سینما فراگیرترین و مؤثرترین هنر روزگار ماست. عدهای آن را هنر هنرها دانستهاند چراکه آمیزهای از تمامی هنرهاست. میتوان با این نظر مخالف یا موافق بود اما اهمیت و قدرت سینما را نمیتوان نفی کرد.
سینما پدیدهای است همانند فوتبال که چه خوشمان بیاید و چه خوشمان نیاید، نه میتوانیم آن را ندیده بگیریم و نه میتوانیم آن را از زندگی روزمره حذف کنیم. البته توجه کنید که میگویم «پدیده سینما» و نه سینمای ایران.
سینمای ایران تا دلتان بخواهد پرهیاهوست و هو و جنجال و پروپاگاندای پیرامون آن ممکن است شما را بفریبد تا در این گمان بیفتید که سینمای ایران مهمترین پدیدهای است که در زندگی ما ایرانیان وجود دارد. پدیدهای که بدون آن تصور حیات ممکن نیست. چه عواملی این تصور واهی را به وجود میآورند و این توهم را تشدید میکنند؟ رسانهها؛ از مطبوعات و سایتهای خبری گرفته تا رسانههای فراگیر و به اصطلاح ملی.
این درست که سینمای ایران با همه عیب و ایرادهایش پدیدهای است جذاب و برای رسانهها - اعم از مکتوب و دیداری - موضوع خبری قابل توجهی است اما آیا این سینما آنقدر مهم است که همه فعالیتهای فرهنگی - هنری باید تحتالشعاع آن قرار بگیرد؟
در زمان برپایی جشنواره فیلم فجر هیچ اتفاق فرهنگی دیگری مورد توجه رسانهها قرار نخواهد گرفت حتی موسیقی و تئاتر هم که جشنوارههای مستقلی به آنها اختصاص داده شده قربانی سینما میشوند. از همه بدشانستر شاعر و نویسندهای است که در این هیاهو دار فانی را وداع بگوید. احتمالاً کمتر کسی حتی از خبر درگذشت آن بنده خدا مطلع خواهد شد.
اگر دارای سینمایی قدرتمند و صاحب تصرف بودیم این میزان از توجه به سینما چندان بیوجه نمینمود، سینمایی که میتواند به نحوه رفتار و حتی پوشش تمامی ساکنان کره زمین تأثیر بگذارد مستحق توجه همهجانبه است و اگر همه امکانات کشوری که صاحب چنین سینمایی است بام تا شام صرف تبلیغ آن سینما شود کسی خرده نخواهد گرفت که چرا چنین است و چنان. اما سینمایی که با هزار حرف و حدیث در سال دو - سه فیلم تا حدی قابل قبول عرضه میکند که دیگر این همه هیاهو ندارد.
این درست که سینما در همه جای دنیا از جذابیت بیشتری نسبت به دیگر محصولات فرهنگی برخوردار است اما گمان نمیکنم در همه جای دنیا رسانههای گروهی به موسیقی، رمان، شعر و هنرهای تجسمی هیچ اعتنایی نکنند و همه همت خود را مصروف اخبار سینمایی کنند.
توجه رسانههای ما در ایام برگزاری جشنواره فیلم فجر گاه توجهی بیمارگونه است، حتی نشریاتی که هیچ ربطی به سینما ندارند این روزها طرفدار سینما میشوند و خبرنگارانشان را راهی سالنهای سینمایی میکنند تا از فیلمهای جشنواره خبر و نقد و تحلیل بیاورند و نقد فیلم هم که ظاهراً هیچ نیازی به تخصص که چه عرض کنم حتی ذوق هم ندارد.
کسی که بیش از یک ساعت تحمل نشستن روی صندلی سینما را داشته باشد پس حتماً قابلیت نقد فیلم نوشتن را هم دارد. به قول آن سینماگری که اسمش را به خاطر ندارم همه مردم دنیا دو شغل دارند یکی شغل خودشان و دیگری منتقد سینما. ظاهراً همین است که هست و کاریش هم نمیتوان کرد اما من با همه ناامیدی و بیتوقعیام هنوز به دوستان روزنامهنگارم امیدوارم، به ویژه به دوستان «خبر آنلاین» و از آنها متوقعم آنقدر چشم و گوششان را در اختیار مشهورات زمانه قرار ندهند، به نظر شما این توقع زیادی است؟






نظر شما