مریم محمدپور: کمتر از هفت ماه به برگزاری دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی مانده است و گروههای اصولگرا تلاش برای رسیدن به وحدت را افزایش دادهاند. تلاشهایی که در فقدان آیت الله مهدوی کنی به عنوان ریش سفید این جریان، با اما و اگرهایی همراه شده است.
این تلاشها با عبور اصولگرایان از شوک انشقاق در جریان انتخابات ریاست جمهوری 92 از سال گذشته و با پادرمیانی حجت الاسلام تقوی قائم مقام دبیر کل جامعه روحانیت مبارز و رییس شورای سیاستگذاری ائمه جمعه شتاب گرفته است.
وقتی پسران به جای پدران، منادی وحدت میشوند
ویژگی مهم تلاش ها برای وحدت اصولگرایان در این دوره از انتخابات، جای خالی پدران اصولگرایی است. ارتحال آیت الله مهدوی کنی از یکسو و درگذشت حبیب الله عسگراولادی از سوی دیگر باعث شده تا حالا پرچم اصولگرایی در دست جوانترهای اصولگرا قرار گیرد و از همین زاویه است که محمدرضا باهنر در جایگاه رئیس جبهه پیروان خط امام رهبری و رضا تقوی به تلاش کنندگان برای وحدت در میان اصولگرایان پیوستهاند.
البته اما و اگرهایی درباره رسیدن اصولگرایان به وحدت انتخاباتی وجود دارد. مهمترین مانع این همگرایی نیز پیشینه فعالیتهای تشکلهای اصولگرا در عرصه انتخابات است. همان تشکلهایی که همچنان در فکر تداوم رقابت های گذشته خود در عرصه انتخابات هستند.
پرچم وحدت در دست کدام گروههای اصولگراست؟
نکته جالب توجه اینجاست که امروز آن هایی بیشتر حرف از وحدت انتخاباتی میزنند که سابقه قابل قبولی در زمینه وحدت در این جریان ندارند. همان ها که در ادوار گذشته انتخابات با برهم زدن زمینه های وحدت، عامل شکاف در جبهه واحد اصولگرایی شده ولی امروز، همچنان شعار وحدت سر میدهند. کدام فعال سیاسی از یاد میبرد، جبهه پایداری چگونه زمینه شکاف در میان اصولگرایان در انتخابات دوره هفتم مجلس و نیز انتخابات ریاست جمهوری 92 را فراهم آورد؟ همین پیشینه درباره تشکلهای دیگر اصولگرایی همچون رهپویان و ایثارگران هم وجود دارد. همانها که آن زمان که محمود احمدی نژاد، کاندیدای جریان نئوراست خوانده شد، سرخوش از تضعیف طیف سنتی اصولگرایان، ندای جدایی سردادند و خود را منجی اصولگرایان دانستند.
مسببان شکاف در لیست انتخاباتی مجلس هشتم
برای یادآوری تاثیر این جریانها در شکاف بین اصولگرایان میتوان مروری داشت بر تلاش هایی که برای رسیدن به وحدت برای انتخابات مجلس هشتم و نهم صورت گرفت.
در زمان انتخابات مجلس هشتم الگوی وحدت، جبهه 6+5 بود. هدف از شکلگيري اين جبهه در آستانه انتخابات مجلس هشتم، ايجاد اتحاد ميان تمامي اصولگرايان و ارائه ليستي متحد و فراگير بود. اما از همان ابتدا افق چندان روشني پيش روي اين جبهه در ايجاد وحدتي فراگير ديده نميشد، چرا که تصميم براي شکل گيري آن، همزمان شد با انشعابي جديد در ارديبهشت ماه سال 86 از فراکسيون اکثريت در مجلس هفتم که «فراکسيون اصولگرايان» خوانده مي شد. فراکسيون «اصولگرايان مستقل و نقاد» متشکل از نمايندگان اصولگرايي بود که به دنبال پويايي در جريان اصولگرايي، نقد درون گفتماني و برقراري رابطه اي دو سويه ميان دولت و مجلس بودند. چرا که پس از انتخابات رياست جمهوري دهم و پيروزي يکي از نامزدهاي اصولگرايان در آن انتخابات، نزديکي بيشتري ميان دولت و مجلس بوجود آمده بود. در آن زمان رايحه خوش خدمت، جمعيت ايثارگران و رهپويان اجازه حضور چهره هاي منتقد اصولگرا در ليست جبهه متحد را ندادند و از همین رو شاهد انشعاب چند فراکسيون از فراکسيون اصولگرايان در مجلس بوديم که بعد از آن، به ارائه ليستهاي موازي در انتخابات از طرف آنها از جمله ليست ائتلاف فراگير اصولگرایان از سوي فراکسيون اصولگرايان نقاد و مستقل منجر شد.
