سال 2014 برای جامعه جهانی بطور عام و خاورمیانه بطور خاص سالی مملو از اتفاقات و بحران های مختلف، متعدد و بعضاً پیش بینی نشده ای بود و در این میان حکومت اقلیم کردستان عراق (KRG) یکی از حساس ترین برهه های تاریخی خود در سالهای اخیر را سپری کرد ظهور داعش و تقسیم عملی عراق به سه منطقه و ادامه سرسختی های مالکی در برابر خواسته های کُردها، باعث شد تا آنان همزمان با تسخیر 95 درصد مناطق مورد مناقشه از جمله کرکوک، شنگال وخانقین از رسیدن موسم حق تعیین سرنوشت خود سخن به میان آورند اما تغییر نوک پیکان تهاجم داعش به سوی کردستان و سقوط سریع چند شهر باعث شد تا «وسوسه های استقلال» دست کم برای مدتی کناری رفته و «دغدغه های جدی بقا و دفاع» برای آنان مطرح شود. در نوشتار پیش رو بطور مختصر و گذرا مهمترین تحولات مرتبط با این منطقه در سال 2014 مورد بررسی قرار می گیرد:
1. عرصه سیاسی
1.1. مسائل داخلی در اقلیم کردستان
1.1.1. احیای دوباره حزب اتحادیه میهنی: در عرصه مسائل سیاست داخلی در سال مذکور شاهد تکاپوی دوباره حزب اتحادیه میهنی برای احیای جایگاه از دست رفته اش پس از انتخابات پارلمان محلی 2013 بودیم. انتخابات پارلمانی عراق و بخصوص عملکرد مناسب حزب مذکور در استان کرکوک باعث شد تا یکبار دیگر حزب مذکور که همچنان دچار بحران جانشینی در داخل خود است بطور موقت به تحکیم خود دست زند. اما این مهم نیز مانع از اجماع لازم درون حزبی در تعیین رئیس جمهور جدید عراق نشد و در زمانی که همگان انتظار رسیدن «برهم صالح» به کرسی ریاست جمهوری را داشتند در نهایت «فواد معصوم» یکی دیگر از چهره های کهنه کار اتحادیه میهنی به این مهم دست یافت.
1.1.2. تحکیم روابط حزب دموکرات و گوران: ادامه روند رو به رشد روابط میان جنبش گوران به رهبری «نوشیروان مصطفی» به حزب دموکرات تحت امر «مسعود بارزانی» در سال 2014 یکی دیگر از شاخصه های این سال به شمار می رود که عملاً اتحاد استراتژیک سابق میان اتحادیه میهنی و حزب دموکرات را بیش از پیش تحت الشعاع خود قرار داد.
1.1.3. اختلاف بر سر مساله حق تعیین سرنوشت: یکی دیگر از مسائل مهم در عرصه داخلی کردها در عراق، ادامه اختلافات و رقابت های حزبی بر سر مسائل مختلف از جمله مطرح شدن مساله حق تعیین سرنوشت بود. در این خصوص در میان طیف های مختلف حزب اتحادیه میهنی آرای متفاوتی مطرح شد حتی برخی به صراحت برخلاف نظر اعضای احزاب دموکرات و گوران خواهان تبدیل شدن کرکوک به یک منطقه فدرالی متمایز با اقلیم کردستان شده و هستند چنین اختلافاتی با در نظر گرفتن این واقعیت که حزب مذکور در استان کرکوک کرسی های پارلمانی بیشتری دارد قابل تامل تر خواهد بود. همچنین اختلافات دیگری بر سرچگونگی دفاع و یا تقسیم تسلیحات وارده از خارج به پیشمرگان، مدت زمان رهبری بارزانی در اربیل و ... نیز مطرح بود. در کل باید گفت در سال 2014 همچنان علقه ها و وابستگی های حزبی چربش بیشتری بر منافع عمومی حکومت اقلیم کردستان داشت و دارد.
