مهتدی در کافه خبر: نفوذ اسرائیل در عربستان بیش از حد تصور است/ باید منتظر فاجعه جدید در حج باشیم

یک کارشناس مسائل خاورمیانه در کافه خبر موضوع روابط عربستان با کشورهای منطقه و سیاست خارجی این کشور را مورد بررسی قرار داد.

سعید جعفری - سیاست های عربستان در قبال ایران هر روز تهاجمی تر می شود و گویی سعودی در تلاش است محوری قدرتمندتر در قبال ایران تشکیل دهد و سران این پادشاهی هر روز با رایزنی و دیدار و سفر به پایتخت های عربی و اسلامی منطقه ای تلاش دارند فضا را برای ایران در منطقه دشوارتر سازند. سفر پادشاه عربستان به مصر و حضور در اجلاس سازمان همکاری اسلامی هم آخرین یا به عبارت بهتر تازه ترین نسخه این تلاش ها بود. برای رصد و تحلیل این اقدامات عربستان از محمدعلی مهتدی خواستیم تا به کافه خبر بیاید و اوضاع را تبیین کند. مشروح نشست ما با این کارشناس برجسته مسائل خاورمیانه پیش روی شماست. 

ملک سلمان با توجه به شرایط ویژه اش کمتر سفر می رود و حتی کمتر در اذهان عمومی ظاهر می شود، ولی در چنین شرایطی سفر او به مصر و ترکیه و به ویژه قاهره بسیار مورد توجه قرار گرفت. اساسا این سفر چرا صورت پذیرفت؟ آیا می توان ارتباطی بین پرونده های خاورمیانه ای عربستان با این سفر برقرار کرد. بن بست در یمن، مشکلات در سوریه، بحران ها در لبنان و از همه مهمتر تقابل با ایران.

به طور حتم این پرونده ها به یکدیگر مرتبطند. عربستان هم امکانات خود را برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه متمرکز کرده و تلاش دارد محوری شیعه و سنی تشکیل دهد هرچند از نظر ما چنین محوری وجود ندارد و فقط محور مقاومت در مقابل اسرائيل و سلطه جویی آمریکا در منطقه وجود دارد که رژیم های عرب همپیمان با این ساختار هم در این محور دوم قرار می گیرند. منتهی آنها به دلیل اینکه به محور خود رنگ و لعاب دینی دهند، محور مقاومت را به شیعی گری متهم می کنند و خود را محور سنی می نامند. عربستان مدت هاست در فکر چنین جبهه ای است و سابقه اش هم موجود است. بیشتر امید عربستان در منطقه به پاکستان، ترکیه و مصر است. پاکستانی ها مسئله را به پارلمان موکول کردند و پارلمان آن کشور نپذیرفت. با ترکیه اختلافات اساسی دارند ضمن اینکه ترکیه خود داعیه رهبری جهان تسنن را دارد و به دنبال زنده کردن امپراطوری عثمانی است و ضمن اینکه ریشه اخوانی هم دارد، حال آنکه عربستان به شدت ضد اخوان است. لذا مصر بهترین گزینه است که عربستان روی آن کار کرده. مشکل مصر هم بحران اقتصادی است و نیاز اقتصادی این کشور به کمک های خارجی. عربستان از همین مسئله سو استفاده می کند و به سمت مصر حرکت می کند تا این کشور را به خود جلب کند. درخبرها داشتیم اهدای یک و نیم میلارد دلار برای اجرای پروژه ها در صحرای سینا، احداث پل روی تنگه تیران، اهدای ۴ میلیارد دلار کمک نقدی و … پروژه هایی است که اعلام شده. البته توجه داشته باشید که سفر پادشاه عربستان به مصر از مدت ها پیش برنامه ریزی شده بود ولی مرتب به عقب می افتاد

چرا؟ دلیلش چه بود؟ 

یک دلیلش بیماری ملک سلمان بود ولی من فکر میکنم آنها به دنبال انتخاب زمان مناسب بودند و این زمان مناسبی بود. در مصر بحران چنان شدت گرفت که واحد پول مصر به شدت سقوط کرد. با توجه به اینکه ملت مصر کم درآمد و فقیر است قدرت خرید آنها به شدت کاسته شد و مشکلات اقتصادی فراوان شد. در چنین شرایطی مصر به شدت نیاز داشت به شکل فوری کسی از خارج به آنها دلار تزریق کند و این کار را عربستان انجام داد و ۴ میلیارد دلار به مصر تزریق کرد تا بانک مرکزی این کشور بتواند جلوی سقوط بیش از پیش واحد پولشان را بگیرد. 

