مذاکرات وزیر خارجه امریکا با همتای روسی خود با ابتکار آغاز دور جدید همکاری های دو کشور و پایه ریزی بنیانی نوین در روابط آن ها، قابل پیش بینی بود. در میان برنامه های آقای اوباما که از آن ها به عنوان «تغییر» یاد می شود، یکی هم نگاه دگرگونه به روابط با روسیه است. در جهان دو قطبی یعنی زمانی که جهان به دو قلمرو تقسیم شده بود، هزینه راهبری همه مسائل بر دوش امریکا نبود، قطبی دیگر به نام شوروی و اقمارش نیمی دیگر از مسئولیت های سلطه بر جهان را پرداخت می کرد.
اکنون دو دهه از فروپاشی نظام دو قطبی می گذرد و بزعم امریکا مسئولیت های بسیاری بر عهده این کشور است. امریکا نتوانست از فرصت های جدید بهره جوید و به سرانجامی چون بلوک شرق نزدیک می شود. بحران اقتصادی، سلطه امریکا بر جهان را کاهش داده است. عراق و از همه مهمتر افغانستان مشکلی اساسی در سر راه امریکاست که نمی تواند و یارای آن را ندارد که از آن خلاصی یابد.
امریکا تلاش می کرد با درگیر کردن ناتو در افغانستان وظایف خود را به این سازمان واگذار کند. امریکا از این عمل دو هدف را دنبال می کرد. هدف نخست آزمونی برای ناتو در انجام ماموریتی در خارج از مرزهای جغرافیایی خود (و تمرین برای بدست گیری مسئولیت های بین المللی) و دیگری رها شدن از جبهه ای پردرد سر و ورود به جبهه ای جدید (شاید خاورمیانه، خلیج فارس یا حتی ایران). ظاهرا امریکا بر اساس استراتژی مدون، نمی تواند در یک زمان در سه جبهه نظامی درگیر شود.
در سوی دیگر روسیه قرار دارد که به شدت و با تمام توان مخالف این استراتژی یکجانبه گرایی امریکاست، زیرا آن را مغایر با منافع خود ارزیابی می کند. روسیه خواستار حفظ و گسترش قلمرو سنتی خود در خارج نزدیک و در صورت توانایی در خاورمیانه و دیگر نقاط جهان است.
گفته می شود احتمالا علاوه بر سلاح های امریکایی که طالبان از نیروهای ائتلاف بدست می آورند، سلاح های روسی هم به نحوی (معلوم و نامعلوم و از منشاء های گوناگون و حتی مشکوک) در اختیار افغان های معارض با حضور ناتو و امریکا قرار می گیرد. هر نوع شکست ناتو و امریکا در افغانستان موجب خشنودی و بعضا نگرانی روسیه است. خشنودی از آن جهت که ناتو با شکست در افغانستان دیگر بدنبال گسترش بسوی شرق نخواهد بود. همچنین شکاف در بین اعضای اتحادیه اروپا به ویژه رهبران اروپای شرقی و اروپای غربی در نحوه تخصیص کمک های اقتصادی برای مبارزه با بحران اقتصادی، ناتو را از برخورداری از بودجه لازم برای گسترش به شرق بویژه رسیدن به مرزهای جنوب غربی و غربی روسیه (گرجستان و اوکراین) باز می دارد، چیزی که برای روسیه حیاتی است.
نگرانی روسیه نیز از جهت قدرت گیری طالبان، توسعه ناامنی، افزایش تولید و ترانزیت مواد مخدر و قاچاق اسلحه، انسان و . . است که از سمت آسیای مرکزی می تواند امنیت روسیه را با چالش روبرو سازد. امریکا و ناتو برای رهایی از مخمصه افغانستان نه تنها به روسیه متوسل شده اند، بلکه حاضر شده اند با دشمن خود (ایران) هم مذاکره کنند و از نفوذ و موقعیت ایران در همسایگی افغانستان بهره گیرند.
اکنون بیش از هر زمان، ناتو به روسیه و روسیه به ناتو نیاز دارد. ناتو به روسیه نیاز دارد از آن جهت که در صحنه عملیاتی افغانستان بشدت نیازمند تدارک رسانی به نیروهای خود است. با توجه به شرایطی که طالبان در پاکستان در مناطق قبایلی برای راه های تدارکاتی نیروهای ناتو ایجاد کرده، راه های مواصلاتی آسیای مرکزی تنها گزینه دسترس است.