1.2. روابط اربیل و بغداد
1.2.1. طرح جدی تر حق تعیین سرنوشت کُردها: درست چند روز پس از ظهور نسخه جدید و نیرومند داعش در عراق که توام با شکست های فاجعه بار ارتش و تسخیر موصل، تکریت و بخش های گسترده ای از خاک عراق بدست این گروه رادیکال -تروریست، مسعود بارزانی بطور رسمی در کنفرانسی مطبوعاتی ضمن ابراز انتقادهای گسترده به نحوه مدیریت مالکی و فرار ارتش عراق بجای دفاع از مردم، از رسیدن موعد حق تعیین سرنوشت کُردها در عراق خبر داد. وی چندی بعد در پارلمان محلی کردستان حضور یافت و پارلمان نیز کمیسیونی را بدین منظور تعیین و مامور کرد.
1.2.2. پیروزی قابل توجه در کرکوک: یکی از مهمترین نتایج انتخابات پارلمانی که نتایج نهایی آن در بهار 2014 اعلام شد پیروزی قابل توجه کردها در استان کرکوک و کسب 8 کرسی از 12 کرسی رقابتی در این منطقه مورد مناقشه بود. (کرسی سیزدهم بطور خودکار به اقلیت ترکمن در آن داده می شود) این امر در سمت و سوگیریهای پارلمانی در مباحث مربوط به تعیین سرنوشت این استان مطمئناً موثر خواهد بود.
1.2.3. تسخیر مناطق مورد مناقشه: در سال 2014 و پس از ظهور داعش و عقب نشینی های ارتش عراق از مناطق مختلف باعث شد تا پیشمرگان کُرد بلافاصله کنترل این مناطق خالی شده که در معرض تهاجم داعش قرار داشتند را بدست آورند و در کنار دفاع از ساکنین آن، ماده 140 قانون اساسی را عملی شده بخوانند. طبق ماده 140 قانون اساسی دولت عراق موظف می بود در سال 2007 زمینه های برگزاری همه پرسی در مناطق مورد ادعای کردها در چهار استان دیالی (خانقین)، کرکوک، صلاح الدین (دوزخورماتو) و نینوا (شنگال و ...) را فراهم سازد؛ اما دولت مالکی عملاً اقدامی برای برگزاری چنین رفراندومی انجام نداد و همین امر به یکی از اختلافات جدی کُردها با بغداد تبدیل شد چرا که آنان معتقد بودند سیاستهای دولت جدید ادامه سیاستهای ضد کُردی نظام بعث در عراق است. اینک اکثریت مناطق مورد مناقشه در دست کردها است و در آنسوی این مناطق نه ارتش عراق بلکه شبه نظامیان سیاه پوش داعشی قرار دارند. مطمئناَ تعیین سرنوشت این مناطق همچنان یکی از مسائل حساس و اختلاف انگیز میان طرفین در سال 2015 و سالهای بعد باقی خواهد ماند.
1.2.4. کنار گذاشته شدن نوری مالکی: یکی از مهمترین چالش های موجود در روابط اربیل و بغداد از سال 2011 به بعد به روابط پرمناقشه و پرتنش میان بارزانی و مالکی باز می گردد. مسعود بارزانی در این دوره حتی در صدر ائتلافی شامل شیعیان، سنی ها و کُردها قرار گرف که طرح استیضاح نوری مالکی را به پارلمان این کشور بردند و اگر حمایت ناگهانی و قابل تامل جلال طالبانی از مالکی نبود مالکی پیش از انتخابات جدید از قدرت کنار گذاشته می شد. همین مسائل باعث افزایش تنش میان کردها و دولت مرکزی شد و نخست وزیر در این زمان با بکار گیری «استراتژی فرار رو به جلو» عمدتاً بدنبال ایجاد بحرانهای جدید از جمله «بحران بودجه» برای عدم حل بحرانها و تعهدات سابق در خصوص ماده 140 قانون اساسی، مساله پیشمرگان، نفت و ... بود. سرانجام ماراتن تنش های میان مالکی و بارزانی در فردای پس از انتخابات کنار گذاشته شدن مالکی بود البته در این اقدام مخالفت جدی دیگر گروههای سنی و شیعه در عراق، متحدان منطقه ای از جمله ایران و فرامنطقه ای از جمله آمریکا را بایستی بسیار موثر ارزیابی کرد چرا که مالکی حتی با اعلام طرح وضعیت فوق العاده امنیتی در بغداد در روز اعلام حمایت نخست وزیری حیدرالعبادی توسط دیگر گروهها نشان داد پتانسیل اقدامات هرچه تنگ تر کردن فضای سیاسی عراق را نیز دارد.