از سوی دیگر در جبهه عربستان، ارتش سوریه توانسته پیشرفت های خوبی را کسب کند، شهر پالمیرا (تدمر) را آزاد کند. از سوی دیگر در رابطه با ایران مسئله اجرای برجام آنها را نگران کرده در نتیجه زمان را مناسب دیدند که این سفر انجام شود تا تاثیرات داخلی و بین المللی خود را داشته باشد. در نتیجه انتخاب زمان خیلی دقیق و زیرکانه صورت گرفته است. 

با وجود اینکه مسئله نیاز مالی مصر خیلی مبرم بود و می توانست باب همکاری برای دو کشور را باز کند، اما اگر وارد مسائل منطقه ای وارد شویم دو کشور تقریبا در تمام حوزه ها با یکدیگر اختلاف نظر دارند. به عنوان مثال در سوریه و یمن چنین وضعیتی مشاهده می شود. با این وضعیت چگونه می توان آینده روابط کشور را مطالعه کرد.

مصر کشوری نیست که زیر چتر عربستان برود. مصر مهمترین و بزرگترین کشور عرب در منطقه است. مصر دارای جمعیت فرهیخته، جریان های تحصیلکرده، تمدن ۷ هزار ساله است و موقعیت بسیار مهم بین دو قاره دارد و در نتیجه مصر همیشه در جهان عرب حالت رهبری داشته و هنوز هم باید داشته باشد. گرچه در حال حاضر این موقعیت از دست رفته و همین عقب نشینی مصر از صحنه منطقه ای باعث شده عربستان و قطر و امارات گستاخ شوند و در منطقه جولان دهند و اتحادیه عرب را زیر سلطه خود قرار دهند. ضمن اینکه تنفر نسبت به سعودی ها هم در مصر، هم شمال آفریقا جدی است. 

چرا این نگاه منفی نسبت به اعراب خلیجی وجود دارد؟

ادب و فرهنگ در عربستان ضعیف است. وقتی از لبنان و مصر افراد تحصیلکرده یا حتی فعالان اقتصادی و تجاری به کشورهای خلیج فارس می روند احساس می کنند دید سعودی ها نسبت به اینها ارباب رعیتی است و در نتیجه نوعی نگاه غیر دوستانه بین آنها برقرار است. بعد از انقلاب مصر شاهد چند حمله مردمی به سفارت عربستان سعودی در این کشور بودیم. در نتیجه کلا مصر با این عظمت کشوری نیست که تسلیم عربستان شود. مشکل مصر همین مسائل اقتصادی است و این مسئله است که عربستانی ها از آن سواستفاده می کنند. اما مصر را نمی توان با پول خرید و هرچند میلیارد دلار پول هم که عربستان اهدا کند، مصر کشوری نیست زیر چتر سعودی برود و خود را بفروشد. ضمن اینکه مشکل اقتصادی مصر گسترده تر از ۴ یا ۵ میلیارد دلار است. مصر هم اکنون ۴۳ میلیارد دلار کسری بودجه دارد، ۴۷ میلیارد دلار بدهی خارجی این کشور است و در این شرایط اگر بخواهد به اقتصاد خود سر و سامان دهد و بر فرض اینکه بتواند بر فساد حاکم غالب شود حداقل باید ۱۲۰ میلیارد دلار پول به این کشور تزریق شود تا بتوانند اقتصادشان را سر و سامان دهند.

