعالی US ۰۷:۰۴ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
    1 0
    این استاد بزرگوار فهمیده بود که .. گاهی باید ازبرخی احکام صرف نظرکرد.. اما دلیل اون رو نفهمیده بود چون که ایشان می فرمایند که به مصلحت است . در صورتی که به مصلحت نیست بلکه حقیقت دین است . بله حقیقت دین است .احکام اجتماعی هر جامعه ای بر اساس این که خداوند یگانه است و معاد وجود دارد و بهشت و جهنم واقعیت است شکل میگیرد و عقل جایگاه خود را در احکام اجتماعی با جهت دهی که وحی می دهد مشخص می کند . بنابراین معاد درست است خداوند یگانه است و احکامی که مربوط به قوانین روز بشر است با توجه به این اصول باید تصمیم گیری شود . مثلا در بسیاری از پرونده ها حکم کسی که به شخصی تجاوز کرده با پزشکی قانونی مشخص می شود نه آوردن 4 شاهد.
  • مهران . ت A1 ۰۷:۱۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
    8 0
    این یک حقیقت است که دین به هیچ عنوان برای انسان مشقت بیخودی همراه نمی آورد.طرح کردن جزئیاتی از مستحبات برخی ها را از انجام واجبات نیز باز می دارد . آسان بگیریم .
  • مهدی A1 ۰۸:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
    1 0
    با سلام خدمت آقای سروش ؛ تمام کلام علمائی که گفتید در مقام بیان و جعل احکام هست که امر تدریجی هست و حکم وقتی که بیان شد و به گوش مردم رسید آیا امر تسهیلی یا تدریجی هست این را اصلا نمی شود از کلام علما یا سیره استفاده کرد... برای اجرای یک حکم شرع آن هم در سطح جامعه به این دلیل ها نمی شود استدلال کرد هر چند با این بیان شما که باید در اجرای حکم آسانی و سهل و مدارا گرفت موافقم ولی کلام فقهاء ربطی به بحث شما نداره
  • علی A1 ۰۸:۳۵ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
    4 0
    خداوند دين‌ را آسان‌ قرار داده‌ است‌، پس‌ از دين‌ هر آنچه‌ را كه‌ حد توان‌ شماست‌، بگيريد. کنز العمال
  • رضا افخمیان A1 ۰۹:۳۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
    2 0
    من هم با آریا موافقم . خدایی که به خاطر این که رکوع بنده اش در نماز کمی سریع هست و بخاطر این بخواد به اون فشار قبر بده یا مثلا لباسش ناخواسته کثیف باشه اون رو داخل آتش کنه و از این جور احادیث که تا دلتون بخواد وجود داره خدایی عقده ای و وحشتناکه . اما خدایی که قرآن معرفی می کنه خدایی است که اگه کسی حتی دینش مسیحیت یا یهود باشه اما توحید رو قبول داشته باشه و معاد رو هم چنین و عمل صالح انجام بده هیچ حزن و اندوهی برای او نیست . این خدا مهربان تر از این حرف هاست که خیلی ها می گن . اگه اشتباه می گم دوستان بگن . با تشکر رضا افخمیان
  • فرهاد رضایی A1 ۱۱:۰۰ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۸
    0 0
    به گفته خود قرآن این کلام تبیان کل شی می باشد وای بر آنان که خواسته های مادی خودشان را در تفسیر قرآن مخلوط می کنند و خداوند را موجودی (پناه می برم به خدا) عقده ای معرفی می کنند .
  • بی نام A1 ۱۹:۲۲ - ۱۳۹۲/۰۷/۲۹
    0 1
    چرا به مرحوم خویی استناد میکنید؟ لابد نظرات ایشون رو درباره نظریه ولایت فقیه میدونید. برادران هم که حسابی از خجالت ایشون دراومده بودند. لطفا صادقانه برخورد کنید و به کسانی ارجاع بدهید که خودتان هم واقعا قبولشان دارید.
  • برنامه نویسی ios A1 ۱۱:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۲
    0 0
    باسلام ممنون از پستهای خوبتون.