سرانجام پس از یک هفته انتظار و انتشاراخبار و شایعات متفاوت درباره ماندن ویا رفتن سیدمحمد خاتمی در ساعات آغازین روزگذشته نامه انصراف خاتمی در سایت یاری نیوز-پایگاه خبری غیررسمی ستاد انتخاباتی رئیس جمهور سابق- قرار گرفت.
هنگامی که رئیس جمهور دوره اصلاحات در شامگاه نوزدهم بهمن ماه گذشته در محل مجمع روحانیون مبارز اعلام کرد به سبب درخواستهای مردمی و سکوت میرحسین موسوی تقدیر بر تدبیر وی فائق آمده وتصمیم بر حضور در انتخابات دهم گرفته است. بسیاری از ناظران عرصه انتخابات با توجه به موقعیت خاتمی و نیروی سازماندهی شده احزاب و حامیان مردمی وی به این تحلیل رسیدند که با ورود وی آرایش نهایی میدان انتخابات تا حدود زیادی آشکار شده است و از این پس باید در انتظار چاره جویی اصولگرایان برای ممانعت از بازگشت اصلاح طلبان به ساختمان پاستور و احیانا راه اندازی مجدد سعدآباد بود.
با این حال انتشار بیانیه اعلام حضور آخرین نخست وزیر ایران در انتخابات ریاست جمهوری دهم به ناگاه بسیاری از معادلات سیاسی کشور را به هم ریخت وهمه فعالان سیاسی، اعم از اصولگرا واصلاح طلب را در نوعی تعلیق فرو برد. این مسأله باعث شد که شایعات متفاوت در مدتی کوتاه در بسیاری از محافل سیاسی، خبری و... بپیچد وفضایی غبارآلود را در برابر چشم تحلیلگران مسائل ایران فراهم کند.
با این حال وپس از این تعلیق یک هفتهای، انتشاربیانیه انصراف محمد خاتمی به نفع میرحسین موسوی بخشی از ابهامات ایجاد شده را مرتفع کرد. بد نیست در این مجال به پیامدهای کنارهگیری خاتمی از مصاف انتخاباتی 88 نگاهی کوتاه داشته باشیم.
به نظر میرسد برای به دست آوردن تحلیلی قرین با واقعیت از آرایش نیروهای سیاسی در آستانه انتخابات دهم لازم باشد که به چهار سال پیش برگردیم.
انتخابات نهم؛ هژمونی گفتمان اصلاحات
انتخابات ریاست جمهوری 84 یکی از نفسگیرترین ودر عین حال غیر قابل پیشبینیترین رقابتهای انتخاباتی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود. حضور هفت نامزد انتخاباتی که دست کم پنج تن از آنان هم سطح به نظر میرسیدند انتخاب را برای مردم دشوار و پیشبینی نتایج را برای تحلیلگران عرصه سیاست ایران به امری محال بدل کرده بود. از نظر تعلق نامزدها به جریانهای سیاسی نیز شاهد نوعی تکثر بودیم. سه نامزد اصولگرا در کنار سه نامزد اصلاح طلب واکبر هاشمی که نمایندگی جریان اعتدال طلب را به عهده داشت. با این حال اگر شعارها و وعدههای انتخاباتی نامزدها را مورد مداقه قرار دهیم، شاهد خواهیم بود که گفتمان اصلاحات وشعارهای محمدخاتمی در دو دوره گذشته انتخابات به صورت کتمان ناپذیری بر اکثریت قابل توجهی از شعارهای نامزدها سایه افکنده بود.
از لاریجانی وقالیباف گرفته تا هاشمی، حتی شعارهای اقتصادی کروبی نیز در زیر سایه شعارهای اصلاح طلبانه وی کمتر مورد توجه ناظران عرصه سیاست در ایران قرار گرفت.
در این میان تنها محمود احمدی نژاد با گفتمان وشعار متفاوتی پا به میدان رقابتها گذاشت. وی برخلاف سایر نامزدها که جامعه هدف خود را در طبقه متوسط شهری جستجو میکردند، بخش اصلی توان خود را معطوف به جذب آرای طبقات حاشیهای کرد و با شعارهای اقتصادی ذیل گفتمان عدالت به فعالیت انتخاباتی پرداخت.
نتیجه نیز چنین شد که آرای طبقه متوسط شهری بین چهارنامزد انتخاباتی به صورت کم وبیش یکسان تقسیم شود واحمدی نژاد نیز بتواند با جذب بخش عمدهای از آرای نقطه هدف خود به مرحله دوم انتخابات وارد شود.
انتخابات دهم؛ قرائتهای متفاوت ازگفتمان عدالت
تا پیش از اعلام انصراف محمدخاتمی از رقابت ریاست جمهوری دهم، به نظر میرسید نوع بازی در این انتخابات وانتخابات پیشین کاملاً متفاوت خواهد بود و شاهد انتخاباتی دوقطبی وکاملاً مرزبندی شده خواهیم بود.
اما با انتشار بیانیه انصراف رئیس جمهور دوره اصلاحات از عرصه انتخابات به نظر میرسد بازیگران این عرصه مجبور به تغییر آرایش خود باشند و در این صورت انتخاباتی نزدیک به انتخابات نهم را در پیش رو داشته باشیم با این تفاوت که هژمونی غالب در این رقابتها گفتمان عدالت خواهد بود.
حضور میرحسین موسوی، مهدی کروبی ومحمود احمدینژاد در این انتخابات که به شیوههای مختلف از اقشار مستضعف، آسیبپذیر و حاشیهای سخن میرانند ونوع گفتمان آنها این انگاره را تقویت میکند که انتخابات آینده میدانی برای سردادن شعارهای عدالت خواهانه و اقتصادمحورانه باشد.
معادله انتخابات وپارامتر جدید
با این همه هر چند میرحسین موسوی مورد حمایت شخص خاتمی قرار دارد و یا کروبی از خانواده اصلاحات به شمار میرود اما باید گفت که به نظر میرسد هیچ کدام از آنها نتوانند به صورت همهجانبه نمایندگی طبقه متوسط شهری که بیشتر مجذوب شعارهای اجتماعی وسیاسی اصلاح طلبان هستند را به عهده بگیرند. این مسأله را نیز باید مد نظر داشت که در دو انتخابات گذشته مجلس هشتم وشورای سوم و بررسی نتایج لیستهای یاران خاتمی شاهد بودیم که اعتبار چهرههای محبوب کمتر قابل انتقال به لیستها و شخصیتهای مورد حمایت آنها بوده است.
با توجه به مشکلات موجود در اردوگاه اصلاح طلبان برای معرفی نامزد دیگر به نظر میرسد که این انتخابات باید در انتظار نامزد تازهای نیز باشد. فردی چون قالیباف ویا لاریجانی با همان شعارهای سال 84 .
ورود این پارامتر جدید معادلات انتخابات دهم را پیچیدهتر،حساستر ودر عین حال جذابتر میکند با این حال شاید بتوان پیشبینی کرد که مانند انتخابات پیشین، این نامزد جدید نیزبه همراه یکی از نامزدهای گفتمان عدالتخواهی به مرحله دوم انتخابات راه یابد. هرچند که سیر تحولات در ایران چنان سریع وغیر مترقبه است که حتی هنوز نمیتوان از حضور نامزدهای موجود در انتخابات آتی با قاطعیت سخن راند. باید منتظر ماند ودید سیب انتخابات دهم قرار است چند دور دیگر بزند!






نظر شما