البته اين اولين و آخرين انشعاب از فراکسيون اکثريت در مجلس هفتم نبود، باید به فراکسيون «وفاق و کارآمدي» و فراکسیون «حزبالله» نیز اشاره کرد. وجه مشترک تمامي فراکسيونهاي منشعب از فراکسيون اکثريت در مجلس هفتم، انتقاد به مشي اين فراکسيون بود که از نظر آنها مماشات گونه با دولت نهم برخورد ميکرد و از تخلفات اين دولت چشم ميپوشيد. همه اين انشعابها حاکي از چنددستگي در ميان اصولگرايان در درون و بيرون از مجلس بود که گردآوري آنها زير چتري فراگير، کار دشواري مينمود.
مجلس نهم و وحدت شکنی پایداریها
در انتخابات مجلس نهم محوريت جامعتين براي اجماع بار ديگر مورد پذيرش همه گروههاي اصولگرا قرار نگرفت. این جبهه فرمول 8+7 را ارائه داد. تلاشهاي آيتالله مهدوي کني و آيتالله محمد يزدي دبيران کل جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين حوزه علميه قم براي اجماع ميان اين گروهها بينتيجه ماند و در نهايت جبهه پايداري (با رهبري معنوي آيت الله محمدتقي مصباح يزدي) و جبهه ايستادگي (نزديک به محسن رضايي) ليستهاي انتخاباتي مجزا ارائه دادند.
جبهه متحد اصولگرايان علاوه بر جداييطلبي جبهه پايداري شاهد اعمال نفوذ بيشتر آنها و نزديکانشان در ليست نهايي خود نيز بود. نگاهی به فهرست منتخبین جبهه متحد اصولگرایان برای نامزدی از تهران گویای آن است که دو تشکل جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی و جمعیت ایثارگران که قرابت فکري و سياسي بيشتري با جبهه پايداري داشتند، بیشترین نامزدها را به خود اختصاص دادهاند؛ چراکه 20 نفر از اعضاي اين فهرست عضو يا سمپات جمعيت رهپويان و جمعيت ايثارگران بودند. اين در حالي بود که جبهه پیروان انقلاب اسلامی که متشکل از 18 تشکل اصولگرا است، تنها 10 نامزد مورد حمايتش (ابوترابي، باهنر، مصباحي مقدم، الهيان، رهبر، امين زاده، افتخاري، بادامچيان، حبيبي، طبيب زاده و فرشيدي) در این لیست داشت که 5 تن آنها مشترک با فهرست هاي دو جمعيت رهپويان و ايثارگران به شمار مي رفتند.
يکي از تصميمات جبهه متحد اصولگرايان که زمينه اتحاد حداکثري را از بين برده و ظهور فهرست انتخاباتي ديگري را سبب شد، عدم حمايت از کانديداتوري علی مطهری و حمیدرضا کاتوزیان و علی عباسپور تهرانیفرد بود. اين اقدام منجر به ارائه ليست 18 نفره اي در تهران با عنوان «صداي ملت» به سرليستي علي مطهري شد.
اما «جبهه پايداري انقلاب اسلامي» که در 6 مرداد سال 90 اعلام موجوديت کرده و از همان ابتدای تاسيسش را به منظور در پيش گرفتن مسيري مجزا از جبهه متحد تکذيب ميکرد، بالاخره در 10 بهمن همان سال اعلام کرد که با تاکيد بر «رقابت مومنانه» براي حضور در انتخابات اعلام آمادگي کرده و 25 بهمن ماه ليست 30 نفره اي براي تهران و 200 نفره در سراسر کشور ارائه داد.
