ضربه به نظام جمهوری اسلامی از طریق ایجاد تردید و تزلزل نسبت به نخبگان کشور (به عنوان سرمایههای ملی) یکی از اهداف اصلی دشمن است. دشمن برای رسیدن به این هدف از روشهای مختلفی استفاده میکند. ما در ادامه به برخی از روشهای آنها اشاره میکنیم.
روش اول: ابراز دوستی و دشمنی حقیقی
ابتداییترین روش تبلیغاتی دشمن همان روشی است که دشمنان اسلام از آغاز پیروزی انقلاب تاکنون دنبال کرده و میکنند. این روش همان بدگویی از چهرههای شاخص اسلامی و انقلابی (بخصوص افرادی که دارای مسئولیتهای مهمی در نظام هستند) و در مقابل تعریف و تمجید از کسانی است که یا با این انقلاب ضدیت داشتهاند و یا تا مرحلهای انقلاب را همراهی کرده و از آن پس حساب خود را از مجموعهی نظام و انقلاب جدا کردهاند. این روش بدون پیچیدگی خاص و بر مقتضای دشمی طبیعی آنها با نظام به کار گرفته میشود.
در مقابل؛ امام خمینی (ره) از همان ابتدای پیروزی انقلاب هوشیاری مردم نسبت به این روش را برانگیخته و در سخنانی فرمودند:
«ما هم نباید توقع داشته باشیم که اینها براى ما خوب بگویند، اگر خوب بگویند، معلوم مىشود ما خیانتکاریم! آن روزى که من آن وقتها مىگفتم که نمىفهمد این دستگاه [پهلوی]؛ براى سقوط من این است که آنها شروع کنند به تعریف کردن! آنها هر روز فحاشى مىکنند؛ این غلط است. هر چه فحاشى بکنید این مردم مىگویند که این، مخالف اینهاست. اگر شروع کرده بودند به تعریف کردن، چه کردن و احترام کردن و اینها، ما کم کم تمام مىشد کارمان! اگر چنانچه امریکا از ما تعریف کند و روزنامههاى امریکا از ما تعریف کنند، آن وقت است که باید مردم بگویند این چه است قضیه؟ یک قضیهاى است که دارند تعریف مىکنند! البته باید از ما تکذیب کنند، از شما هم باید تکذیب کنند و جمهورى اسلام را هم باید تکذیب بکنند.»(1)
با هشدار امام خمینی (ره) گرچه از نفوذ این روش کاسته شد اما مانع از کنار نهادن آن از سوی دشمنان نظام نشد. چرا که هم مقتضای دشمنی آنها بود و هم حفظ آن در کنار روشهای دیگری که در ادامه ذکر خواهد شد؛ باعث سردرگمی برخی در تشخیص هدف واقعی دشمن میشود.
روش دوم: تمجید منافقانه
در کنار استفاده از روش اول، طراحی روشهای پیچیدهتری ضروری مینمود. یکی از روشهایی که پیچیدهتر از روش قبل است، آن است که تلاش شود تا پارهای از اختلافنظرهای «طبیعی» که میان برخی از شخصیتها، مسئولان نظام و بخصوص روحانیان انقلابی به وجود میآید را به عنوان تقابلها و تعارضهای جدی و قدرت طلبانه برجسته کرده، گروهی از این افراد را دارای وابستگی بیشتر به نظام جلوه داده و برخی دیگری را در حال تقابل و تعارض با نظام معرفی کنند.
هرچه سطح اشخاصی که در این روش مورد هدف قرار میگیرند بالاتر باشد؛ اثرگذاری آن نیز بیشتر خواهد بود. در این روش؛ از سوی دستگاههای تبلیغی وابسته به سازمانهای جاسوسی دشمن تلاش وافری برای القای تعارض فلان شخصیت با نظام صورت گرفته، از یک سو به القای وجود جنگ قدرت در بین مسئولان میپردازند و از سوی دیگر به جانبداری از افرادی روی میآورند که آنها را در نقطهی مقابل حاکمیت معرفی کردهاند.