پیش از این پایگاه هوایی خان آباد در ازبکستان در مرز با افغانستان و سپس پایگاه هواییِ ماناس در بیشکک پایتخت قرقیزستان بدون داشتن مرز مشترک با افغانستان، امکان کمک رسانی از سوی غرب به نیروهای ناتو در افغانستان را فراهم می کرد. خان آباد در سال 2005 (پس از سرکوبی حادثه اندیجان در دره فرغانه از سوی حکومت ازبکستان) با فشارهای روسیه بر ازبکستان و فشارهای امریکا بر سر محکومیت و تنبیه دولت ازبکستان تعطیل شد. دولت قرقیزستان نیز چندی پیش در پی درخواست رئیس جمهوری قرقیزستان برای خروج نیروهای امریکایی از پایگاه ماناس و تصویب آن از سوی پارلمان، این پایگاه را تعطیل کرد؛ عملا گزینه دیگری برای ناتو باقی نمانده است.
یک گزینه بسیار قابل دسترس و مطمئن ایران است که از سوی فرماندهان عالی رتبه امریکایی به دولت امریکا پیشنهاد شده ولی بعید است ایران (بنا به دلایلی) پیشنهاد همکاری را بپذیرد. در این فرصت، روسیه اعلام آمادگی کرده که حاضر است به نیروهای ناتو اجازه دهد با استفاده از فضای روسیه کمک های غیر نظامی خود را به افغانستان برسانند. البته هم دولت ازبکستان و هم تاجیکستان به امریکا و ناتو پیشنهاد همکاری داده اند. قرقیزستان نیز اعلام داشته که حاضر به مذاکره با امریکا برای همکاری دوباره و تمدید قرارداد استفاده از پایگاه هوایی ماناس است.
با توجه به پشت کردن روسیه به همکاری با تاجیکستان در طرح سد سنگ توده و گرایش به همکاری با ازبکستان به دلیل مخالفت ازبکستان با ایجاد سد بر روی آمودریا، رئیس جمهور و ملت تاجیکستان بشدت از روسیه ناراضی شده و اکنون با اعلام آمادگی برای همکاری با ناتو و امریکا می خواهند هم به ازبکستان و هم به روسیه نشان دهند که می توانند مستقلانه و تلافی جویانه عمل کنند. راه عبور هواپیماهای ناتو بر فراز منطقه از سمت غرب با استفاده از فضای قفقاز، دریای خزر و آسیای مرکزی است. اما به نظر می رسد مادام که امریکا با روسیه هماهنگی نداشته باشد، همکاری با کشورهای آسیای مرکزی با اشکال مواجه خواهد شد. زیرا این کشورها عضو سازمان شانگهای هستند، در پیمان امنیت دسته جمعی مشارکت دارند و مهمتر از همه اینکه در یک فضای امنیتی قرار دارند. بنابراین به نظر می رسد پس از اعلام موافقت روسیه برای صدور اجازه استفاده از فضای این کشور برای ناتو، دیگر کشورهای آسیای مرکزی نیز خود را وارد این معادله کرده اند.
از سوی دیگر، وزرای خارجه کشورهای عضو ناتو که در 5 مارس در بروکسل ملاقات داشتند، موافقت خود را برای از سر گیری روابط با روسیه اعلام کردند. این روابط سال گذشته به دلیل حمله نظامی روسیه به گرجستان قطع شده بود.
به نظر می رسد امریکا و ناتو به این باور رسیده اند که بدون کمک کشورهای منطقه و در راس همه روسیه (با نفوذی که می تواند بر کشورهای عضو شانگهای بویژه جمهوری های آسیای مرکزی داشته باشد) نمی توانند از عهده مهار نا امنی در افغانستان بر آیند. روسیه هم در شرایط کنونی، از سویی به دلیل دیپلماسی غیر فعالی که در محیط بین الملل دارد و از سوی دیگر به علت اختلافات داخلی ناشی از ناکارمدی ساختار دولتی در دوره نخست وزیری پوتین، بحران اقتصادی و فشار بر بودجه دولتی و افزایش نارضایتی ناشی از آن از سوی مخالفان، به نحوی نمی تواند نقش مهمتری در رابطه با امریکا ایفا کند.
بنا به دلایل ذکر شده، هم امریکا و هم روسیه در راستای تعریف جدیدی از روابط و یافتن راه حلی برای خروج از این بحران هستند. به نظر می رسد روسیه پرچمدار رهایی امریکا از وضعیت موجود است. این بار باید منتظر دیدار سران دو کشور بود که بزودی صورت خواهد گرفت و آینده روابط جدید دو کشور را رقم خواهد زد.







نظر شما