يکي از اقدامات حاشيهساز جبهه پايداري در آستانه انتخابات مجلس نهم، توزيع بولتنهاي تبليغاتياي بود که با گرتهبرداري ناقص و جهتدار از سخنان رهبري انقلاب، منش اعضاي اين جبهه را برآمده از جوهره نمایندگی مجلس خوانده و با تاکيد بر اينکه مورد حمايت رهبري هستند، اعلام کرده بودند که آيتالله مهدوي کني، ماموريتي از جانب رهبري ندارد. در اين بولتن که مرزهايي ميان دبيران کل جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين حوزه علميه قم به عنوان زعماي جبهه متحد قائل شده بود، تلاشهاي آيت الله مهدوي کني براي اجماع ميان اصولگرايان به سخره گرفته شده و نوشته شده بود: حال که بنايتان بر جذب حداکثري است، اصلاحطلبان را هم به ليست جبهه متحد اضافه کنيد.
چراغ سبز راست سنتی به تندروها
حالا همین افرادی که در انتخاباتهای گذشته ساز مخالف کوک میکردند و وحدتشکن بودند، داعیهدار وحدت شدهاند و جالب اینجاست که بخشی ازجناح اصولگرایان سنتی به آنها میدان میدهد. ماههاست که از مجلس خبر میرسد که محمدرضا باهنر به دنبال گستراندن چتر وحدت بر سر تندروهاست. البته خودش نیز منکر نمیشود و میگوید که آنها نیز زیر چتر اصولگرایی قرار دارند. حجت الاسلام تقوی، قائم مقام دبیرکل جامعه روحانیت نیز شهر به شهر برای وحدت اصولگرایی سخنرانی میکند و در برخی از این شهرها یا پایداریها اکثریت جمع هستند یا اساسا نقش میزبان را بازی میکنند.
در ابتدای مهرماه سال گذشته از سوی اعضای پایداری صداهای اعتراضی شنیده میشد که چرا به جلسات وحدت اصولگرایان دعوت نمیشوند اما همان روزها و در شرایطی که آیت الله مهدوی کنی در کما بود، تقوی تلاش میکرد که آیت الله مصباح را برای وحدت مجاب کند، و اگرچه آيت الله مصباح آب پاکی را روی دست او ریخت و گفت « توقع اینکه در مسایل اجتماعی نیز بین افراد وحدت نظر حقیقی حاصل شود، غیرواقعبینانه است» اما تلاشهای تقوی تا امروز برای نزدیک کردن پایداریها، ادامه دارد.
وحدتشکنان، داعیه دار وحدت شدهاند
از سوی دیگر اعضای جبهه پایداری، جمعیت ایثارگران و رهپویان تلاش میکنند خود را محور وحدت معرفی کنند. صادق محصولی، قائممقام حزب پایداری به برگزاری این دست جلسهها اشاره کرده و گفته است: «جلسات سهجانبه مؤتلفه اسلامی، ایثارگران و پایداری بسیار پربار و پربرکت تشکیلشده است. ما در اصول ثابت هستیم و این مسیر را ادامه خواهیم داد. برخی شیاطین هستند که نمیخواهند بگذارند اصولگرایان به وحدت برسند». او حتی پا را فراتر گذاشته است: «مؤتلفه اسلامی تلاشهای بسیاری برای وحدت اصولگرایان انجام داده و ما نیز این سیاست را که بهدنبال مجلسی اصولگرا هستیم اما یک نفر از ما نباشد قبول داریم».
اما ظاهرا اصولگرایی برای پایداریها معنایی متفاوت دارد. قاسم روانبخش، یک عضو جبهه پایداری درباره همایش پایداریها گفته بود: «صحبتهای آیتالله مصباح خط و مشی بود که ترسیم شد. یعنی هر کسی که درباره اصول و مبانی که ایشان بیان کردند منتظم باشد، در دایره اصولگرایی قرار میگیرد».
حسین فدایی، دبیر کل جمعیت ایثارگران نیز مدعی وحدت شده و گفته است: «ما باید به دنبال راهی باشیم که ائتلاف و وحدت حداکثری اصولگرایان را تسریع ببخشد. راهبرد و راهکار ما ائتلاف حداکثری اصولگرایان از جلیلی تا لاریجانی است». سخنگوی ایثارگران برای رسیدن به وحدت تاکید مضاعف داشته و گفته است: «جمعیت ایثارگران لیست مجزا برای انتخابات مجلس منتشر نمیکند». لطف الله فروزنده تصریح کرده است که وحدت حداکثری جزو برنامهها و اهداف این جمعیت است؛ همان چیزی که در دورههای پیشین مانع از تحقشش شده بودند.