1.2.5. مشارکت در دولت جدید: مساله مهم دیگر اعلام حمایت از دولت جدید عبادی توسط کردها بود. البته این حمایت با کش و قوسهای فراوانی همراه بود و هنوز تردیدها و اما و اگرهایی در میان کردها در این خصوص دیده می شود. اما به نظر می رسد عبادی با مشی میانه روانه تر و نیز با توجه به آسیب پذیری بیشتر دولت در شرایط فعلی، توان نزدیک شدن به کردها و یا دادن وعده های عملی تر به آنان را دارد.
1.2.6. تلاش برای کاستن اختلافات: اعلام دستیابی به توافقاتی با دولت مرکزی در باب مسائل مختلف از جمله بودجه و فروش نفت در سال 2014 چندبار از سوی رسانه ها مطرح گردید اما هربار پس از چندی طرفین از عدم عملیاتی شدن این توافقات سخن به میان می آوردند اما در کل روند طرفین تلاش برای کاستن از اختلافات بود هرچند هنوز راه دشوار و طولانی در این خصوص وجود دارد.
2. عرصه امنیتی
2.1. ظهور داعش: مطمئناً ظهور داعش مهمترین فاکتور موثر بر تحولات و روندها در کل عراق و نیز اقلیم کردستان بود. تسخیر سریع و غافلگیرانه موصل و پیشروی تا آستانه مرزهای بغداد باعث شد تا کُردها از ورود عراق به عصر جدیدی سخن به میان آورند و تاریخ جدید این کشور را به «عراق قبل و پس از سقوط موصل» تقسیم کنند. همانطور که اشاره شد نخست کردها از این وضعیت به مثابه فرصتی برای تحقق آرمان بزرگ خود یعنی استقلال یاد کردند و در نتیجه مسعود بارزانی سخن از حق تعیین سرنوشت کردها به میان آورد اما حمله غافلگیرانه داعش به مناطقی از اقلیم کردستان از جمله شنگال (سنجار)، زومار، سعدیه، جلولا و ... و تسخیر آنها به مثابه پاشیدن آب سردی بر آتش در حال شعله کشیدن استقلال خواهی کردها بود. آسیب پذیری پیشمرگان در شنگال و عقب نشینی سریع و اجباری آنان، حتی منجر به مخدوش شدن توان و چهره پیشمرگان چه در عرصه داخلی و چه خارجی شد. تلاش داعش برای حمله به اربیل و رسیدن به مرز 42 کیلومتری پایتخت کُردهای عراق، این آسیب پذیری را بیش از پیش عیان ساخت و شاید اگر حمایت های منطقه ای (از جمله ایران) و بین المللی (آمریکا و برخی کشورهای اروپایی) نبود عمق بحران در کردستان عراق بیش از پیش می شد!