لذا پول هایی که عربستان در این سفر وعده داده صرفا جنبه مسکن دارد و به طور موقت توانسته قدری از مشکلات روزمره را بر طرف کند و به تثبیت قیمت ها در مصر کمک کند اما در حدی نیست که بتواند مصر را بخرد. به همین دلیل ما می بینیم در همین سفر آنچه که مصری ها به عربستان داده اند بیشتر زرق و برق تشریفات است. روزنامه ها، شبکه های تلویزونی و رسانه ها در مدح و ثنای پادشاه عربستان غوغا کردند، خیابان های قاهره را آذین بندی کردند و پرچم عربستان را همه جا نصب کردند، مراسم استقبال و اعطای مدال نیل به ملک سلمان و دکترای افتخاری و امثالهم مواردی هستند که هزینه ای برای مصر ندارد. اما اینکه مصر بخواهد سیاست های منطقه ای خود را بر اساس هوا و هوس محمد بن سلمان تنظیم کند غیر ممکن است. مصر در گذسته هم با عربستان سعودی مماشات کرده. در مورد یمن، عربستان نیروی زمینی ندارد و اصولا ارتشی ندارد و اینها می خواستند ارتش مصر دخالت کند، در حالی که ارتش مصر تجربه دخالت در دهه ۶۰ میلادی داشته و ۲۰ هزار نفر کشته داده و در نهایت هم هیچ عایدی نداشته و از یمن خارج شده و شاید هم همان درگیری مصر در یمن باعث می شود در جنگ ژوئن ۱۹۶۷ ارتش مصر از اسرائيل شکست بخورد.

بنابراین مصر کشوری نیست که برای سعودی ها ارتش به یمن بفرستد. صرفا به ارسال یک واحد سمبلیک و چندین قطع شناور دریایی در باب المندب اکتفا کرده. در مانورهایی که در شمال سعودی اخیرا صورت گرفته هم مصر مشکلی برای شرکت در مانور ندارد اما اگر قرار باشد این نیروها فردا وارد عملیات در سوریه یا عراق شوند به طور حتم مصر شرکت نخواهد کرد. شرکت در مانورها وقتی هزینه اش را عربستان سعودی می دهد برای مصر مشکلی ندارد و تعهدی هم برای این کشور ایجاد نمی کند. سیاست منطقه ای مصر همانطور که شما اشاره کردید نسبت به سوریه و یمن، عراق و لبنان در مقایسه با عربستان متفاوت است، البته نمی توان گفت این سیاست مطابق با سیاست ایران در قبال سوریه است ولی حداقل شبیه عربستان هم نیست. مصری ها زرنگ هستند و همین موضع به آنها کمک می کند که بتوانند از همه سو بهره ببرند. به نظر نمی رسد مصری ها به سادگی مواضع خود را تغییر دهند یا حداقل به شکل عملی بخواهند وارد صحنه شوند تا این سیاست ها را تغییر دهند. نکته دیگر اینکه در عربستان و کل منطقه همه چیز سیال است. گویی برنامه ها روی شن بنا می شود و ثباتی ندارد و هیچ کس نمی تواند تضمین کند تعهداتی که الان عربستان سعودی نسبت به مصر کرده تا یکی دو سال آینده همچنان پابرجا باقی خواهد ماند. عربستان الان تعهد کرده تا ۵ سال آینده نیاز مصر به مشتقات نفتی را برطرف کند و این چیزی حدود ۲۰ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت ولی آیا عربستان آن ثبات را خواهد داشت که بتواند به این تعهدات عمل کند؟ خود مصری ها در این مورد تردید دارند. 

من تصور می کنم کلا تبلیغات اطراف این سفر و زرق و برق تشریفات و تاثیر این تبلیغات روی منطقه بیشتر مورد توجه قرار گرفته تا نتایج عملی از این سفر. نتایج عملی چندانی از این سفر به دست نخواهد آمد. مصری چیزی نداده جز تشریفات و پروتکل و فکر هم نمی کنم در آینده هم چیزی به سعودی ها بدهد. 

چند ماه پیش یک فایل صوتی از صدای آقای السیسی منتشر شد که خیلی سر و صدا کرد. در آن السیسی می گفت پول برای عربستان مانند برنج است و با این پولی که به ما می دهند ما قبول نمی کنیم و سعودی باید ۲۰۰ میلیارد دلار به ما پول بدهد تا به آنها کمک کنیم. البته وقتی این نوار پخش شد خیلی سر و صدا کرد ولی مشخص می کند دید مصری ها نسبت به سعودی چگونه است. مصری ها در شرایط بحران اقتصادی دیدشان به عربستان یک حساب بانکی است و نه بیشتر. با یک حساب بانکی نمی توان توافقات استراتژیک کرد. اصلا روابط مصر و عربستان نمی تواند استراتژیک باشد و آنقدر بین آنها از نظر ژئوپلتیک و سیاسی اختلاف وجود دارد که هیچ راهی برای ساختن روابط استراتژیک وجود ندارد و این روابط بر اساس نیاز طرفین آنی و کوتاه مدت است. 

