متن زیر گفت وگوی ماهنامه فرهنگ اسلامی با علی اکبر اشعری است که طی روزهای آینده در شماره آبان ماه منتشر می شود:

. منظور از مهندسي فرهنگي چيست؟

ج. در موضوع فرهنگ، از يك جهت با سه قلمرو مواجه هستيم؛ نخست خودِ "فرهنگ" به مثابه روح حاكم بر كالبد جامعه. دوم عناصر فرهنگي، كه در واقع کوچکترین اجزاء فرهنگ می باشند مانند یک رسم و یا یک هنجار و سوم اقدامات فرهنگي كه گاه به توليد محصول فرهنگي نيز مي انجامد.؛ مانند برگزاري انواع جشن ها و جشنواره هاي فرهنگي يا توليد انواع محصولات فرهنگي اعم از آثار نوشتاري، موسيقيايي، نمايشي و غيره.
تنظيم روابط اين سه به نحوي كه به توليد آثار فرهنگي اي بينجامد كه موجب رشد فضيلت هاي اخلاقي شود و جامعه را به سمت تعالي مبتني بر آموزه هاي وحياني و متناسب با شرايط و اقتضائات ملي و جهاني سوق دهد، نيازمند طراحي اي است كه به آن مهندسي فرهنگي مي گوييم.
شوراي انقلاب فرهنگي نيز مهندسي فرهنگي را اين گونه تعريف مي كند: "فرایند بازطراحی، اصلاح و ارتقاء شئون و مناسبات نظام‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور بر اساس فرهنگ مهندسی شده با توجه به شرایط، ویژگی‌ها و مقتضیات ملی و جهانی است."



. آيا مهندسي فرهنگي صرفاً در سطح عمومي جامعه موضوعيت دارد يا بخش هاي مختلف، سازمانها و خانواده ها نيز مي توانند موضوع آن باشند؟

ج. موضوع مهندسي فرهنگي، انسان به مثابه عضوي از جامعه است؛ اعم از كوچكترين و البته بنيادي ترين نهاد جامعه، يعني خانواده، تا جوامع بزرگتري نظير جوامع فاميلي، تحصيلي، شغلي و غيره، تا جوامع باز هم بزرگتري چون اقوام و پيروان اديان و مذاهب مختلف، تا نهايتاً يك ملت و جامعه جهاني. البته از آنجا كه مرزهاي فرهنگي لزوماً همان مرزهاي جغرافيايي نيستند، اي بسا فرهنگ هايي چه به طور طبيعي و چه از طريق تهاجم، مرزهايي به مراتب گسترده تر از مرزهاي جغرافيايي پيدا مي كنند.


. متولي مهندسي فرهنگي كدام نهاد است؟ همكاران اين نهاد در طراحي مهندسي فرهنگي چه سازمانهايي هستند؟
ج. مرکز اصلی سیاست‌گذاری فرهنگی کشور و همچنين ساماندهي دستگاه هاي مختلف براي نيل به اهداف فرهنگي، شوراي عالي انقلاب فرهنگي است. بنابراين اين شورا به عنوان راهبر نظام مديريت راهبردي فرهنگي، عهده‌دار تدوين سند مهندسي فرهنگي كشور است. به همين دليل هم هست كه رهبر معظم انقلاب تدوين سند مهندسي فرهنگي را از اين شورا مطالبه نموده اند. اما هرچند با حضور مسئولان اصلي نظام در اين شورا، عملاً شوراي انقلاب فرهنگي براي طراحي يا اتخاذ تصميم در هر موضوعي، همه نهادهاي مهم كشور را درگير مي كند، اما به دليل شمول فرهنگ در همه ساحت ها اعم از علمي، اقتصادي، سياسي، نظامي و غيره، اين شورا نه تنها بايد در چنين طراحي هايي ظرفيت كارشناسي همه نهادهاي حكومتي را به كار گيرد؛ بلكه بايد از حداكثر توان نخبگي و كارشناسي كشور در حوزه هاي غيروابسته به دولت نيز استفاده كند. تا با اين كار علاوه بر برخورداري از خرد جمعي، موضوع را به عنوان يك امر مهم ملي كه در پياده سازي آن همكاري همگان را نياز دارد، مطرح كند.


