کارگردان فیلم سینمایی «شهرموش‌ها2» با اشاره به خاطرات چند نسل از کودکان با ساخته‌هایش، تاکید کرد از ترس خدشه وارد شدن به این خاطرات، فیلم خوب ساخته است.

سمیه علیپور: مرضیه برومند بعد از سال‌ها با «شهر موش‌ها2» به سینما بازگشت؛ فیلمی که در جریان اکران عمومی با استقبال گسترده‌ای از سوی مخاطبان مواجه شد و توانست به فروش 12 میلیاردی دست پیدا کند.

برومند که در سال 1393 مسئولیت برگزاری جشنواره تئاتر عروسکی را نیز برعهده داشت،‌ در گفت‌و‌گویی از «شهرموش‌ها2»، نظرات گروه‌های موافق و مخالف با فیلمش و برگزاری جشنواره تئار عروسکی سخن گفت.

خانم برومند، اکران «شهرموش‌ها2» با استقبال بسیار زیادی مواجه شد، تصور می‌کردید قصه موش‌ها همچنان اینقدر پرطرفدار و محبوب باشد؟

بله، خب می‌دانستم که این شخصیت‌ها محبوب هستند، اما دقیقا تصوری از استقبال نداشتم، چون واقعا تصور کردن در این زمینه سخت است. مطمئن بودم فیلم مورد توجه قرار می‌گیرد چون می‌دانم اگر فیلمی استاندارد لازم را داشته باشد مردم برای تماشای آن با خانواده‌هایشان به سینما می‌آیند و «شهرموش‌ها2» این قابلیت را داشت.

زمان اکران فیلم با مادران زیادی مواجه مي‌شدم که می‌گفتند وقتی بچه بودیم «شهر موش‌ها» و «مدرسه موش‌ها» را دیده بودیم و حالا با بچه‌هایمان آمدیم تا آن‌ها هم این فیلم را ببینند. بعضی می‌گفتند چند بار فیلم را دیده‌اند. من معتقدم اگر یک فیلم کیفیت استانداری داشته باشد مردم حتما به تماشای آن می‌نشینند.

من خیلی کم به سینما می‌روم تا فیلمی ببینم، یعنی در واقع مدت‌هاست که برای تماشای فیلم به سینما نرفته‌ام، چون کیفیت پایین تصویر و صدا واقعا من را عذاب می‌دهد. سر اکران «شهر موش‌ها2» یکبار به سالنی رفتیم که سیستم پخش واقعا بد بود، نه صدا ربطی به آن چیزی داشت که ما برایش کلی زحمت کشیده بودیم و نه تصویر. به نشانه اعتراض از نیمه پخش فیلم از سالن بیرون آمدم، چون واقعا این وضعیت پخش یک فیلم برایم برخورنده بود، به حالت قهر از سالن زدم بیرون تا نشان دهم این شکل پخش آن فیلمی را در اختیار مخاطب قرار نمي‌دهد که ما برای ساختش بسیار زحمت کشیدیم.

واقعیت این است که «شهرموش‌ها2» با زحمت و سختی بسیاری ساخته شد، وظیفه من به عنوان کارگردان این بود که کیفیت بالای تصویر و صدا را به دست مخاطب برسانم، اما واقعا امکانات پخش ما در اغلب سالن‌های سینما با مشکلاتی جدی روبروست. قطعا حجم نور و رنگ و تصویر در این فیلم با کارهای آپارتمانی متفاوت است، اما به هر حال با وجود همه این مسائل فیلم به خوبی اکران شد و مورد استقبال قرار گرفت.