اما این نگاه متفاوت در موضوعات منطقه ای در دوره مبارک چندان جدی نبود و با وقوع تحولات موسوم به بهار عربی این اختلافات جدی تر شده است. 

عربستان بعد از مبارک و قبل از به قدرت رسیدن مرسی و زمانی که حکومت نظامی ها بود و قبل از انتخابات دو شرط برای اعطای کمک به مصر تعیین کردند، یکی اینکه حسنی مبارک اعدام نشود و دوم اینکه پای ایران به انقلاب مصر کشیده نشود و می ترسیدند ایران به این انقلاب وصل شود و مصر را به محور مقاومت متصل کند. عربستان به شدت از چیزی به نام ملت، تظاهرات مردمی و انقلاب می ترسند و دلیل این ترس هم به طبیعت رژیم سعودی باز می گردد. از ترس اینکه مبادا چنین انقلاب هایی همه گیر شود و در نهایت به خودشان برسد. در مصر از طریق کمک اقتصادی این شرایط را گذاشتند و با ارتش و دستگاه امنیتی مصر تفاهم کردند. اینها نتیجه ترس عربستان از مفهومی به نام انقلاب است. امروز هم تلاش اصلی آنها در منطقه مهار حرکت های مردمی و مبارزه با محور مقاومت است چرا که دو مفهوم مقاومت و انقلاب به شدت سعودی را می ترساند و هر جا این دو مفهوم پدید آید سعودی در خط مقدم مبارزه با آن قرار دارد. 

با این وضعیت و با توجه با اینکه هرچقدر هم نگاه عربستان تهاجمی باشد طبیعتا حساب و کتابی هم پشت این رفتارها وجود دارد. اگر این خواسته ها برآورده نشود کمک های مالی چندانی هم در انتظار مصر نخواهد بود. در نتیجه این چشم انداز چگونه خواهد بود؟ در واقع عربستان را می توان به قماربازی تشبیه کرد که دائما در حال باخت است و مدام بر مبلغ قمار خود می افزاید. 

این مثالی که شما زدید کاملا درست است. دقیقا مانند قمار بازی که سر میز قمار می نشیند و دائما می بازد ولی به جای اینکه یک جا عقب نشینی کند تا باخت خود را کاهش دهد، دائما بیشتر سرمایه گذاری می کند تا زمانی که همه هویت و آبروی خود را پای میز قمار بگذارد. عربستان در چنین وضعیتی قرار دارد. یک سال است یمن را بمباران می کند، ویران کرده کشور را ولی هیچ به دست نیاورده، در بحرین هنوز اعتراضات مردمی ادامه دارد، در سوریه فکر می کرند دوماهه می توانند رژیم اسد را تغییر دهند، الان ۵ سال گذشته و همچنان اتفاقی نیفتاده است. جریان های تکفیری را برای مقابله با مقاومت در منطقه پخش کردند ولی در حال بازگشت به سمت خود است و به تهدیدی برای خودشان تبدیل شده است. واقعیت این است عربستان بیشتر در حال کار کردن با اسرائيل است. 

به نکته خوبی اشاره کردید. در سالهای اخیر گویی تابوی رابطه کشورهای عربی به ویژه عربستان با اسرائيل شکسته شده است. این روند را چگونه باید تحلیل کنید؟

من لازم می دانم بگویم نسبت به نفوذ اسرائيل در عربستان نگران هستم و این نفوذ خیلی گسترده از چیزی است که ما می بینیم. بعد از اینکه گفته شده آمریکایی ها ضعیف شدند و دیگر در خاورمیانه نمی توانند سیاست هایی را که در قرن گذشته در این منطقه پیاده می کردند را پی بگیرند و مرکز ثقل خود را به اقیانوس آرام و چین بردند، می بینیم که عربستان و اسرائيل بسیار با هم نزدیک شدند. در ظاهر ملاقات هایی هم انجام می شود بین مقامات اسرائيل و عربستان ولی بحث نفوذ اسرائيل در عربستان به نظر می رسد بیشتر از اینها باشد. 