. ارزيابي شما از سند"مهندسي فرهنگي كشور" چيست؟ اين سند چقدر وافي به مقصود است؟
ج. البته نفس تدوين چنين سندي از ضروريات است. و همانطور كه قبلاً هم عرض شد، جايگاه اين تدوين شوراي عالي انقلاب فرهنگي است؛ اما اين كه اين سند تا چه حد جامعيت دارد و بخش هاي مختلف آن پيوستگي دارند، جاي تامل است. هرچند شنيده ام كه هنوز در خود شورا گفتگوهايي در باره پاره اي اصلاحات در متن سند هست.
همينجا لازم مي دانم به نكته اي كه قبلاً هم بارها از طريق مصاحبه و يادداشت در رسانه ها مطرح كرده ام، بپردازم؛ ببينيد؛ نظام ما مبتني بر مردم سالاري اسلامي است، يكي از مشخصات چنين نظامي مشورت در امور است. به همين دليل قانون اساسي نيز تشكيل و نقش آفريني انواع شوراها در اداره امور كشور نظير شوراي نگهبان، مجلس شوراي اسلامي و شوراهاي شهر و غيره را پيش بيني كرده است. يك نمونه ديگر از مشورت كه نهادهايي چون مجمع تشخيص مصلحت نظام، شوراي نگهبان، هيات دولت، مجلس شوراي اسلامي، قوه قضائيه، شوراي عالي انقلاب فرهنگي و ديگر مجامع تصميم ساز، قبل از تصويب هر مصوبه مي توانند با استفاده از فرصت رسانه ها از آن بهره بگيرند، استفاده از ظرفيت نخبگان و كارشناسان است. در اين طرح هم بهتر بود اين كار صورت مي پذيرفت تا لااقل همين سرنوشتي كه فعلاً پيدا كرده را پيدا نمي كرد؛ يعني پس از نهايي شدن سند در صحن شورا و در مرحله ابلاغ، با يك نقد معطل نمي ماند.


به هر حال به منظور خودداري از طولاني شدن گفتگو، صرفاً به چند نكته مرتبط با فصل اول (كليات) سند فرهنگي اشاره مي كنم:
- عبارت:" باتوجه به شرايط، ويژگي ها و مقتضيات ملي و جهاني" در تعريف مهندسي فرهنگي فاقد جهت گيري متناسب با اهداف نظام اسلامي است. صرفِ "شرايط، ويژگي ها و مقتضيات ملي و جهاني" نمي تواند جهت گيري روشني براي يك جامعه توحيدي باشد و نمي تواند منظور واضعِ اين واژه يعني رهبر معظم انقلاب را كه دغدغه بسط ارزشهاي اسلامي در رفتار فردي و اجتماعي جامعه ايراني را دارند، برآورده سازد.
- در بند٢ كليات، سطوح فرهنگي به "فرهنگ ملي(ايراني اسلامي)" و "فرهنگ عمومي" و " فرهنگ حرفه اي" تقسيم شده است، درحالي كه پاره فرهنگ هايي نظير "اقوام" و "پيروان مذاهب" و "ساكنان مناطق" كه گاه فرهنگ رايج در ميان آنها بسيار شكل گرفته تر و ريشه دارتر از فرهنگ حرفه اي است اشاره نشده است. درحالي كه در ساماندهي فرهنگي به خوبي مي توان از ظرفيت عناصر همگراي اين پاره فرهنگ ها براي توسعه و ارتقاي فرهنگ ملي استفاده كرد. البته در حالي به فرهنگ مناطق اشاره نشده كه در ماده ١٦ همين سند مي بينيم كه به عنوان يكي از دو قلمرو اجرايي سند به "قلمرو استاني" اشاره شده است.


