اگر ریشه ای تر نگاه کنیم، رویکرد نسل نو به کوتاه گفتن، کوتاه خواندن، کوتاه نوشتن و کوتاه دیدن حرکتی است از گزین محوری به جمع محوری. حرکتی از این باور قدیمی که در هر جمع یکی خردمند است و مدام و متوالی می گوید و می نویسد و نمایش می دهد و دیگران مخاطبانی گنگ و خاموش که نهایت حضورشان تاییدی کوتاه و فرمایشی است. حرکت از این باور قدیمی به سمت عملی کردن نگاه دیگر که می گوید"همه چیز را همگان دانند". نگاه نخست نگاهی مونولوگ محور یا تک گویانه است و نگاه دوم نگاهی دیالوگ محور -دو گویانه- است.
این تنها در گفتار و نوشتار صادق نیست؛ در عرصه ی فیلم هم صدق می کند. همان طور که در سال ۲۰۱۱ اصغر فرهادی که برخواسته از دل انجمن سینمای جوانان ایران است، فیلم جدایی را ساخت و تا سال ۲۰۱۴ طول کشید تا فیلم دیگری را در گفت و گو با جدایی سازند. اما در عرصه ی فیلم کوتاه، گاه این فاصله ی سه ساله به چند هفته و چند روز تقلیل می یابد.
کم گویی و گزیده گویی ویژگی های بارز و پسندیده ی نسل نو سینمای جوان است که به آن ها امکان گفت و گو را می دهد؛ امکانی که در نسل های پیشین به ندرت فراهم می شد. باید ظهور این نسل و امکانات تکنولوژی ارتباطی همزاد این نسل را به فال نیک گرفت و از موقعیت ایجاد شده در سینما بهترین فایده را برد. امکان تکنولوژیک امروزه به ما اجازه می دهد در گفت و گو به اطرافیان فیزیکی خود محدود نمانیم و با مخاطبانی در سراسر جهان گفت و گو کنیم. هم چنین این امکان تکنولوژیک چنان گسترده است و در دسترس که هرکسی می تواند با تلفن همراهش فیلمی بسازد. همین روزها فیلمی سه دقیقه ای از جوانی فرانسوی به نام "نروید ایران" سخت جذاب و موثر شده است. بیش از این مجموعه ای طولانی و خوش آب و رنگ به قصد جذب توریسم به ایران ساخته بودیم، کدام یک به اندازه ی این سه دقیقه مخاطب جذب کرده و اثرگذار بوده است؟
سینمای جوان ما در این راه الگوهای زیبایی ارائه داده و آثار ارزشمندی پدید آورده است که زمینه ساز سینمای داستانی و حضور گسترده تر جهانی فرهنگ و هنر این سرزمین خواهد شد.
نظر شما