چطور؟

ببینید ما فقط نوک کوه یخی را می بینیم که بخش اعظمش زیر آب است. ماه گذشته بحث انتقال یهودیان یمن به اسرائيل مطرح شد. یمن در محاصره کامل عربستان سعودی است. پس چطور این یهودیان از یمن به اردن و سپس به اسرائيل منتقل می شوند، این جز با هماهنگی بین اسرائيل و سعودی امکان پذیر نیست. نشانه دوم بمباران هایی که در یمن صورت می گیرد. تردید زیادی وجود دارد که این هواپیماهایی که بمباران می کنند واقعا متعلق به عربستان باشند. چون در هر ارتشی تناسبی بین نیروی زمینی و دریایی و هوایی وجود دارد. عربستان اصلا نیروی زمینی ندارد. می شود کشوری که نیروی زمینی ندارد، چنین نیروی هوایی کارآمدی داشته باشد؟ شایعاتی است که اینها اسرائيلی یا آمریکایی هستند و از جنوب سودان و اریتره و جیبوتی و می پرند و به یمن می روند. در این ارتفاع هم کسی نمی تواند ببیند چه آرمی روی بدنه هواپیما است. به ویژه که نحوه بمباران و کشتاری که انجام می دهند دقیقا مانند تاکتیک هایی است که نیروی هوایی اسرائيل در نوار غزه انجام می داد و انگار همان هواپیماهایی که غزه را بمباران می کردند، یمن را بمباران می کنند. مسئله کشتار هفت هزار نفر حاجی که سال گذشته در منا رخ داد، چرا این اتفاق افتاد و چه کسی مسئول است و چرا کمک رسانی نشد. هفت هزار دوربین در همه اماکن حج وجود دارد و همه چیز را می بینند، چرا موضوع بررسی نشد. با توجه به همه این مسائل من فکر می کنم وضعیت سیاست عربستان در منطقه بسیار خطرناک است و هماهنگی عربستان با اسرائيل و با نومحافظه کاران آمریکایی خیلی گسترده تر از آن چیزی است که ما تصور می کنیم و این خطری است که کل منطقه را تهدید می کند. 

در چنین شرایطی موضوع برگزاری حج هم بسیار مورد توجه قرار گرفته و عربستان سعودی هم کارشکنی های زیادی بر سر صدور روادید هیئت های ایرانی برای شرکت در برنامه های آماده سازی حج سال آینده صورت داده است. 

 

در این شرایط اگر این مقدار نفوذ اسرائيل در عربستان درست باشد ما باید بدانیم که حجاج در عربستان هیچ امنیتی ندارند و سال آینده اگر قرار باشد حجاج ایرانی مانند سالهای گذشته به حج بروند باید منتظر یک فاجعه جدیدی باشیم و این حجاج ایرانی الان در عربستان گروگان برای رژیم سعودی در می آید.

همین حالا در بسیاری از کشورها در الجزایر روزنامه ها و محافل مردمی اعتراضاتی را مطرح کردند که به حج نروید یا باید امنیت حج در اختیار کشورهای اسلامی باشد. در هر صورت اگر قرار باشد ما طبق گذشته با خاطر راحت حاجی بفرستیم و اینها گروگان سعودی ها باشند باید منتظر وقوع فاجعه دوباره ای باشیم و این کار بسیار خطرناکی است. این تصمیم مراجع و تصمیم کلان نظام است که در این شرایط امنیتی می توان تنها بحث استطاعت مالی را طرح کرد یا بخشی از شرط استطاعت آمادگی امنیتی هم هست و صرفا استطاعت مالی نیست. به هر حال سیاست عربستان برای ایران بسیار خطرناک است و باید کاملا همه ابعاد موضوع را مد نظر داشت. 

عکس ها: زاوش محمدی

۵۰۵۰

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 528449

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام ۱۱:۰۷ - ۱۳۹۵/۰۱/۳۰
    54 2
    جان حاجي ها رو با اصرار بر مكه رفتن به خطر نندازيد
  • بی نام IR ۱۱:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۱/۳۰
    45 3
    لااقل یک سال حج نروید. خدا همه جا هست. در قلب کودکی یتیم، پیش مادر، همراه پدر کارگر با دستان پینه بسته و در مسجد و درخانه خود در کعبه. پس برای امنیت سالهای بعدی حج لااقل یک سال حج نروید.
  • بی نام A1 ۱۷:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۱/۳۰
    2 3
    نفوذ اسرائیل در عربستان نمی تواند "بیش از حد تصور" باشد ولی کاملا ممکن است که گوینده اغراق زیادی کرده باشد. اینکه اسراییل و عربستان در حوزه هایی دشمن مشترک دارند دلیل نمی شود اسراییل در عربستان نفوذ "قابل توجهی" داشته باشد چه رسد به "نفوذ بیش از حد تصور."