- فرهنگ يك ملت يا يك جامعه خواسته و ناخواسته همواره تحت تاثير ديگر فرهنگ ها است؛ خواه اين تاثير پذيري از طريق تعامل و به طور طبيعي باشد، چه از طريق تهاجم و ... آيا در مهندسي فرهنگي به اين داد و ستد ها يا تهاجم ها چه در بخش تعاريف و ديگر بخش ها نبايد ساماندهي شوند؟
- در بند١١ كليات قلمرو "پيوست فرهنگي" اين گونه تعريف شده است:"پيوست فرهنگي سندي است مشتمل بر مطالعات كارشناسي مبين پيش بيني پيامدهاي فرهنگي و اعمال الزامات و استانداردهاي مربوط در هرنوع طرح، تصميم و اقدام كلان فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، حقوقي و قضائي متناسب با مقتضيات و شرايط جامعه در چارچوب نقشه مهندسي كشور". همانطور كه ملاحظه مي فرماييد به زعم تدوين كنندگان اين بند، در تصميمات كلان فقط به "پيامدهاي فرهنگي" اشاره شده است؛ در حالي كه يكي ديگر از نكات مهم در اجراي طرح ها كه بايد در قلمرو پيوست فرهنگي به آن اشاره شود همسويي با فرهنگ ملي و همچنين طراحي نحوه استفاده از زمينه هاي فرهنگي در اجرايي كردن برنامه ها است تا برنامه ها با كمترين هزينه اجتماعي و اقتصادي به اجرا در آيد.
- جامعه هدف مندرج در بند ١٧ كليات با قلمرو جغرافيايي مندرج در بند ١٥ هماهنگي ندارند. به اين معنا كه همه جامعه هدف لزوماً در قلمرو جغرافيايي ايران حضور ندارند. از سوي ديگر در نبرد سايبري به ويژه در حال حاضر و باتوجه به مزيت تكنولوژيكي مخاصم، در حداقل رويارويي، لازم است دفاع از تهاجم در زمين دشمن انجام شود؛ درحالي كه ابزارهاي دشمن كه اتفاقاً مي تواند منطقه مناسبي براي اين رويارويي باشد در اختيار حاكميتي كشور نيست.


 نظر به اینکه ما در عصر "ساختارهای شبکه ای" زندگی می کنیم، آیا می توان گفت که موفقیت مهندسی فرهنگی در گرو یک ساختار شبکه ای است تا بتوان تمامی کنشگران این عرصه را به گونه ای هم افزا سازماندهی نمود؟
ج. همانطور كه ملاحظه مي فرماييد، اين سند هم به يك ساختار بسنده نكرده است؛ ليكن همانطور كه در پاسخ پرسش هاي قبلي عرض كردم، در بيان ساختارها به برخي اولويت ها توجه نشده است.
٦. عملکرد مهندسی فرهنگی کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟ مهم ترین آسیب ها و چالش های کشور در این زمینه کدامند؟
ج. همانطور كه مستحضريد، هم در بيانات مقام معظم رهبري و هم در مقدمه سند به "ستاد راهبري مهندسي فرهنگي كشور" اشاره شده است. چرا كه مهندسي فرهنگي از موضوعاتي است كه براي توفيق در اجرا به عوامل مختلفي از جمله امكان "خود اصلاحي" سند نياز دارد. اين كار، همچنين آرايش نهادها و سازمانهاي ذيربط و پايش آنها براي نيل به اهداف به مركزيتي نياز دارد كه اين مركز مي تواند همان ستاد راهبري باشد.
همچنين صرف نظر از عوامل بيروني مهمترين چالش روبروي اين سند، اراده مبتني بر ايمان مجريان آن است. كم نبوده اند طرح هاي مهمي كه به دليل اولويت نداشتن در نظر برخي مسئولان يا به اجرا درنيامده يا آنقدر ضعيف اجراىشده كه تاثير اجتماعي چنداني نداشته است.