بعد از پایان اکران فیلم احساس کردید تلاش‌هایتان به نتیجه رسیده است؟

بله چنین حسی داشتم و معتقدم راز موفقیت «شهرموش‌ها2» شاید توصیفی «هندی» باشد، اما واقعا عشق بود. عشقی که همه به کارمان داشتیم تا فیلمی ساخته شود و مردم لذت ببرد. در شرایط خیلی سخت کار می‌کردیم. عروسک‌گردان‌های ما سیاه و کبود بودند. از بس که زمین می‌خوردند و یا زیر دکور سرشان شکسته بود. همواره توصیه می‌کردم مواظب باشید کلاه ایمنی بگذارید، اما به هر حال اتفاق می‌افتاد و تا جایی هم که می‌توانستند از من سرهای شکسته‌شان را پنهان می‌کردند بعد یکدفعه می‌دیدم که ای بابا سر کلی از بچه‌ها زخم یا شکسته است.

اما نتیجه کار همین گروه است که وقتی خودم من می‌نشینم و فیلم را تماشا می‌کنم بعد از پنج دقیقه واقعا فراموش می‌کنم که این‌ها عروسک هستند و دست عروسک‌گردانی آن‌ها را می‌چرخاند.

خودتان چند بار فیلم را دیدید؟

روی پرده و با تماشاچی دو بار دیدم. زمان اکران فیلم درگیر جشنواره تئاتر عروسکی بودم و بیشتر از این زمانی نداشتم. علاوه براینکه خودم خیلی دوست ندارم فیلمم را تماشا کنم. زمان دیدن فیلم خودم همه‌اش می‌گویم چرا این بخش اینطور شد و چرا آن تکه طور دیگر. چرا تصویر بد است چرا صدا درست شنیده نمی‌شود. این‌ها باعث می‌شود ترجیح دهم کمتر فیلم خودم را ببینم تا کمتر حرص بخورم.

در همین دو باری که فیلم را با تماشاگران دیدید، با واکنش جالبی روبرو شدید؟

جالب ترین واکنش را زمانی دیدم که با اهالی مطبوعات فیلم را تماشا مي‌کردم. قبل از شروع پخش فیلم مراسم صبحانه‌‌ای بود و نگاه‌های دور و اطراف را حس می‌کردم؛ اینکه بعضی در دلشان می‌گویند، «شهر موش‌ها» ساختید حالا بهتان می‌گوییم و برایتان می‌نویسیم و کلا منتظر این بودند که نتیجه فیلم مشکلی داشته باشد تا حسابی از ما حسابرسی کنند.

همان زمان بود که حتی بعضی بازیگران که اصلا ارتباطی با کار نداشتند در مورد این فیلم اظهارنظر کرده بودند و گفته بودند فکر نمی‌کنیم این فیلم بچه‌های امروز را راضی نگه دارد؛ اظهارنظری که اصلا نمي‌دانم به آن فرد مطرح‌کننده موضوع چه ربطی داشت. به هر حال در فضایی که برخی سم‌پراکنی‌هایی علیه فیلم در مطبوعات کرده بودند، در جمع خبرنگاران بودیم. یکی از خبرنگارها در حال صحبت با من بود که گفتم برویم در سالن فیلم شروع می‌شود. او دستش را روی قلبش گذاشت و گفت می‌ترسم به سالن بروم و همه خاطراتم نابود شود. به او گفتم نترس برو فیلم را ببین. او اواسط سالن نشست و من انتها. بعد از پایان فیلم همان وسط سینما بلند شد و گفت خانم برومند ترسم ریخت.

این احساسات برای من خیلی ارزشمند و قابل احترام است. او و یا احتمالا خیلی‌های دیگر که هم سن و سالش هستند، با این نگرانی به تماشای «شهرمو‌ش‌ها2» نشستند.

یک خانم سی و هفت هشت ساله‌ای بود که وقتی او را در سالن دیدم گفت برای بار چهارم است که به تماشای فیلم آمده، سه بار قبل با بچه‌های خودش و خواهر و برادر، و حالا این بار به گفته خودش همه را قال گذشته آمده سینما تا تنهایی دل سیر فیلم را تماشا کند.