علیرضا زاکانی، دبیرکل جمعیت رهپویان نیز وزن تشکل خود و جبهه پایداری را هم کُفو موتلفه دانسته و فعالیت این سه تشکل با هم را آغازی برای رسیدن به وحدت ارزیابی کرده است.
اختلافات در بزرگان قوم
ریشه برخی از این اختلافات که به شکاف منجر میشود، رهبران جریان اصولگرا را دربرمیگیرد. چه آنکه به نظر مي رسد عده ای در پی آنند که آیت الله مصباح یزدی را ضلع سوم مثلث جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز بنامند. برخي بر اين باورند که عده ای میخواهند مؤسسه امام خمینی متعلق به آیت الله مصباح را به عنوان نهادی تأثیرگذارتر از «جامعتین» در فضای سیاسی کشور جا بیاندازند. رفتاری که حتی صدای اعتراض آیتالله یزدی، رئیس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را نیز بلند کرد و به ابراز نگرانی وی از احتمال تجزبه جامعه مدرسین به علت کارشکنی برخی انجامید. رئیس اسبق قوه قضائیه در همین ارتباط به جلسه خود با آیتالله مصباح قبل از انتخابات ریاست جمهوری 92 اشاره میکند و میگوید: «در آن جلسه که بیش از یک ساعت به طول انجامید، بنده خطاب به جناب آقای مصباح عرض کردم جناب آقای مصباح اگر جامعه مدرسین و روحانیت مبارز در مسائل انتخاباتی آینده که در پیش داریم به یک نقطه واحدی رسیدند شما که در جامعه اثرگذار هستید آمادگی آن را دارید که همراهی و کمک کنید تا اختلاف کمتر شود تا با همراهی شما این دو نهاد که اثرگذار هستند یکی شوند و اختلافات بین آنها کمتر شود؟ ایشان فرمودند که در آن زمان هر تکلیفی شرعی که داشته باشم عمل خواهم کرد».
«تکلیف شرعی»، مسألهای که چه بسا مصباح یزدی بخواهد در انتخابات مجلس دهم نیز به آن عمل کند و با حمايت دوباره از چهره هايي چون سعید جلیلی و کامران باقری لنکرانی ، آنها را به کرسي هيات رئيسه مجلس نزديک کند.
وحدت از متن یا دل بسته حاشیه؟
اگر اصولگرایان بخواهند تحت تاثیر ندای وحدت آفرین تندروهایی که سابقه دیروزشان حکایت از شکاف انداختن در جبهه اصولگرایی دارد، رسیدن به وحدت را دنبال کنند و آن را به معنی جلب اعتماد تندروهای قرار گرفته در حاشیه جریان اصولگرایی بدانند، نمیتوان امید زیادی به دستیابی به وحدت داشت، چراکه تندروها معمولا در دقیقه 90 با برهم زدن قواعد بازی راه خود را از دیگران جدا خواهند کرد. با این وجود اگر وحدت، به جای حاشیه، معطوف به متن جریان اصولگرایی شده و میان گروههایی که سابقه همراهی بیشتری با دیگران دارند صورت گیرد، آنگاه میتوان با منزوی کردن تندروها، هم آنها را وادار به تن دادن به قواعد وحدت کرد و هم زمینه دستیابی به لیست انتخاباتی واحد را فراهم آورد.
تجربه انتخابات 92 پیش چشم اصولگرایان است. همان انتخاباتی که آنها با جدی نگرفتن توصیهها درباره عواقب حضور با کاندیداهای متفاوت، بازی برده را به حریف واگذار کردند. حالا باید دید در انتخابات مجلس، باز هم لیستهای متکثر و تحمیل گفتمان تندروها به جریان اصولگرا، زمینه شکست انتخاباتی آنها را فراهم خواهد آورد یا اینکه این بار اصولگرایان با قرار گرفتن در کنار یکدیگر و با در نظر گرفتن سلیقه انتخاباتی بدنه اجتماعی حامی خود میتوانند از حفظ اکثریت موجود در مجلس نهم دفاع کنند.
29213
نظر شما