اعیاد را تبریک عرض میکنم و با توجه به زمینههایی که از سال 2011 باعث تقویت و گسترش خشونت و تروریسم در منطقه شد و تحولاتی که از سال 2015 در روابط بین المللی ایران وقوع یافت، موارد زیر را با هم مرور می کنیم تا فصل مشترک این دو واقعه را به دست آوریم.
از آن جا که اقدامات آمریکا و همپیمانان منطقه ای اش همچون ترکیه، عربستان و قطر به دنبال شروع بهار عربی نتیجه عکس داده که مجبور به عقب نشینی شده اند و به نظر می رسد قدرت داعش و افراطی گری رو به افول است، بنابراین از خوانندگان عزیز موافق و مخالف دعوت می کنم تا در بخش پیشنهادها به این موارد اضافه یا کم کنند و قرائت خود را از تصویر بزرگ تحولات کنونی منطقه و آینده ای که ما باید ترسیم کنیم ارائه دهند:
۱. همان طور که اگر اوباما قدرت داشت پیچ و مهره تاسیسات هسته ای را باز می کرد و می برد! در این طرف هم اگر کشور از جهت انسجام ملی، توانائی های سیاسی و اجتماعی، سطح و میزان فشارهای داخلی و خارجی، تنش ها و ناهنجاری های سیاسی و اجتماعی و امکان مقاومت در برابر تحریم ها بدون این که به ظرفیت های سیاسی اجتماعی کشور لطمه اساسی بخورد آمادگی داشت، نباید به برجام گردن می نهاد.
۲. گزارش اخیر آژانس حاکی از جدیت ایران بر حفظ برجام است که حاصل اراده حکومت ایران و امریکای اوباما بود و ریه تنفسی سیاست خارجی را که آب آورده بود، به طور نسبی بهبود بخشید! قبلا نوشته ام که تصمیم برجام نشان داد که سیستم دارد کار می کند و الآن هم می نویسم باید هم بر راهبرد حفظ برجام اهتمام داشت و هم دست خود را به تمامی در مقابل ترامپ خالی نکرد! لزوم تداوم این راهبرد پذیرش این دو اصل است:
الف) جلوگیری از نزدیکی اروپا به مواضع ترامپ در این زمینه
و ب) نپذیرفتن هیچ گونه اصلاحیه یا تفسیر یک طرفه به خصوص از سوی کشورها و در راس آنها آمریکا.
باید به طرف های خارجی و از جمله فرانسه که به تازگی پیشنهادهایی داشته اطمینان داد که در آینده فرصت های بسیاری در زمینه تداوم همکاری های بیشتر برای اعتمادسازی وجود دارد و نباید الآن به دست ترامپ گزک داد.
۳. گزارش سوم آژانس در دوره ترامپ که بعد از سفر نیکی هیلی، نماینده آمریکا در سازمان ملل به وین انتشار یافته و هشتمین آن بعد از انعقاد برجام بوده نشان می دهد: الف) آژانس هم نمی خواهد به عنوان ابزار سیاسی آمریکا استفاده شود و ب) اروپا، چین و روسیه نمی خواهند دیگر کورکورانه دنباله رو آمریکا باشند. این امر خود می تواند تحول مفیدی در زمینه استقلال سازمان های تخصصی باشد که مقدمه ای بر رعایت اصل انصاف در روابط بین الملل خواهد بود و ما نیز باید در این زمینه کمک کنیم.
۴. روس ها به عنوان قدرت موثر و همسایه و اروپائی ها به عنوان یک قدرت تاثیرگذار هم موافق تفاهم ایران و آمریکا بودند تا تنش های بین المللی کمتر شود و به حل و فصل مسائل ناشی از بهار عربی پرداخته شود، زیرا اگر مخالف بودند آن قدر ابزار در داخل و خارج ایران داشتند و دارند که صحنه بازی را به هم بزنند. اما در همان زمان نیز بعضی تحلیلگران داخلی و خارجی محدود کردن مذاکرات با 5+1 به هسته ای صرف را غیر کارآمد تلقی و استدلال می کردند که آمریکا دلیلی ندارد مشکلات ایران را حل کند و خودش در باتلاق خاورمیانه بماند! البته به دلیل فضائی که مذاکرات خلق کرده بود کمتر کسی به فکر ابعاد دراز مدت برجام بود. البته در اواسط مذاکرات گفته شد که اگر این روند برجام نتیجه داد، می توان در زمینه های دیگر هم وارد مذاکره شد. که هم جدی تلقی نشد و هم خود مذاکرات اصلی هم در وقت اضافی واقع شده بود و طرف امریکائی دنبال انتخاباتش بود.
۵. فضای بین المللی و منطقه ای روشن تر شده که حضور آمریکا در افغانستان و عراق و اقداماتش در سوریه جز به هم ریختگی چهره ژئوپلیتیکی منطقه نتیجه دیگری نداشته و روند توسعه ای منطقه را نه فقط به عقب انداخته، بلکه زیر ساخت های بومی آن را نیز دچار اضمحلال کرده است. آمریکا مجددا و همچنان به دنبال لشگرکشی و اعزام سرباز جدید به افغانستان است و این اقدام جز تشدید مخاصمات فایده دیگری ندارد.
۶. ترامپ به دنبال لغو یکجانبه برجام نیست، بلکه درصدد امتیازگیری در صحنه های دیگر و از جمله در خاورمیانه است. کلید مشکلات این منطقه نیز طراحی و اجرای طرح توسعه سیاسی اجتماعی این منطقه در قالب همکاری اقتصادی منطقه ای و بر اساس اصل استفاده از مزیت های نسبی برای بهبود شرایط زیستی مردم هر کشور است و الآن در دوران پساداعش این طرح زمینه اجرائی دارد. در این راه همه به جز آمریکا همراه خواهند بود و باید از توانمندی های همه کشورهای علاقمند و سازمان های منطقه و بین المللی بهره برد و جنگ و خشونت را به فراموشی سپرد.
۷. اجرای چنین طرحی هم مدل جدید رفتار منطقه ای ایران خواهد بود، هم می تواند به تالمات و جراحات پایان دهد و مردم و بعضی از کشورهای دیگر از جمله اردن را نیز جذب کند و هم بازار بزرگی برای تولید کالا و خدمات، ایجاد اشتغال برای جوانان و شهروندان کشورها و گردش ثروت در منطقه فراهم کند. اجرای طرح های انتقال انرژی و احداث تاسیسات نفتی برای محصولات پائین و بالا دستی، انتقال تجربیات توسعه ای و زیرساختی همه اقداماتی است که می تواند چهره اقتصادی منطقه را عوض کند. قدم اول ایجاد ساختار و آمادگی داخلی نظام اداری کشور برای کمک، بسیچ و تشویق بخش خصوصی به منظور پایه گذاری و موفقیت این طرح است.
منبع: دیپلماسی ایرانی مورخ ۹۶.۶.۱۱
نظر شما