2.2. خرید و دریافت تسلیحات نظامی: می توان گفت کردهای عراق از پس از ظهور داعش و حمله آنان به کردستان سعی کردند به مثابه یک فرصت استفاده کنند. فقدان تسلیحات و تجهیزات مدرن سنگین و نیمه سنگین یکی از دلایل اصلی شکست پیشمرگان در برخی از جبهه ها از داعش اعلام گردید و همین امر باعث شد تا کُردها مانوری جدی برای جلب رضایت کشورهای غربی از جمله آمریکا، آلمان، انگلیس، ایتالیا و ... برای ارسال اسلحه به اربیل انجام دهند. پس از مدت کوتاهی محموله های تسلیحاتی از کشورهای مختلف راهی کردستان عراق شد و همچنان می شود اما هنوز این امر کردها را راضی نکرده است چرا که آنان عمدتاَ بدنبال تسلیحات سنگین از جمله تانک و هلی کوپترهای جنگنده هستند اما قدرتهای بین المللی با توجه به سیاستهای کلانشان در قبال عراق و نیز تحت فشار دولت بغداد از دادن چنین تجهیزاتی به کردها خودداری می کنند. اما با اینحال باید گفت عملکرد دولت اقلیم کردستان در باز کردن رسمی کانالهای دریافت تسلیحات مثبت بوده است. امری که می تواند علاوه بر جنگ با داعش در توازن موجود با بغداد کفه کردها را سنگین تر کند.
2.3. طرح ارتش مشترک پیشمرگه: یکی از پیامدهای ظهور داعش، نمایان شدن ضعف دفاعی نیروهای پیشمرگ و بخصوص عدم سازماندهی و هماهنگی موثر میان آنان بود که تا به امروز نیز ادامه داشته است. وضعیت عمومی این نیروها به اینگونه است که هر حزب نیروهای مسلح خاص خود را دارد و عملاً در درگیری با داعش در شهرها و مناطق مختلف نیز عملکردها عمدتاً تحت تاثیر روابط و پرچم حزبی بوده است و هنوز هم رقابتهای حزبی حتی در زمان بودن دشمن بسیار خطرناک و مشترکی بنام داعش بر مصالح عالی و استراتژیک کُردها چربش دارد. همه اینها دست به دست هم داده است تا رهبر اقلیم کردستان عراق رسماً از وزارت پیشمرگه بخواهد زمینه های تشکیل نیروهای فراحزبی پیشمرگه را فراهم سازد. امری که برای کردها بسیار حیاتی به نظر می رسد اما با توجه به واقعیات موجود عملی شدن آن کاری سخت، پرمانع و طولانی خواهد بود.
3. عرصه دیپلماتیک
3.1. کسب حمایت دیپلماتیک بین المللی: تراژدی برای کُردهای عراق همواره یک وضعیت دوگانه داشته است از یکسو چونان ضربه ای عمیق و کاری، پیکر نحیف، رنجور و ستمدیده شان را زخمی تازه زده است و اما از سوی دیگر همین عمیق بودن این فجایع گاه منجر به جلب توجه جامعه بین المللی نسبت به وضعیتشان شده است. در همین چارچوب پیش از این در کردستان عراق، حمله شیمیایی نیروهای بعثی به حلبچه(1) و کشته شدن دست کم 5 هزار شهروند غیرنظامی در این شهر هرچند یکی از سیاه ترین و شرمناک ترین لحظه های بشر در طول قرن بیستم را بوجود آورد اما در عین حال مهمترین رخدادی بود که مساله کُرد را بین المللی کرد. در سال 2014 نیز تراژدی دیگری علیه کُردها و اینبار در شنگال (سنجار) رخ داد.
انتشار تصاویر و اخبار مختلف از فجایع روی داده توسط داعشی ها علیه شهروندان کُرد ایزدی از جمله قتل عام های دسته جمعی، خرید و فروش زنان و دخترانشان در بازارهای برده، هزاران آواره مانده در کوهها و ... یکی از عوامل موثری بود که سرانجام جامعه بین المللی را مجاب کرد که به اقدامی سریع در حمایت از کردها و نیز دیگر مردم عراقی دست زنند. این امر پس از سقط شهر مسیحی نشین «قره قوش» سرعت بیشتری یافت و در نتیجه اربیل به یک مرکز پرترافیک رفت و آمدهای دیپلماتیک مقامات مختلف و بلندپایه از کشورهای مختلف تبدیل شد. حضور نخست وزیر ایتالیا، وزرای خارجه آمریکا، آلمان، انگلستان، ایران(2) و ... در همین راستا ارزیابی می شود.