همین احساسات و نزدیکی گروه مختلفی از مردم با «شهرموش‌ها» بود که کار شما را برای ساخت بخش دوم فیلم سخت می‌کرد.

قطعا همین طور است و اصلا من از ترسم فیلم خوب ساختم... خیلی از نتیجه فیلم می‌ترسیدم. بعد از 30 سال قرار بود این فیلم را دوباره کار کنم و این بار سنگینی روی دوش من می‌گذاشت. اگر یکم خرابکاری می‌کردم و مردم از فیلم خوششان نمی‌آمد، آبرو حیثیت چندین ساله‌ام به باد می‌رفت. این ذهنیت وجود داشت که ما برای سودجویی سراغ «شهرموش‌ها2» رفته‌ایم. شاید از نظر تهیه‌کنندگان اول چنین فرض‌هایی هم وجود داشت، اما این یک حقیقت است که آنان وقتی وارد کار شدند خودشان هم درک کردند که سود این کار در آبرو و افتخاری است که به واسطه‌اش به دست می‌آید. گروه سازنده این فیلم بدون حمایت از سوی ارگان و نهادی با پول شخصی واقعا پشت پروژه ایستادند. واقعا خانم حکمت و آقای سرتیپی و به خصوص خانم حکمت برای ساخته شدن این فیلم زحمت کشیدند.

خودتان هم اشاره کردید، جوسازی‌های زیادی علیه این فیلم صورت گرفته بود، حتی هنوز هم در برخی موارد حس می‌شود. دلیل آن را می دانید؟

این جوسازی‌ها را ناشی از تنگ نظری و بد دلی و بی‌فرهنگی می‌دانم. من می‌گویم فرهنگ یک امر کلی و بهم پیوسته است ما هر کدام یک گوشه را می‌گیریم امسال فیلم من پرفروش می‌شود سال بعد فیلم سینماگر دیگری. مساله مهم این است که سینمای کودک باید رونق بگیرد. باید بچه‌ها را امیدوار کنیم تا آنان به خودباروی برسند. این کار وظیفه همه ماست و من و شما ندارد. علاوه بر این‌ها «شهر موش‌ها2» را فقط من نساختم، این فیلم حاصل تلاش یک جمع است که برای به ثمرنشستن کارشان زحمت زیادی کشیدند.

قطعا ساختن چنین فیلم سختی به لحاظ جسمانی هم انرژی می‌برد و توان بالایی مي‌طلبد.

گاهی اوقات از پروریی و پوست کلفتی خودم تعجب می‌کنم. وقتی می‌خواهم هر کاری را شروع کنم به خصوص کارهای سخت چنین تصور می‌کنم که گویا پای کوه ایستاده‌ام و باید به قله برسم. وقتی به قله می‌رسم و به این فکر می‌کنم که با چه حالی مسیر را شروع کردم خودم تعجب می‌کنم. واقعیت این است که در مورد من انرژی روحی، جسمم را پیش می‌برد.

بعد از «شهرموش‌ها2» و جشنواره تئاتر عروسکی دکتر قلب رفتم، دکتر به من گفت دو رگ قلبت 50 درصد گرفتگی دارد، به نظر خودم گرفتگی یکی از رگ‌ها مال «شهرموش‌ها2» است و دیگری برای جشنواه عروسکی...

با همه این سختی‌ها باز هم حاضر  هستید، به گفته خودتان پای کوه «شهرموش‌ها» بایستید و تا قله بروید؟

نه، این بار حاضرم یکی دیگر بالا برود و من از او مواظبت کنم تا نیافتد. دوست دارم «شهرموش‌ها» ادامه پیدا کند، از روی آن سریال یا فیلم بسازند، اما فکر می‌کنم خانم برومند بس‌اش است. الان بچه‌های جوانی که همراهم بودند و توان عالی دارند می‌توانند راه را ادامه دهند و من حمایت کنم. کافی‌ست تهیه‌کنندگان به این نیروها اعتماد کنند.

