دو نظریه بالا تقریبا شاه بیت هر دوگروهی است که یا به مذاکره با آمریکا خوش بینند ودر آمریکا ستیزی هیچ نفع و سودی متصور نیستند و یا اینکه به کلی چنین مذاکراه ای را منافی منافع ایران و اصلا در تضاد با آرمان های انقلاب اسلامی تشخیص داده اند.
علت اینکه مذاکره با آمریکا اینقدر حساس برانگیز شده و در هر دو گروه حتی گاهی احساسات و نه منطق و ادراک بر تعقل گرایی پیشی گرفته ،بی شک به رفتارهای 8 ساله دولت قبلی در سیاست خارجی برمیگردد.
وگرنه پیش از دولت نهم و دهم به هر روی باب مذاکرات با کشورهای مشترک المنافع با آمریکا اینقدر بسته نبود.زمانیکه با فرانسه در سال های 2001 و 2002 باب مذاکرات گشوده شد وضعیت کشور و دسته بندی گروه های مخالف و موافق نه بدین شدت امروز، اما به هرحال در میان بود.
اگرچه در پایان دیدیم که مذاکرات خوب پیش رفت اما رفتارهای سیاسی دولت نهم و دهم کاری کرد کارستان و باعث شد بی هیچ بازخوردی تمام داشته ها به غربیل بریزد و نهایتا بدون دستاوردی منزوی تر شویم.
حالا در این برهه کنونی و با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید سئوال اینجااست که آمریکا ستیزی و اصلا بیگانه ستیزی باعث می شود منافع آینده ایرانیان دستخوش خسران گردد؟یا اینکه ادامه قهر و جدل منفعتی خاص برای کشور به ارمغان خواهد آورد؟
کاری به بحث های فرعی نظیر بلوکه شدن 50 میلیارد دلاری اموال و ثروت ایران نیز نداریم(این مبلغ پول فروش دو ماه نفت ایران است،اگرچه داشتنش به واقع می تواند در حال حاضر کمک شایانی به خزانه دولت بکند)قضیه فراتر از این اموال بلوکه شده است.
بحث بر سر بودن و نبودن مذاکرات و لحاظ شدن یا نشدن منافع، در زمان خطیر کنونی است.باید توجه داشت یک اشتباه کوچک یا یک رفتار غلط می تواند تبعات ویران کننده ای به ارمغان بیاورد.این نوشتار با ذکر یک رویداد تاریخی داخلی ؛به اهمیت رفتار های سیاسی و تبعات آن اشاره دارد:
حدود 220 سال پیش در سال 1173 خورشیدی ؛در آخرین ماه های سلطنت لطفعلی خان زند،او که سراسر 6 سال حکومتش را ابتدا به جنگ با مدعیان سلطنت و سپس به مبارزه با آغا محمدخان قاجار پرداخته بود به امید ورود به شهر شیراز بدان سمت روانه شد.جایی که امید داشت با یاری حاج ابراهیم کلانتر شخص معتمد و مقتدر فارس،تجدید نیرو کرده و به ادامه مبارزه با آغا محمد خان بپردازد.
لطفعلی خان به سبب اعتماد سران زندیه به حاج ابراهیم کلانتر،همواره به او نظر مثبت داشت و وی را از زمره معتمدین حکومت خود می پنداشت.اما شوربختانه در بیرون دروازه شیراز و در عین ناباوری او و سپاهیانش ،با خیانت حاج ابراهیم کلانتر روبرو شدند.
او که مثلا قرار بود معتمد شیراز باشد و دست برقضا با حمایت طایفه زند به تمول و تمکن رسید و به عنوان یک رجل محلی شناخته گردید با بستن دورازه شیراز به روی لطفعلی خان زند و دستگیری وی ،به یکی از پست ترین و خائن ترین رجال سیاسی تاریخ ایران تبدیل شد.
وی دروازه های شهر شیراز را به روی لطفعلی خان زند نگشود و عملا دست او را برای هرگونه اقدام سیاسی و نظامی بست و باعث گردید لشگر او از بین برود و کت بسته وی و خانواده اش را تحویل آغا محمدخان داد که در آن زمان در کرمان اطراق کرده بود.و با این اقدام عملا سلسله زندیه منقرض شد.
رفتار حاج ابراهیم کلانتر به گواه تاریخ اصلی ترین و کلیدی ترین اقدام برای پا گرفتن سلسله بی کفایت قاجاریه بود که باعث شد این حکومت منحوس چیزی حدود 125 سال بر ایران حکمرانی کند و بیش از 40 درصد از خاک پهناور ایران به یغما برود.
دروازه ها را باید در امور سیاسی و دیپلماسی به موقع بست و به موقع گشود.و بدیهی است ،بستن و یا گشودن چنین دروازه هایی در امر سیاست خارجی ،اگر با تدبیر و امید و به موقع باشد سبب منفعت ملت خواهد بود.
حاج ابراهیم کلانتر فقط دروازه ی یک شهر را وقتی باید باز می کرد،بسته نگاه داشت.عمل او شاید به نظر ساده بیاید اما نتیجه اش ویرانی ایران بود.تبعات اقدام حاج ابراهیم کلانتر کشور را به پرتگاه فساد و تباهی کشانید و فقر و ذلت را نصیب ایران کرد.
حال در روزگار کنونی اگرچه حال و روز دنیا و مناسبات داخلی و خارجی ما زمین تا آسمان با 200 سال پیش فرق می کند ،لیکن باید در نظر داشت ممکن است حتی یک حرکت جزیی ناصواب در امور سیاسی و دیپلماسی که در زمان خود آنچنان نیز به چشم نمی آید،در آینده گریبانگیر مردمان شود.
بسیاری اعتقاد دارند که در روزگار کنونی کسی از مذاکره ضرر نمی کند.از قهر و انزوا نیز چیزی نصیب نمی گردد.داشتن راهکار و برنامه در سیاست خارجی را چرا باید منجر به منفعت سوزی بدانیم؟و اصلا چرا باید در حال حاضر نیروی دیپلماسی کشورمان را دست کم بگیریم؟آنچه در نیویورک گذشت مگر موجب سایش عزت ایران عزیز گردید؟گاهی خوشبینی معقول ،چراغ راه آینده می تواند باشد.
از دیگر سو باید قواعد بازی را بدانیم.مسلما قرار نیست آمریکایی ها در گام اول و یا حتی گام دوم به پیشواز ما بیایند .قطعا آنها محکم جلو خواهند آمد.ایران نیز قرار نیست پای عهد نامه گلستان یا ترکمان چای بشیند.با عزت و سربالا و در نهایت دقت باید مذاکرات را ادامه دهیم.و در تمام این مراحل عزت و اقتدار و اصول نظام و منفعت ملت شریف را باید مو به مو در نظر داشته باشیم.
نظر شما