3.2. ادامه گشایش کنسولگریها: تحول مهم دیپلماتیک دیگر در اربیل ادامه روند گشایش کنسولگری های کشورهای مختلف در این منطقه بود این امر از سالهای نخست تشکیل اقلیم کردستان آغاز شده است و طی چند سال اخیر شدت بیشتری یافته است. آخرین دولت مهمی که در اربیل و درست در آخرین روز سال 2014 کنسولگری اش را افتتاح نمود جمهوری خلق چین بود.
3.3. ابهام در متحد منطقه ای: مجموعه روابط و اقدامات ترکیه در شمال عراق باعث گردیده بود که از سال 2011 این همسایه قدرتمند محور روابط آنکارا -بغداد را به آنکارا -اربیل تغییر دهد و عملاً وارد یک اتحاد استراتژیک با کردستان عراق در برابر دولت مرکزی این کشور شود. حتی ترکها بطور ضمنی از صحبتهای بارزانی در خصوص حق تعیین سرنوشت حمایت کردند اما در زمانی که اربیل در خطر تهاجم و حتی سقوط قرار داشت آنان فرستاده ویژه و فوری مسعود بارزانی را به بهانه اسیر بودن دیپلماتهایشان در دست داعش، بی پاسخ و بی کمک به اربیل باز پس فرستادند و برخلاف ترکیه این ایران بود که به استناد نامه تشکرآمیز بارزانی به رئیس جمور ایران، سریعترین و مهمترین کمکها جهت دفاع از اربیل را در اختیار پیشمرگان قرار داد. این اقدام ترکیه در کنار رفتار پیشینش علیه سوریه و برخی کشورهای دیگر امروزه باعث ایجاد سئوالات و ابهامات جدی در ذهن رهبران کُرد عراقی شده است. رهبرانی که به نیکی می دانند برای دستیابی به اهدافشان همراهی و اتحاد استراتژیک با یکی از کشورهای همسایه برایشان حیاتی است!
3.4. نقش نمادین در حمایت از کوبانی: اما یکی دیگر از مهمترین اقدامات نمادین حکومت اقلیم کردستان به ارسال کمک های نظامی و نیرو به کوبانی جهت تقویت مدافعین شهر در برابر داعش بود. هرچند انتقادات متعددی در خصوص سیاست های کلی اربیل در قبال تحولات شمال سوریه در سالهای اخیر وارد شده است و رقابت میان دو حزب دموکرات و پ.ک.ک برای گسترش نفوذ در این منطقه، هماهنگی های کردها برای اتخاذ سیاستی فراگیر را تحت الشعاع خود قرار داده بود اما نهایتاً با ادامه مقاومت حماسی مدافعین کوبانی (نیروهای رزمنده حزب اتحاد دموکراتیک با رهبری صالح مسلم)، دفاع از آن تبدیل به نمادی خاص برای کردها شد که احزاب مختلف را وادار کرد بطور موقت شعله اختلافات را کم کرده و در صف واحدی قرار گیرند. در نتیجه بارزانی موفق شد با رایزنی گسترده مقامات ترکیه را راضی به دادن کریدوری محدود به پیشمرگان کُرد کند تا 150 نفر از آنان با تسلیحاتی نیمه سنگین به یاری هم تبارانشان در کوبانی روند. البته لازم به ذکر است بنا به ادعای مقامات اربیل، آنان تلاش و فشار زیادی به آمریکا و متحدینشان جهت کمک تسلیحاتی و انجام حملات هوایی علیه مواضع داعش در کوبان به عمل آورده اند.
