۰ نفر
۴ مهر ۱۳۹۵ - ۰۶:۳۰
زیر پوست توطئه

28 سال پس از توقف آتش جنگ هشت ساله ایران و عراق، اکنون می‌توان تحلیل واقعگرایانه‌تری از چرایی تحمیل جنگ به نظام انقلابی و نوپای جمهوری اسلامی داد. حمله اشغالگرایانه ارتش بعث عراق با حمایت مادی و معنوی غالب قدرت‌های جهانی هرگز نمی‌توانست با سودای سقوط نظام انقلابی ایران همراه باشد. چنین تصوری از هجوم به خاک ایران ممکن بود تنها رژیم ماجراجوی صدام حسین را دلخوش کند اما واقعگرایان به درستی باور داشتند که از هم‌پاشی نظام نوپای ایران در آن مقطع محال می‌نمود.

مصداق این مدعا در همان لحظات شروع جنگ نمایان شد؛ تقویت انسجام ملی در پرتو ارزش‌های انقلابی و دینی و رهبری مقتدرانه که سرمایه آحاد ایرانیان در دفاع از‌ تمامیت ارضی و نظام سیاسی بود. بنابراین ماجراجویی ارتش بعث با تشویق غالب قدرت‌های غربی و شرقی علیه ایران را باید در انگیزه‌ای دیگر یافت.
مجروح کردن نظام نوپا و ناتوان کردن آن در تحقق برنامه‌های انقلابی‌اش، اصلی‌ترین هدف تحمیل جنگی بود که هشت‌سال به درازا کشید. این جنگ بهترین فرصت‌های نظام جمهوری اسلامی را در نهادینه کردن دستاوردهای خود به عنوان الگویی بی‌بدیل در خاورمیانه و بلکه کشورهای در حال توسعه مورد آماج قرار داده بود.
اگر از منظر بالا به جنگ تحمیلی بنگریم آنگاه بازی چندگانه قدرت‌های جهانی نیز در شیوه تعامل با طرف‌های جنگ مفهوم‌تر می‌شود. آنها در تلاش برای ناتوان‌کردن انقلاب ایران در تأثیرگذاری بر مفهوم "دولت _ ملت" در منطقه‌ خاورمیانه توافق داشتند. به زعم دشمنان انقلاب، خطر انقلاب ایران در آن مقطع قدرت جاذبه آن برای مردمی بود که با عبور از تجربه‌های ناقص و کج‌دار و مریز ناسیونالیسم، سوسیالیسم و دولت‌های بی‌بنیاد، حالا شاهد استقرار نظامی بودند که استقلال و آزادی را در چارچوب باورهای دینی دنبال می‌کرد. بدیهی است تحمیل جنگ هرگونه فرصت برای برنامه‌ریزی در خدمت به توسعه کشور را مطابق با شعارهای کلیدی نظام انقلابی مختل می‌کرد. اولویت دفاع از تمامیت ارضی همه برنامه‌ها را زیر تأثیر خود قرار می‌داد.
اینکه آیا قدرت‌های مخالف با ارزش‌های انقلابی ایران در اهداف خود موفق بوده‌اند یا نه؟ بحث دیگری است که در تحلیل واقعی چرایی تحمیل جنگ باید آن را مطالعه کرد. اما اهداف دشمنان انقلاب ایران تنها زخمی کردن نظام سیاسی نبود، بلکه این جنگ افروزی برای برنامه‌های بلند مدت‌تری انجام شد که فرایند آن در ماجراجویی‌های رژیم صدام در اشغال کویت، جنگ‌های اول و دوم خلیج فارس و حالا بی‌ثباتی‌های دامن‌گستر در اندام منطقه قابل تحلیل است.
قدرت‌های جهانی علیرغم پایان جنگ سرد هنوز هم برای وضعیت ناپایدار منطقه توافق دارند. آنان در این‌کار مشوق تشدید معمای قدرت در منطقه‌اند؛ هنوز هم نبود ساختار مستحکم دولت _ ملت در کشورهای خاورمیانه و وجود دولت‌های ضعیف از امتیازات آنان به حساب می‌آید. بحران ناکارامدی دولت‌ها، تشویق گرایش‌های جدایی طلبانه قومی و قبیله‌ای، حمایت از خشونت‌های سیاسی و اقدام برای جلوگیری از جذابیت هرگونه شعایر وحدت بخش در پیکره خاورمیانه، راهکار سوداگری قدرت‌ها برای منطقه‌ای است که بی‌‌ثباتی پیکرش را زخمی کرده است.
ایرانیان در دفاع مقدس خود مقابل هجوم تجاوزکارانه ارتش بعث، تصویری از انسجام و وحدت ملی را به نمایش گذاشتند. اگرچه در جنگ هشت‌ساله فرصت‌های گرانباری هزینه شد ولی ایرانیان نشان داده‌اند در موقعیت سازی در سخت‌ترین فرصت‌ها هنرمندند. اکنون هنر ایرانیان باید خنثی‌سازی توطئه‌ای باشد که دشمنان برای تلاشی خاورمیانه در دست اجرا دارند. این هشیاری و هنر خنثی سازی توطئه‌ها، استمرار دفاع مقدس ایرانیان خواهد بود.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 582977

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =