۰ نفر
۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۲۰:۰۲

هادی حق شناس

در زمان های نه چندان دور در بسیاری از کشورهای توسعه نیافته دیروز و در حال توسعه امروز از جمله ایران تعداد مرگ و میر مادران و کودکان در حد بسیار نگران کننده بود.
با پیشرفت علم و تکنولوژی و سرمایه گذاری های انجام گرفته در بخش سلامت امروز نرخ و مرگ و میر کودکان و مادران تحت کنترل متخصصین پزشکی در آمده است.

سئوال اساسی این است که اگر سرمایه گذاری در بخش سلامت انجام نمی گرفت یا حتی سرمایه گذاری در بخش سلامت امروز متوقف یا کم نشود دوباره انواع بیماریها که منجر به افزایش نرخ و مرگ کودکان و مادران می گردد افزایش نخواهد یافت این سئوال آنچنان بدیهی است که نه تنها متخصصین بخش سلامت بلکه دانشجویان سایر رشته های غیر مرتبط نیز به آن پاسخ مثبت می دهند.

در زمانی که ترکیب جمعیت در ایران به نسبت شهرنشینی و روستا در نرخ بسیار پائین 10 یا 20 درصد بود اکثر روستائیان علاقمند به فرزندان زیاد بودند چرا که تعداد فرزندان به عنوان نهاده کار در زمین های کشاورزی بکار گرفته می شد اند تا تولید افزایش یابد فرزندان یک روستایی هم در مرحله کاشت و هم در مراحل داشت و برداشت محصول به والدین کمک می کردند اما امروز با مکانیزه شدن فرآیند کشاورزی ، تراکتور ، کمباین و سایر ادوات کشاورزی بجای فرزندان یک روستایی در زمین های کشاورزی بکار گرفته می شوند در واقع سرمایه بجای نهاده کار ، جایگزین شده است طبیعی است هم برداشت محصول افزایش یافته و هم کیفیت محصول ارتقاء یافته است و هیچ کس روستایی را مجبور به کاهش تعداد فرزند نکرده است بلکه فرآیند تولید فرزند کمتر را بر او تحمیل کرده است.

همین روال در شهرنشینی نیز وجود دارد اگر یک خانواده شهرنشینی تا چند دهه قبل ضرورت پرداخت هزینه های فیش تلفن موبایل ، اینترنت و گاز نداشت امروز نه تنها هزینه های مذکور را باید بپردازد بلکه ممکن است در آینده نه چندان دور معاینات پزشکی دوره ای نیز الزام آور باشد همچنانکه امروز در بعضی سازمانهای دولتی و خصوصی اینگونه است. حال سئوال اساسی است این است که چه کسانی قادر به پرداخت هزینه های بدیهی شهرنشینی هستند ؟ کسانیکه شاغل باشند و حقوقی مکفی دریافت دارند . آیا کارگرانی که امسال سر کار رفته اند و حداقل حقوق مصوب شورایعالی دستمزد 303 هزار تومان را دریافت می کنند قادرند ، هزینه شهرنشینی را بپردازند مطمئناٌ تمایل دارند ولیکن هرگز قادر به تأمین حداقل لوازم زندگی نیستند.

حال چگونه انتظار داریم این گروه به افزایش تعداد بچه فکر کنند در حالیکه خود از حداقل معاش برخوردار نیست، بگذرید از جوانان تحصیل کرده دانشگاهی که در فاصله سنی 25 الی 35 سال قرار گرفته اند که نه توان تشکیل خانواده را دارند و نه توان یافتن شغل مناسب درحالیکه هم تمایل به ازدواج دارند و هم اشتغال در یک شغل آبرومند هرقدر که نسبت سرمایه به جمعیت افزایش یابد یا اصطلاحاً سرانه سرمایه تصاعدی گردد کشورها گام های بلندتری به سمت توسعه برمی دارد. ولی درحالیکه محدودیت سرمایه وجود دارد و فقط مخرج کسر افزایش می یابد یعنی جمعیت افزایش یابد نتیجه آن کاهش درآمد سرانه و درنهایت رفتن به سمت خط فقر است کدام منطق فتوی می دهد که آگاهانه به سمت رفاه کمتر ملت گام بردارد این سئوال راهمواره می توان در دولت های مختلف مطرح نمود که آیا وظیفه دولت ها ایجاد بستر مناسب برای افزایش امکانات مادی و معنوی برای ملت هاست یا ارائه رهنمودهای که منجر به کاهش سطح رفاه گردد.

گر چه مبانی دینی ما فرزند صالح را جزء صدقات جاری می داند اما آیا فرزندی که تا سن 35 سال نه توان تشکیل خانواده رادارد و نه پیداکردن کار مناسب می توان امید به اینده روشن او داشت . بدیهی ترین اصل در اقتصاد آن است که مردم رفتار عقلایی انجام می دهند گرچه ممکن است در کوتاه مدت مردم منطق مذکور را به دلیل نداشتن اطلاعات کامل نقض نمایند اما در بلندمدت مردم بر طبق اطلاعات واقعی رفتار می کنند ودرامد یک میلیون تومان به ازای هر بچه نمی تواند هزینه ایجاد چند ده میلیون تومانی اشتغال را که امروز خانواده ها خود تامین می کنند جبران نماید. به امید انکه مردم بر اساس منافع بلند مدت خود تصمیم اتخاذ نمایند.

کد خبر 60989

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۲:۱۵ - ۱۳۸۹/۰۲/۲۱
    0 0
    سلام مطلب را خواندم بسیار واقع بینانه و صحیح است موفق باشید