در این میان؛ برخی از نیروهای دلسوز اما کج فهم یا بیتقوا که هم از تفکری قوی برای درک توطئهی اصلی دشمن برخوردار نیستند و هم به شخصیت، سوابق و خواستگاه منتقدان بیتوجهاند، دچار توهم شده و به خیال اینکه دشمن در حال استفاده از روش اول است به تخریب افرادی روی میآورند که بزرگترین گناهشان اختلاف نظر با بخش دیگری از مسئولان و یا شخصیتهای درون نظام است.
البته در اینجا نمیبایست از نقش عوامل نفوذی دشمن در دامن زدن به این فضا غافل شد.
سود و منفعت بزرگی که دشمن از اجرای این روش میبرد تخریب شخصیت بخشی از نخبگان و خدمتگذاران نظام است به گونهای که این شخصیتها یا از مجموعهی نظام و انقلاب دلخور شده و یا از کارایی لازم خواهند افتاد و حتی اگر زمانی به یکی از توطئهها یا نقشههای دشمن پیبرده و هشداری هم دادند، این هشدار با بیتوجهی روبرو شده و یا از آن به انگیزههای دنیوی تعبیر خواهد شد.
خوشبختانه پیچیدگی این روش مانع از آن نشده که از نگاه تیزبین امام خمینی (ره) مخفی بماند. وی در ماجرای فضاسازی رسانهای دشمن و ادعای آنها بر کمک تسلیحاتی اسراییل به ایران در جریان جنگ تحمیلی به این روش اشاره کرده و فرمودند:
«خود اسرائیل هم این مطلب را احراز کرده است که اگر اسرائیل انگشتش را به بحر محیط بزند، نجس مىشود، چون این را احساس کرده است. مىخواهد با اینکه "من کمک کردهام" ایران را بدنام بکند، از باب اینکه مىداند که موافقت او با ایران، بدنام کردن ایران است، خودش هم این را احساس کرده است.»(2)
حضرت آیت الله خامنهای نیز استفادهی دشمن از این روش را تذکر دادهاند اما متاسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان نمونه ایشان در سخنانی خطاب به دشمنان نظام میفرمایند:
«اینجور نیست که شما خیال کنید وقتى از یک جریانى به خیال خودتان دفاع کردید، حمایت کردید، این جریان به شما متمایل خواهد شد؛ ابداً! ما سى سال تجربه داریم؛ سى سال این ملت در حافظهى خود دشمنىهاى شما را ثبت کرده است؛ ضبط کرده است. ملت میفهمد شما چکار میخواهید بکنید، چکار دارید میکنید. اسم بعضىها را مىآورند به عنوان اینکه ما مدافع آنها هستیم؛ دروغ میگویند؛ مدافع آنها هم نیستند؛ قصدشان ایجاد اختلاف است، قصدشان ایجاد بدبینىِ ملت ایران و نخبگان ایران نسبت به یکدیگر است؛ دروغ میگویند. آنچه در دلهاى پرکینهى آنها وجود دارد، این است که آرزو میکنند این نظام مستقل، این مجد و عزتِ سربرافراشتهى از این کشور که در مقابل زورگوئىهاى آنها ایستاده، نباشد. آرزوى آنها این است. اینجور نیست که در نظام جمهورى اسلامى با زیدى خوب باشند، با عمروى بد باشند؛ نه. هر کسى که به این نظام پایبند است، هر کسى که به این قانون اساسى پایبند است، هر کسى که به آرمانهاى ملت ایران پایبند است، از نظر آنها دشمن است. آنها میخواهند جمهورى اسلامى نباشد، یک نظام دست نشاندهى مطیعِ منقادِ در مقابل آنها، مجدداً مثل دوران گذشته، در این کشور پا بگیرد. آنها دنبال ایناند. این خواب آشفتهى باطل آنهاست.»(3)
البته برای خنثی کردن این روش لازم است که نخبگان ما به صورت صریح؛ مخالفت خویش را با دشمن ابراز کنند.