4. عرصه اقتصادی
4.1. بودجه: کل سال 2014 برای کردها از نظر اقتصادی تحت تاثیر اختلافات اربیل و بغداد بود اختلافاتی که زمینه ساز قطع ارسال بودجه مصوب شده پارلمان به این منطقه از سوی نخست وزیر شده بود. عملاً مالکی موفق شده بود با اینکار خود هم دولت اقلیم را تحت فشار جدی اقتصادی قرار دهد و هم دیگر موارد اختلافی مورد نظر کردها را کمرنگ تر از قبل کند. با کنار رفتن مالکی، همچنان یکی از مهمترین مسائل میان کردها و دولت مرکزی بودجه اختصاصی اقلیم بوده است. امری که حاکی از آسیب پذیری جدی کردها و تبدیل شدن آن به اهرم قدرتی برای بغداد است. در پاییز 2014 پس از چد سفر طرفین (نچیروان بارزانی و حیدر العبادی) به اربیل و بغداد اعلام گردید در این زمینه به توافقاتی رسیده اند. اهمیت عرصه اقتصادی برای کُردها به گونه ای بود که اینبار در دولت جدید آنان پس از 11 سال حاضر به چشم پوشی از پست مهم و نمادین وزارت خارجه شدند و معتبرترین وزیرشان یعنی «هوشیار زیباری» را مامور در دست گرفتن سکان وزارتخانه دارایی کردند.
4.2. فروش نفت: اما یکی دیگر از چالش ها و دغدغه های مهم حکومت اقلیم کردستان در سال 2014، مساله فروش نفت استخراجی و ارسال شده از طریق خط لوله نفتی جدید با ترکیه بود. آنها با همراهی دولت ترکیه و علیرغم مخالفت های واشنگتن، بغداد و تهران خط لوله مذکور را کشیدند و در ابتدای سال مورد بهره برداری قرار دادند. و حتی کشتی های نفت کش، نفت کردستان را به سواحل آمریکا نیز کشاند؛ اما طرح اقامه دعوا از سوی دولت عراق عملاً باعث اخلال در فرآیند فروش نفت اقلیم کردستان شده است. هرچند طبق توافقات جدید اربیل و بغداد، کردها می توانند در چارپوب دولت عراق نفت خود را فروخته و طبق فرمولی توافقی سهم دولت را از آن بپردازند. اما باید گفت توافق مذکور بسیار شکننده بوده و فروش نفت همچنان می تواند یکی از عوامل اختلاف زای طرفین در سالجاری باشد.
4.3. سقوط قیمت نفت: اما سقوط قیمت نفت در آخرین ماههای سال 2014 یکی دیگر از فاکتورهای اقتصادی و البته روانی موثر بر تحولات و روندهای موجود در اقلیم کردستان عراق است. امری که هرچند شاید تاثیری مستقیم بر درآمدهای اقتصادی این منطقه در سال مذکور نداشت اما بار روانی خاصی بر اهداف، ایده ها و رفتارهای اقلیم کردستان و برنامه های ایده ال گرایانه سیاسی و اقتصادی آنان در سال 2015 و سال های پیش رو خواهد داشت.
پی نوشت:
1. لازم به ذکر است عملیات شیمیایی حلبچه تنها بخش کوچکی از مجموعه عملیاتهایی موسوم به «انفال» بود که از سال 1987 آغاز و تا سال 1989 ادامه یافت و در آن رژیم بعثی با هدف نسل کشی کُردها دست کم 182 هزار کُرد عمدتاً غیرنظامی را به شیوه های مختلفی از جمله زنده به گور کردن به کام مرگ فرستاد.
2. لازم به ذکر است سفر دکتر جواد ظریف ،وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران، به اربیل حائز اهمیت بسیاری بود چرا که وی عملاً بلندپایه ترین مقام رسمی و دیپلماتیک ایرانی است که از اربیل بازدید کرده است و همین امر در کنار حمایتهای تسلیحاتی ایران منجر به تقویت بیش از پیش روابط اربیل -تهران گردید.
اردشیر پشنگ
پژوهشگر مهمان در مرکز تحقیقات استراتژیک خاورمیانه
نظر شما