به جشنواره تئاتر عروسکی هم اشاره شد؛ یکی از کارهای سنگین شما در سال 93 برگزاری همین جشنواره بود که البته سختی‌های حاشیه‌ای هم داشت.

من روی جشنواره را کم کردم. جشنواره بسیار خوبی برگزار کردیم و یک تیم جوان عالی کنار هم جمع شدند. کار من در این جشنواره نوآوری بود. اصلا سراغ کارهای اداری و راکد و تکراری نرفتم. دلم می‌خواست همه کارها به خوبی پیش برود و پس از نیروهای جوان و کارآمد بهره بردم.

راه افتادن کارناوال عروسکی در روز افتتاح، برنامه موجز اختتامیه، بخش‌های گرافیکی و ارتباط با خارجی‌ها و بسیاری از نکات دیگر، از جمله کنار هم قرار گرفتن نام صداوسیما، شهرداری، مرکز هنرهای نمایشی و سازمان میراث فرهنگی در پوستر جشنواره همه حاصل تلاشی‌هایی بود که صورت گرفت تا بیشترین امکانات در اختیار جشنواره قرار بگیرد.

در کنار همه این‌ها تلاشی که برای فرهنگ‌سازی جهت حمایت از محیط زیست داشتیم نکاتی بود که این جشنواره را از سایر جشنواره‌های مشابه مجزا می‌کرد.

جشنواره تاثیرگذاری لازم را داشت؟

آنقدر تاثیر داشت که پابند شویم و خانه عروسک ابتدا به عنوان دبیرخانه جشنواره و بعد به عنوان خانه عروسک به فعالیت خود ادامه دهد. بجه‌ها در آنجا دور هم جمع می‌شوند و کلاس‌های متعددی تشکیل مي‌دهند. هفته‌های تولید تئاتر از فکر تا اجرا برگزار می‌شود تا شاهد رونق بیشتر تئاتر عروسکی باشیم.

بعد از این همه کار در سال 93، وقتی به نتیجه آن نگاه می‌کنید، احساس می‌کنید خستگی‌تان از بین رفته است؟

خستگی جسمی از بین می‌رود، روحمان خسته نشود. روح همه افسرده و خسته است، اما به هر حال وقتی حاصل کارت را نگاه می‌کنی کلی شارژ می‌شوی. من انرژی خودم را از آرمان‌ها و ایده‌‌آل‌هایم به دست می‌آورم. می‌خواهم همه چیز درست باشد و عزمم را برای رسیدن به هدف جزم می‌کنم.

5858

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 405755

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 10 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سیدحامد واسعی IR ۱۸:۳۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۰۳
    12 6
    خانوم برومند به نظرم یکم زیادی نسبت به منتقدین با گارد نگاه و تحلیل می‌کنند. البته شکی نیست که خیلی‌ها چشم دیدن موفقیت یک پروژه یا یک فرد رو ندارند و فکر و قلم نقادانه‌شونو در جهت تخریب به کار می‌گیرند، اما نباید همه رو با همین دید پس زد. من منتقد نیستم، اما به عنوان یک سینمادوست انتقادهای بسیاری به شهرموش‌ها۲ دارم. نه اینکه از فیلم لذت نبرده باشم، نه اینکه خوبی‌های فیلم رو ندیده باشم، چرا، به خصوص از جهت فنی راضی بودم که کار درخوری از لحاظ صدا و تصویر به سینمای کشورم اضافه شده، ولی نمی‌تونم منکر انتفادات فراوانی که به کار دارم بشم؛ انتقاداتی که چه اگر فیلم شکست می‌خورد و چه حالا که فروش دو رقمی رو در میلیارد به دست آورده، باز هم تغییری در ماهیتشون ایجاد نمی‌شد. براتون آرزوی سلامتی دارم