روش سوم: بدگویی منافقانه
دشمنان نظام اسلامی با آزمودن روش اول، از حساسیت بسیاری از مردم نسبت به مواضع خود خبر دارند و میدانند که چنانچه به تضعیف یا تخریب شخصی اقدام کنند؛ به صورت طبیعی آن شخص به عنوان نیرویی که مورد بغض و کینهی دشمنان جمهوری اسلامی است، مورد توجه علاقمندان به انقلاب قرار خواهد گرفت. لذا تلاش میکنند تا از این ویژگی انقلابیون علیه انقلاب استفاده کنند. آنها با شناسایی برخی نیروهای ناکارامد تلاش میکنند تا با تخریب و برجسته کردن آنها و معرفی آنان به عنوان نیروهای مورد نظر نظام؛ بخش زیادی از انقلابیون سادهاندیش را از سر لج با رسانههای بیگانه به گرایش به سوی آنها سوق دهند. حداقل سودی که از این روش عاید دشمن میشود دور کردن مردم از گزینههای باتجربه، پرتوان و کارآمد نظام است. آنها با گرایش مردم به سمت افراد ناکارآمد این فرصت را خواهند یافت تا در آینده با نقد عملکرد ضعیف آنها؛ جمهوری اسلامی را نظامی ناکارآمد معرفی کنند.
«نقل است که "تیتو" رهبر تاریخی و افسانهای یوگسلاوی در دوران جنگ سرد بین آمریکا و شوروی که نقش محوری در شکلگیری "غیر متعهدها" داشت، مشاور نزدیکی داشت که قریب به بیست سال در خدمت وی بود و او در مهمترین مسایل ملی و بینالمللی با وی مشورت نموده و نظرات آن مشاور اغلب راهگشا بود. در عین حال تیتو خود واجد ویژگیهای یک رهبر کامل برای آن جامعه و آن روزگار و آن نوع ایدئولوژی بود.
پس از بیست سال، از یکی از مقامات بلندپایه ک.گ.ب شنید که در میان مسئولان ارشد نزدیک به وی، شخصی در حال به هم ریختن کشور است. وی این را ابتدا نپذیرفت، چون متوجه چیزی نشده بود. ضمن اینکه به تمام نزدیکان خود اعتماد کامل داشت. تیتو شک کرد و بعدها پرونده محرمانهای گشوده شد که در آن اثبات شده بود مشاور مورد نظر، جاسوس بیگانه است.
مدارک آن قدر کافی و روشن بود که جای هیچ تردیدی برای تیتو باقی نگذاشت. تیتو، مشاور نزدیک خود را خواست و این موضوع را به وی اطلاع داد و از سرنوشت شومی که در انتظارش بود، آگاهش ساخت. اما کنجکاوی تیتو پس از بیست سال اعتماد پایان نداشت.
او پرسشی را با مشاور نزدیک خود که حالا یک جاسوس و خائن بود در میان گذاشت. تیتو پرسید: تو در مقام یک جاسوس، بزرگترین خیانتی که به من و ملت یوگسلاوی طی بیست سال کردهای چه بوده است؟!
مشاور جاسوس پاسخ داد: من هیچ اطلاعاتی به بیگانگان ندادهام و تنها در امر مشورت به شما خیانت کردهام. آن هم از این قرار است که هر وقت چند نفر را برای تصدی یک مسئولیت مهم مملکتی به شما معرفی میکردند، من درباره آن چند نفر تحقیق میکردم و ضعیفترین آنها را از میان آن چند نفر معرفی شده به شما توصیه و توثیق میکردم. همین!»(4)
نکته آخر
دشمن برای سردرگم کردن مردم همزمان از هر سه روش استفاده میکند لذا تشخیص تاکتیک اصلی او در هر موضوع کار آسانی نخواهد بود. اینجاست که مردم میبایست علاوه بر دقت زیاد در انتخاب راه صحیح از افرادی که سابقهی بازی خوردن از دشمن ندارند نیز مشورت بگیرند تا زمینهی شکست توطئههای دشمنان بیش از پیش فراهم آید.
پینوشت
1. صحیفه امام، ج9، صص 528-527، 23 شهریور 1358
2. صحیفه امام، ج 16، ص 282، 11 خرداد 1361
3. پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری، 15 تیر 1388
4. منبع اصلی نقل را نیافتم.
نویسنده و پژوهشگر*
2929
نظر شما