. برای رفع آسیب ها و غلبه بر چالش های استراتژیک کشور در این زمینه چه راهبردهای کلانی را پیشنهاد می کنید؟
ج. ممكن است مهندسي فرهنگي در مرحله طراحي با بهره گيري از دانش و تجربه و خلاقيت برخي نخبگان و كارشناسان به سهولت قابل انجام باشد، اما در مرحله اجرا، همانطور كه گفته شد، به تلاش گستره وسيعي از نهادها به ويژه نهادهاي أموزشي دارد؛ تلاشي كه بايد طي پالايش بسياري از متون و روشهاي درسي به ويژه در حوزه علوم انساني صورت گيرد تا نيروي انساني تربيت شده در اين مراكز اعم از راهبران و توليد كنندگان آينده محتواهاي فرهنگي و ديگر كارگزاران با باورفرهنگ اسلامي منبعث از آموزه هاي وحياني و ايمان به ضرورت همكاري در اين طرح مهم، در تحقق اهداف مهندسي فرهنگي جديت لازم را داشته باشند. به نظر من مهمترين نكته در اجرايي كردن اين گونه اسناد، ايجاد يك عزم ملي مبتني بر "باور ايماني" و نه "دستوري" است. ايجاد چنين عزمي نيز راه كارهاي خود را دارد؛ از جمله همانطور كه عرض شد، تربيت و به كارگماري متصدياني مؤمن به راه امام و رهبري انقلاب و اهداف اين سند.


. ما وارد عصر اطلاعات شده ایم این عصر چه دلالت هایی برای مهندسی کشور دارد؟
ج. ببينيد! انبوه داده ها و اطلاعات كه سيل آسا به ويژه در فضاي مجازي منتشر مي شود، نه تنها لزوماً موجب دانايي افراد نمي شود، بلكه اي بسا به انحراف افكار عمومي از حقايق و واقعيت ها و نهايتاً گسترش جهل مي انجامد. هرچه جامعه بشري بيشتر در معرض بمباران چنين اطلاعاتي قرار مي گيرد، بيشتر به قدرت تميز حق از باطل و درست از نادرست نياز پيدا مي كند. بشر امروز براي تميز حق از باطل و درست از نادرست علاوه بر نياز به بصيرت يعني عقل خدابنيان، به ملاك هاي تشخيص در هر يك از حوزه هاي معرفتي نياز دارد. چنين عقلي از يك سو با تكيه بر وحي و از سوي ديگر با برخوداري از معيارهاي شناخت به توانايي اي دست پيدا مي كند نه تنها از چنان قدرت و منطقي برخوردار است كه انبوه اطلاعات نه تنها برايش سرسام آور نيست و او را در وادي حيرت سرگردان نمي كند، بلكه مي يتواند در قالب مهندسي و قاعده مند كردن واردات ذهني، بهترين اطلاعات را در راه اهداف خود استخدام و پردازش كند.


به ويژه امروز كه رويارويي جهاني، بيش از شكل سنتي و نظامي آن شكل تلاش براي انحصار مديريت افكار عمومي را پيداكرده، شاهديم مديريت توليد و انتشار اطلاعات عموماً دراختيار بنگاه هاي وابسته به جريان سلطه است. و آنها با دسترسي به غالب اطلاعات توليد شده در فضاي مجازي تلاش بر مديريت اين اطلاعات براي رسيدن به اهداف خود دارند. به نظر من علاوه بر مطالبي كه پيشتر عرض كردم، ضرورت پرداختن به مهندسي فرهنگي از جمله مهندسي توليد و اشاعه اطلاعات را نمايان مي كند.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 383121

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 8 =